
يكي از معروفترين سوغات اصفهان گز ميباشد مواد اوليه اين شيريني مطبوع و مشهور كه گزانگبين باشد، در اطراف اين شهر به عمل ميآيد.
گز انگبين ريشة گياهي به نام بته يا درخت گز است. ارتفاع اين درخت كوهستاني حداكثر به دو متر ميرسد و بيشتر در مناطق خوش آب و هواي بختياري و خوانسار در دامنه كوهها به عمل ميآيد.
در اواخر تابستان محصول اين درخت آماده برداشت ميشود و دانههاي برّاق و زرد رنگي مثل دانة ارزن از ساقههاي اين درخت بيرون ميزند. در اين هنگام صاحبان درختان گز بايد محصول را، قبل از اينكه ريزش بارانهاي پاييزي شروع شود، برداشت كنند.
جهت برداشت محصول، پوست دباغي شدة گوسفند را – كه تميز و سفيد ميباشد و به آن دباله ميگويند – زير درختچه پهن ميكنند سپس با چوب سر كجي كه به همين منظور تهيه شده و آن را دگنك مينامند، به تنة درخت ضربه ميزنند تا دانههاي ارزن مانند، از بدنة درخت جدا شده و داخل دباله بريزد. اين گزها ناخالص و با برگ و مواد ديگر مخلوط است كه براي تميزكردن آن از غربال آهني كه به همين منظور ساخته شده استفاده ميشود و آن مواد ناخالص را غربال ميكنند تا دانههاي گز از سوراخهاي غربال عبور كرده و مواد اضافي در غربال باقي بماند. در طول سال بالغ بر ده مرتبه اين كار تكرار ميشود كه هر چه بيشتر تكرار شود، نوع محصول بعدي نامرغوب ميگردد و محصول بار اول به صورت گل و از همه مرغوبتر است. مواد اضافي كه در غربال باقي ميماند هم، مصارف مختلف دارد. از جملة آن مواد، گز علفي است كه در پزشكي استفاده ميشود. اما دانههاي گز اصلي كه در كيسهها جمعآوري ميشود بسيار گرانبها و مادة اصلي به شمار ميآيد. چنانچه قبل از برداشت محصول بارندگي بشود، از مرغوبيت گز خواهد كاست و اگر تعداد بارش بارانها زياد باشد در آن سال، محصول قابل استفاده نميباشد. براي تهية گز مرغوب نيمي از مواد مصرفي، دانههاي گز گياهي و نيمي ديگر شكر و مغز پسته و يا بادام و مواد ديگر استفاده ميشود. گاهي هم بنا به سفارش متنفذين مادهاي به نام شير خشت به گز اضافه مي:ردند و حتي به جاي آب خالص در آن آب هندوانه ميرخيتند. اين نوع گز سفارشي و مخصوص بوده كه براي پادشاهان و رؤساي ممالك ديگر به عنوان سوغات فرستاده ميشده و در بازار يافت نميشد. اما گز بسيار مرغوب به علت كمبود و گراني مادة اوليه، كمتر تهيه مي شود. اين روزها گزفروشيها به غیر از گزهای اصیل که در هتلهای اصفهان وجود دارد براي پايين نگه داشتن قيمت، از ماده ديگري به نام بادكا كه از سيب زميني تهيه ميشود، به جاي گز گياهي استفاده ميكنند. اما اين گز به هيچ وجه طعم و لطافت گز اصلي را ندارد. نوع ديگر گز كه در جعبههاي كوچك فلزي به فروش ميرسد، گز انگشت پيچ است كه در آن از مغز پسته و بادام استفاده نميكنند تا سالخوردگان به راحتي آن را تناول نمايند.
