وجه تسميه و پيشينه تاريخي
استان هرمزگان از لحاظ تاريخی ديرينه گی زيادی دارد. بندرها و جزيره های هرمزگان، در دوران های گوناگون پيش از اسلام اهميت داشته و از جايگاه ويژه ای برخوردار بوده اند. دريای پارس (درياي عمان و خليج فارس)، که استان هرمزگان نيز در کنار آن قرار گرفته، از کهن ترين درياهايی است که انسان شناخته است. ساکنان پيرامون آن، ازجمله مردم باستان هرمزگان، نخستين انسان هايی بوده اند که با فن دريا نوردی آشنا شده و به کشتی رانی پرداخته اند. دراين منطقه، دريانوردی و چيره گی بر راه آبی سبب پيدايش و رشد فرهنگ، بازرگانی دريايی و ايجاد دولت های با فرهنگ ازجمله ايلام شد.
ايلاميان از هزاره سوم پيش از ميلاد صدها سال بر خليج فارس و جزيره های استان هرمزگان، به ويژه جزيره های قشم، کيش، لارک، لنگه، و جاسک حکم رانی داشته و از آن ها به عنوان راه ارتباطی برای بازرگانی با هند باختری و درّه نيل استفاده می کرده اند.
مادهای آريايی نژاد، در آغاز سده 8هشتم پيش از ميلاد، حکومت «ماد» را به وجود آوردند. اين حکومت، در روزگار پادشاهی هووخشتره گسترش يافته توانمند شد و مرز جنوبی آن را کرانه های جنوبی دريای پارس تشکيل می داد. در اين زمان هرمزگان تابع ساتراپی (استان) درنگيانه و بخشی از کرمان بوده است. در روزگار هخامنشی، به ويژه داريوش بزرگ، ايرانيان اندک اندک در کرانه ها و آب های درياهای سياه و سرخ نيز رخنه کردند. داريوش بزرگ، دريا سالار يونانی خود، اسکولاخ (اسکيلاس) را مأمور بررسی کناره های دريای پارس کرد. اسکولاخ و همراهانش تمامی جزيره ها و کرانه های دريای مکران، خليج فارس، دريای سرخ و دريای باختر را در نورديده و آگاهی های ارزنده ای به دست آوردند. اين سفر دريايی از نظر بازرگانی و نظامی برای ايران سودمند بود، و باعث برقراری وابسته گی بازرگانی ميان هندوستان و دريای باختر گرديد. اشکانيان پس از چيره گی بر جانشينان اسکندر (سلوکی ها)، کرانه های خليج فارس از جمله استان هرمزگان را بر قلمرو خود افزودند و در برابر روميان، از دريای پارس و بين النهرين پاسداری کردند. در زمان ساسانيان، هرمزگان از مراکز مهم داد و ستد و پيوند بازرگانی به شمار می رفته است. چند سکّه نقره از اين دوران در اثر کاوش هايی که در اسکله سازی «سورو» انجام گرفت، به دست آمده است.
در نخستين سال های حکومت اسلامی، کرانه های هر دو سوی دريای پارس، از جمله استان هرمزگان به دست مسلمانان افتاد. ابوهوريره، از ياران پيامبر (ص) در روزگار عمر- خليفه دوم - بر بحرين و کرانه های باختری خليج فارس دست يافت و از آن جا به کرانه های خاوری آن يورش برد و تمامی دريای پارس و بندرها و جزيره های آن را بر قلمرو مسلمانان افزود. پس از چيره گی عرب ها، ديلميان نخستين دودمان ايرانی بودند، که بار ديگر بر سراسر جزيره ها، بندرها و آب های استان هرمزگان و ديگر نقاط خليج فارس چيره شدند.
هرمزگان، عمان و بندرها و جزيره های آن به ترتيب در سال های 323 و 534 هـ . ق، توسط علی (عمادالدوله)، و احمد (معزالدوله) به قلمرو آل بويه ملحق گرديدند. حکومت آل بويه، در زمان عضدالدوله گسترش يافت و در تمام مدت حکومتشان، فارس و هرمزگان در قلمرو فرمانروايی آن ها بود. پس از ديلميان، سلجوقيان کرمان از سال 454 تا 583 هـ . ق، بر منطقه خليج فارس، از جمله استان هرمزگان و عمان تسلط يافتند. در دوران سلجوقی، از سوی فرمان روايان اين خاندان، حاکمانی با عنوان«اتابک» به مناطق گوناگون ره سپار می شدند. اتابکان فارس برعمان، بحرين و کرانه ها و جزيره های خليج فارس دريای عمان(مکران) دست يافتند و حکومت آنان تا 661 هـ . ق، بر فارس و هرمزگان بر قرار بود. دراين سال سلجوق شاه سلغری بر هلاکو خان مغول شوريد، اما شکست خورد و حکومت فارس، هرمزگان و تمامی منطقه خليج فارس به دست مغولان افتاد. در دوره فترتی که بين سپری شدن حکومت ايلخانان مغول و برآمدن تيموريان وجود داشت، حکومت هرمزگان و خليج فارس با مظفريان بود. تيمور لنگ به سال 785 هـ . ق، سيستان را گشود و در يورش های بعدی خود، اصفهان، فارس، بوشهر، بندرها و جزيره های هرمزگان را به قلمرو خويش افزود. تيموريان تا سال 873 هـ . ق، که در ايران حکومت داشتند، خراج بندرها و جزيره های خليج فارس و دريای عمان(مکران) را دريافت می کردند.
در سال 913 هـ . ق، ناوگان پرتغالی ها به فرماندهی البوکرک با گشودن مسقط که خراج گذار امير هرمز بود، با سيف الدين، امير هرمز به جنگ پرداخته و با شکست وی هرمز را تابع و خراج گزار پرتغال کردند. پرتغالی ها در جزيره های هرمز، کيش، بحرين، قشم، نابند، و . . . دفتر بازرگانی و چندين دژ نظامی ساختند. از مرگ آلفونسو دو آلبوکرک (در ذيقعده سال 921 هـ . ق)، تا روزگار شاه عباس اوّل (996 – 1038 هـ . ق) حکومت پرتغال در دريای پارس توان داشت و در اين مدت مراکز بازرگانی دريای عمان (مکران) و خليج فارس، چون کيش، چابهار، هرمز، مسقط، بحرين، قشم، جاسک، . . . به سبب ستم کاری آنان رو به ويرانی نهاد.
شاه عباس اوّل صفوی پس از جنگ با عثمانی ها تصميم به آزاد ساختن جزيره های دريای پارس و بيرون راندن پرتغالی ها گرفت. شاه عباس بزرگ نه تنها بحرين را آزاد ساخت، بلکه جزيره های هرمز، کيش، قشم و بندرهای جاسک، چابهار, لنگه، . . . را از پرتغاليان پس گرفت. نادرشاه افشار (1149 – 1160 هـ . ق) در سال 1149 هـ . ق، با بيرون راندن افغان ها از ايران بر تمامی کرانه ها و جزيره های شمالی و جنوبی خليج فارس چيره شد. با مرگ نادر شاه افشار، شورشی دوباره سراسر کشور را فرا گرفت و کريم خان زند با خواستاران پادشاهی به جنگ پرداخت و سرانجام در 1179هـ . ق، بر سراسر فارس، جزيره ها و بندر های خليج فارس، . . . دست يافت و کارهای نيمه تمام نادر شاه را دنبال کرده و به پايان رسانيد.