[h=2]آفازی چیست؟
آفازی
آفازی، یكی از بیماریهای مغزی است كه بحثهای بسیاری را به دنبال داشته و دارد. معمولا این بیماری بر اثر آسیب ناحیه جلو كورتكس كه به نام "ناحیه تكلم"مشهور است، به وجود میآید. این آسیب در قسمت نیمكره چپ مسلط مغز، در افراد راستدست و در نیمكره مسلط راست مغز، در افراد چپدست رخ میدهد. تعدادی از روانشناسان و روانپزشكان چند نوع آفازی را مشخص كردهاند. مثلا نوعی آفازی حركتیكه عبارت است از ناتوانی در بیان حروف، لغات و یا جملات. نوع دیگر، آفازی حسیاست كه نشاندهنده ناتوانی فرد در فهم معنی، مفهوم لغات و جملات است. شكل دیگر آن الكسیا نام دارد كه شامل عدم قدرت درك زبان و نوشته میشود و نوع چهارم، اگرافیا است كه در این حالت فرد قادر به برگرداندن علایم كلامی یا كلام شفاهی به علایم نوشته یا كلام كتبی نیست.
البته انواع دیگری از اختلالات تكلمی وجود دارد كه مربوط به آفازی میشود. با آنكه میگویند هر نوع آفازی، نتیجه آسیب یك قسمت مشخص از ناحیه جلوی مغز است، ولی در تحقیقات مفصلی كه شوئل(Shuell) و همكارانش در سال 1974 انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه آفازی شامل گروهی از اختلالات مشخص نیست؛ بلكه نوعی اختلال كلی و تعمیمیافته كلامی است كه گاه با عدم شنوایی لغات یا گیجی و عدم شناخت زبان نوشته و یا انواع دیگر آفازی توأم میشود. آنها مینویسند:«به نظر ما، آفازی در اصل نوعی اختلال تكلم است كه ممكن است با اختلالات مختلف ادراكی، حسی و حركتی و با آسیب مغزی توأم باشد.»
بیمار مبتلا به آفازی، اختلالات كلی در لغات، قدرت درك، ارائه پیامها و علایم كلامی دارد. آسیب قسمت جلوی مغز، ممكن است در اثر ایجاد مانعی در گردش خون مثل لخته شدن باشد كه معمولا به دلیل باریك شدن مویرگهای خون و كند شدن سرعت جریان خون ایجاد میشود و یا ناشی از غدههای مغزی، بیماریهای عفونی و ضربههایی باشد كه از محیط به مغز فرد وارد میشود. این بیماری در هر سنی ممكن است رخ دهد ولی بیشتر در سنین پیری مشاهده میشود. بیمار آفازیك معمولا از ناتوانی خود در استفاده از كلام، آگاه است و به این علت، اغلب احساس محرومیت، اضطراب و افسردگی میكند؛ شدت این حالات به قدری است كه گاهی آنان را با بیماران پسیكوتیك اشتباه میگیرند. البته آفازی غالبا با علایم اولیه اختلال مغزی(مانند اختلال در حافظه و جهتیابی) توأم است.
آفازی، یكی از بیماریهای مغزی است كه بحثهای بسیاری را به دنبال داشته و دارد. معمولا این بیماری بر اثر آسیب ناحیه جلو كورتكس كه به نام "ناحیه تكلم"مشهور است، به وجود میآید. این آسیب در قسمت نیمكره چپ مسلط مغز، در افراد راستدست و در نیمكره مسلط راست مغز، در افراد چپدست رخ میدهد. تعدادی از روانشناسان و روانپزشكان چند نوع آفازی را مشخص كردهاند. مثلا نوعی آفازی حركتیكه عبارت است از ناتوانی در بیان حروف، لغات و یا جملات. نوع دیگر، آفازی حسیاست كه نشاندهنده ناتوانی فرد در فهم معنی، مفهوم لغات و جملات است. شكل دیگر آن الكسیا نام دارد كه شامل عدم قدرت درك زبان و نوشته میشود و نوع چهارم، اگرافیا است كه در این حالت فرد قادر به برگرداندن علایم كلامی یا كلام شفاهی به علایم نوشته یا كلام كتبی نیست.
البته انواع دیگری از اختلالات تكلمی وجود دارد كه مربوط به آفازی میشود. با آنكه میگویند هر نوع آفازی، نتیجه آسیب یك قسمت مشخص از ناحیه جلوی مغز است، ولی در تحقیقات مفصلی كه شوئل(Shuell) و همكارانش در سال 1974 انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه آفازی شامل گروهی از اختلالات مشخص نیست؛ بلكه نوعی اختلال كلی و تعمیمیافته كلامی است كه گاه با عدم شنوایی لغات یا گیجی و عدم شناخت زبان نوشته و یا انواع دیگر آفازی توأم میشود. آنها مینویسند:«به نظر ما، آفازی در اصل نوعی اختلال تكلم است كه ممكن است با اختلالات مختلف ادراكی، حسی و حركتی و با آسیب مغزی توأم باشد.»
بیمار مبتلا به آفازی، اختلالات كلی در لغات، قدرت درك، ارائه پیامها و علایم كلامی دارد. آسیب قسمت جلوی مغز، ممكن است در اثر ایجاد مانعی در گردش خون مثل لخته شدن باشد كه معمولا به دلیل باریك شدن مویرگهای خون و كند شدن سرعت جریان خون ایجاد میشود و یا ناشی از غدههای مغزی، بیماریهای عفونی و ضربههایی باشد كه از محیط به مغز فرد وارد میشود. این بیماری در هر سنی ممكن است رخ دهد ولی بیشتر در سنین پیری مشاهده میشود. بیمار آفازیك معمولا از ناتوانی خود در استفاده از كلام، آگاه است و به این علت، اغلب احساس محرومیت، اضطراب و افسردگی میكند؛ شدت این حالات به قدری است كه گاهی آنان را با بیماران پسیكوتیك اشتباه میگیرند. البته آفازی غالبا با علایم اولیه اختلال مغزی(مانند اختلال در حافظه و جهتیابی) توأم است.