محله بيدآباد از محلات بسيار مهّم و معروف تاريخي است كه در شمال زايندهرود واقع شده است. در قرن چهارم هجري محله بيدآباد خارج از دروازههاي شهر بوده و در داخل حصار شهر قرار داشته است همين عظمت اهمّيت سبب شد تا رجال آن روزگار مانند "عليقليآقا" مبادرت به احداث بناهاي عامالمنفعهاي بنمايد در دروههاي بعدي هم از موقعيت مهمي برخوردار بود.از اين محله دانشمندان و علما و محدثان و بزرگاني چون ابوعبدالله بن اسحاق بن ماقه بيدآبادي .زاهد و محدث مشهور قرن پنجم- ابومحمّد جابربنمنصور بنمحمدبن صالح بيدآبادي محدث نامدار و مشهور قرن پنجم و آقا محمّدبن ملامحّمد رفيع بيگلدني بيدآبادي كه از حكما و افاضل سير و سلوك بود كه در سال ۱۱۹۷ هـ . ق در اصفهان درگذشت. به دليل نزديكي محله بيدآباد با چهارباغ عبّاسي و دیگر هتلهای اصفهان محلات بزرگي چون عبّاسآباد،دربكوشك، دردشت بعد از صفويه هم از موقعيت ممتازي برخوردار بوده است و بناها و آثار بسياري را داراست. مجموعه عليقليآقا كه شامل مسجد، حمام، بازارچه چهارسوق، كاروانسرا، جوي بابا حسن، بقعه شيخ ابومسعود رازي،بازارچه بيدآباد، خانه بخردي و ...
عليقليآقا
عليقليآقا از خواجگان معروف و نيكوكار اواخر دوره صفويه است كه در زمان سلطنت شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي زندگي ميكرده است. عليقليآقا همراه برادرش خسروآقا آثار قابل توجهي از خود به يادگار گذاشتهاند.
مسجد علي قلي آقا
اين مسجد داراي صحن كوچك و شبستان زيبايي است كه اطراف آن با كاشيهايي از نوع گره تزئين نشده است. كتيبه سر در مسجد با خط ثلث قهوهاي رنگ برجسته به سنگ مرمر حاوي عباراتي به زبان عربي است و در پايان كتيبه نام "عليقليآقا" و خطاط كتيبه "علينقي امامي" خوشنويس نامدار عصر صفوي و تاريخ۱۱۲۲ هـ.ق آمده است. سر در شبستان مسجد نيز كتيبه زيبايي دارد كه به خط نستعليق سينه بر زمينه كاشي لاجوردي رنگ است كه تاريخ۱۲۹۷ هجري را دارد كه حاكي از اين است كه شخصي به نام قاضيابوالقاسم اين شبستان را بنا كرده و اشعار آن را يحيي نام سروده و خط آن را عبدالجواد نوشته و معمار آن نيز شخصي به نام "محْمد اسماعيل" بوده است. مسجد عليقليآقا به شماره دويست و بيست و پنج
در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است .اين مسجد داراي يك درب چوبي منبت شده و در ورودي آن سنگ آب زيبايي بانقوش حجاري و هماهنگ شده با نقوش ديگر ميباشد. داراي يك صحن كوچك و شبستان زيبا
حمام علي قلي آقا
حمام عليقليآقا روبروي مسجد عليقليآقا ميباشد. اين حمام داراي ويژگيهاي خاص، كه دوقلو است "حمام مردانه و زنانه" كه هر كدام داراي قسمتهاي مختلفي از جمه هستي ورودي سربينه، گرمخانه، خزينه، چهار حوض، شاه نشين و ... است كه داراي تزئينات نقاشي و كاشيكاريهاي زيبا ميباشد و از بهترين حمامهاي اصفهان بوده كه اكثر محققين از آن نام بردهاند.اين حمام در سال ۱۱۱۲ هـ.ق ساخته شده و به شماره ۲۲۶ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است و هم اكنون با همت سازمان نوسازي و بهسازي مرمت شده و قسمت سربنيه حمام مردانه به عنوان يك موزه مردم شناسي تجهيز شده است.
