دهخدا میگوید گول یعنی ابله، نادان، آنکه او را زود میتوان فریب داد؛ و گول زدن یعنی: فریب دادن، از راه به در بردن. و البته اشارهای به ریشه آن نشده است. اما داستان این کلمه وقتی جالب میشود که در دیکشنری انگلیسی همین لغت را به این شکل پیدا کنیم.
Gull: (به صورت اسم): آدم سادهلوح و زودباور. (به صورت فعل): گول زدن، فریفتن. و نیز: Gullible به معنای گول خور. Gullibility: سادهلوحی و گولخوری و زودباوری.
بیشترین استفاده از این کلمه را در اشعار کهن، توسط مولانا در غزلیات و مثنوی مییابیم و قدیمیترین کاربرد آن را در لغت فرس اسدی مربوط به قرن پنجم هجری قمری:
همه کر و همه کور و همه شل و همه گول (لغت فرس اسدی)
در شهر چو من گول مگر عشق ندیدست
هر لحظه مرا گیرد این عشق ز بالا (مولانا/ 672-604 قمری)
واعظت گولست و میدانم که: از ره دور گردی
رهبرت غولست و میدانم که: در وادی بمانی(اوحدی/ 738-673 قمری)
و اندک مواردی هم در اشعار جامی، فروغی بسطامی و ناصر خسرو به کار رفته و البته هیچ نشانی از آن در حافظ و سعدی و فردوسی دیده نمیشود.
همچنین این کلمه در انگلیسی نام پرندهای است با بالهای تیز و بلند، پاهای کوتاه و پرهای سفید که در فارسی به آن «مرغ نوروزی» میگوییم.
و اما منابع انگلیسی، ریشه آن را به سالهای 1450-1400 میلادی در زبان رایج ناحیهای در جنوب غربی انگلستان به نام کورنوال (Cornwall) میدانند- کورنیش (Cornish): زبانی سلتیک که از اوایل قرن 19 میلادی منسوخ شده است.
دیکشنریهای ریشهشناسی از ریشهای نامشخص میدانندش و چنین گمانهزنی کردهاند که شاید چون به پرندهای که این نام را دارد، هر غذایی داده شود، میخورد (شاید نشان از سادگی) از این رو سادهلوحان را gull مینامند؛ که بیشتر به نظر میرسد عکس ماجرا صحیح باشد و نام پرنده از این لغت گرفته شده.
بنابراین از آنجا که سابقه استفاده از این کلمه در لغت فرس به قرن 11 میلادی و در زبان انگلیسی به قرن 15میلادی بازمیگردد، به عقیده نگارنده چندان دور از ذهن نیست که واژه «گول» با توجه به استفاده مکرر مولانا از آنکه نشانگر رواج این لغت در آن منطقه است، وارد زبان رایج رومیان و تدریجا زبان انگلیسی میانه شده باشد. چنانکه کماکان هم از آن به همین معنی استفاده میشود.
در ترجمههایی که از مثنوی معنوی و غزلیات مولانا به زبان انگلیسی انجام شده، استفاده از این کلمه شایع است:
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم:
went and I
became"gullible"
and in fright
pulled away
from it all
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای «بسیارگو»
این همه الله را لبیک کو؟ :
All night, a man called"Allah"
Until his lips were bleeding.
Then the Devil said,"Hey! Mr. Gullible!
How comes you’ve been calling all night?
went and I
became"gullible"
and in fright
pulled away
from it all
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای «بسیارگو»
این همه الله را لبیک کو؟ :
All night, a man called"Allah"
Until his lips were bleeding.
Then the Devil said,"Hey! Mr. Gullible!
How comes you’ve been calling all night?
بخش ادبیات تبیان
منبع: بهار/گلاره جمشیدی