بازارچه و چهار سوق علي قلي آقا
عليقليآقا در بازارچه عمود بر يكديگر ساخت كه چهارسوي بسيار زيبايي را در اين مجموعه شكل داد كه از چهارسوهاي قابل توجه در اين شهر مي باشد و بسياري از پژوهشگران از آن بازديد كرده و دربارهي آن مطلب نوشتهاند اين بازارچه به اين دليل زده شده كه حاصله از آن خرج نگاهداري مسجد باشد.
كاروانسراي علي قلي آقا
در حال حاضر اين كاروانسرا مخروبه است و هيچ استفادهاي از آن نميشود ولي مرجوم جناب در كتاب "الاصفهان" مينويسد كاروانسراي عليقليآقا ۴۰ متر طول و ۲۲ متر عرض دارد .
جوي بابا حسن
جوي باباحسن شاخهاي از نهر فدن است كه از جلو حمام و مسجد عليقليآقا ميگذرد. مرحوم حاجميرزا حسنخان جابريانصاري در كتاب تاريخ اصفهان مينويسد:"نهر باباحسن كه شعبهاي از مادي فدن است، ميان مسجد و حمام مي گذرد.دكتر لطفاله هنرفر در مورد وجه تسميه اين نهر "باباحسن" هنگام معرفي مدرسه باباقاسم در پاورقي به اين نكته اشاره ميكند، كه در فاصله سالها ۷۰۰ تا ۹۰۰هجري عدهاي از دراويش و متصوفه در اصفهان زندگي ميكردهاند كه عنوان بابا داشتهاند و بعد از معرفي چند عارف به بابا حسن در محله بيد آباد اشاره مي كند.
خانه بخردي
اين خانه معروف به خانه "حاجرسوليها" است. امّا پس از آن كه آخرين مالك خانه نام خانوادگي خود را به بخردي تغيير داد اين خانه نيز به اين نام مشهور شد. به طوري كه امروز به هر دو اين نامها شناخته ميشود. ساختمان اين خانه در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه قاجار شروع ميشود و قسمتهايي از آن در دوران سلطنت او به پايان ميرسد امّا قسمتهاي ديگر مثل زيرزمين شمالي نا تمام مي ماند.اين خانه در اصل دو حياط داشته كه تالار در وسط اين دو حياط بوده و مشرف به حياطهاي بوده است از ظاهر بنا چنين استنباط ميشود كه جبهه شمالي آن حياط خلوت و قسمت جنوبي اندرون بوده است. خانه بخردي تزئينات خاص اواخر دوران قاجار را دارد و بدنه حياط با گچبري و نقاشي تزئين شده است.
خانه بخردي در مالكيت سازمان ميراث فرهنگي است و در فهرست بناهاي تاريخي ايران ثبت شده است و در حال حاضر در دست مرمت مي باشد و شاید روزی جزو منبع هتلهای اصفهان قرار بگیرد و امکان اقامت فراهم شود
بقعه شيخ ابو مسعود رازي
شيخ ابومسعود احمدبن فرات رازي يكي از دانشمندان و محدثين بزرگ قرن سوّم هجري است كه در محلي كه امروز "بقعه مسعوديه" ناميده ميشود به هدايت و ارشاد مردم ميپرداخته است، كه در آن روزگار به محله شيخ ابومسعود و خانقاه شيخ ابومسعود هم مشهور بوده است و مورخيني كه از قرن چهارم هجري به بعد درباره اصفهان مطالبي نوشتهاند آن را شامل مجموعهاي وسيع مركب از خانقاه و بازار و چهارسو و حمام و باغ نوشتهاند. از اين مجموعه مشهور امروز سردر قابل توجهي بر جاي مانده است. بر بالاي اين سردر كتيبه زيبايي به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي نوشته شده است .در پايان اين كتيبه تاريخ ۸۹۵ هـ .ق و نام يعقوب بهادرخان (سلطان يعقوب تويونلو) و كاتب آن (كمالبن شهاب الكاتب اليزوي) آمده است. بقعه شيخ ابومسعود به شماره ۲۱۹ به ثبت آثار تاريخي رسيده است.
جلفاي اصفهان يكي از مناطق مديريت شهر اصفهان است كه بناي آن از زمان شاه عباس بوده (۱۶۰۶ ميلادي) و در جنوب شهر واقع شده است. از نخستين روزهاي تكوين اين شهرك ارمنينشين،پنج محله به نامهاي ميدان بزرگ، ميدان كوچك، هاكوپجان يا يعقوبجان و يا محلهي حصيربافها، چهارسوق قارا كل تشكيل دهندهي اين شهرك نوبنياد عصر شاه عباس بوده است و ساكنين آنها را جلفاييان آذربايجان تشكيل ميدادند. در دوران سلطنت شاه عباس دوم بر وسعت آن اضافه شد و او دستور داد كه ارامنهي داخل شهر كه در شمسآباد و عباسآباد هم سكونت داشتند به جلفا منتقل شوند (۱۶۵۵ ميلادي) محلهي زرتشتيان كه در نزديك جلفا و بدان پيوسته بود، به ارامنه تحويل داده شد و چون شغل اغلب مهاجرين جديد حجاري بود و به همين دليل اين محله به نام سنگتراشان ناميده شد كه هنوز هم به همين نام است. به دنبال اين توسعهي شهري، دو محلهي ديگر يعني كوي ايروانيها (ايروان) و محلهي تبريزيها كه ساكنين آنها از دو شهر فوقالذكر آمده بودند به وجود آمد. محلات جديدالاحداث در جنوب و جنوب غربي جلفاي قديم شكل گرفت و آنجا را جلفاي نو گفتند و بعدها اين اسم به همهي جلفا اطلاق گرديد. گزارش سياحان خارجي حاكي است كه جلفا از نظر اجتماعي و اقتصادي به دو منطقهي متفاوت قابل تفكيك بوده (جلفاي قديم و جديد). جلفاي جديد را سه محلهي سنگتراشان، ايروانيها و تبريزيها تشكيل ميداد كه ساكنين آن در مقايسه با جلفاي قديم كم بضاعتتر بودند و كليساها و خانه اغلب ساده هستند. در منابع فارسي اسم جلفا به صورت "جولاه" و در زبان ارمني آن را "جوغا" ميگويند. قبل از ورود ارامنه به اصفهان، زمينهاي كشاورزي از املاك سلطنتي به شمار مي رفت كه در سال ۱۶۱۸ ميلادي ضمن فرماني، به ارامنه واگذار گرديد و چون شبكه آبرساني آن از نهر و جويهاي كوچك و بزرگ تشكيل ميشد،با ايجاد شهرك جلفا، معابر عمومي را به طوري به وجود آوردند كه منطبق با حريم آبها باشد لذا پيچ و خم كوچهها خيلي زياد بوده و حتي توسعه ي جديد جلفا در نيم قرن گذشته و ادامه ي آن در حال حاضر، از حريم آبرساني مزارع تبعيت ميكند. جلفاي قديم داراي يك خيابان شرقي- غربي (خيابان نظر) بود و آن خيابان نيز دو دروازه در شرق و غرب داشت كه شبها بسته ميشد. دروازدهي غربي را سرقرازيان و شرقي را يمانيان ميگفتند. نام اين دو دروازه از دو خانواده ي معروف ارامنهي جلفا گرفته شده بود كه در احداث آن نقش داشتند. بعد از سقوط صفويان يعني با روي كارآمدن افاغنه، افشاريه، زنديه و به ويژه قاجاريه پيوسته از وسعت و جمعيت آن به شدت كاسته شد، به طوري كه اغلب ساكن و كليساهاي آن رو به ويراني نهاد و نيمي از آنها كاملا" از بين رفت، در يك قرن گذشته با روي كارآمدن سلسلهي پهلوي شهرنشيني در كشور دستخوش تغيير و تحول بزرگي گرديد و شهر با خيابانكشيهاي جديد كه منطبق با چهارچرخههاي موتوري بود، ساختاري فضايي جديدي را پيدا كرد.
در جلفا ايجاد خيابان نظر با جهت شرقي و غربي در سال ۱۳۱۴ ش و خيابان حكيمنظامي با جهت شمالي و جنوبي، جلفا را تقريبا" به چهار واحد جداگانه تقسيم كرد و پلهاي مارنان، فلزي و آذر ارتباط اين بخش شهري را با قسمت شمالي شهر برقرار كرد.جلفاي اصفهان درگذشته به صورت يك شهرك كاملا" مستقل و جداي از شهر اصفهان بوده و حتي فاصلهاي بين اصفهان و جلفا نيز وجود داشته كه از فضاهاي سبز و باغات و مزارع تشكيل شده بود، اما در نيم قرن اخير با توسعهي شهري، اغلب فضاهاي سبز به ساكن شهري تبديل گرديده است.
در گذشته مهارت ارامنه در تجارت ابريشم و صداقت آنان باعث شد تا بازرگانان ارمني در دارو ستد به موقعيتهاي بزرگي دست يابند و در اندك قدمي بسياري از آنان در زمرهي ثروتمندان اصفهان در آينده از اين زمان ساخت خانههاي مجلل با تالارهاي زيبا منقوش به تابلوهاي نفيس و فرشهاي عالي و صندليهاي مزين به آب طلا و نقره و ... هم آغاز شد. زيبايي اين خانهها آنچنان برخي از خارجيان را تحت تأثير قرار داده كه يكي از آنها مينويسد ... "برخي از آنها چنان باشكوه و عالي است كه ميتوان آنها را در رديف قصرها و كاخهاي سلطنتي به شمار آورد" ...
بر اساس نوشته مورخين و محققين اين آزادي و رفاه در تمام دوران صفويه ادامه داشت و ارامنه در اين مدت در نهايت امنيت و آزادي توانستند كليساهاي متعددي بسازند و به مراسم مذهبي خود بپردازند.هنگامي كه "پيترودولاواله" سياح ايتاليايي از جلفا بازديد كرده، ۱۰ كليسا و به روزگار سزآرام اولئاريوس ۱۲ كليسا و در زمان مسافرت تاورينه ۱۵ تا ۱۶ كليسا، شاردن ۳۰ كليسا، در جلفا داير بوده است. جمعيت جلفا نيز روز به روز افزون ميشد، چنان كه بر اساس ارقام ارائه شده جمعيت جلفا در آغاز قرن ۱۱ هجري بين ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر بوده است در اوايل سلطنت شاه صفي (جانشين شاه عباس) به ۱۵۰۰۰ نفر و در زمان شاه عباس دوم (جانشين شاه صفي) ۲۰۰۰۰ نفر و بالاخره در زمان جانشينان شاه عباس دوم به ۳۰۰۰۰ نفر رسيده است، ارنست هولستر كه در دوره قاجار در اصفهان زندگي كرده است و تعداد ارامنه ساكن در جلفا را در سال (۱۸۸۰ ميلادي) ۲۶۵۸ نفر ذكر ميكند كه در ۳۸۰ خانه زندگي مي كرده اند.
با همه افول و تنزلي كه بعد از صفويه به جلفا حاكم شد هنوز نيز خانههاي قديمي و كليساهاي باشكوه ساختمانهاي آن يادآور عظمت اين محله زيبا و مهم تاريخي مي باشد.
در حال حاضر جلفا در حدود ۶۵۰۰ارمني را در خود جاي داده كه در محلات ميدان بزرگ- ميدان كوچك- محله چهارسوق- هاكوپيان- تارگل- محله سنگتراشها، تبريزيها و ايروان زندگي ميكنند از نظر تقسيمات شهري بخش پنجم شهر اصفهان به شمار ميرود و شعب برخي ادارات دولتي در آن مستقر هستند.
