• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آیا زن انسان است؟

ARASH CHIRIK

کاربر ويژه
آیا زن انسان است؟


مقام زن در اسلام و در آئین‏هاى دیگر
سراسر دنیا زن را در شکنجه‏گاه ذلت و پستى زندانى کرده بود. به طورى که ضعف و ذلت، یک طبیعت ثانوى براى زن شده و گوشت و استخوانش با این طبیعت مى‏روئید ، و با این طبیعت‏به دنیا مى‏آمد و مى‏مرد...

نمی دانم "زن" ،" ضعف و خوارى و پستى" ، نه تنها در نظر مردان، بلکه در نظر خود زنان نیز مثل واژه‏هایى مترادف شده بود، با اینکه در معانى متفاوتى وضع شده بودند ، و این خود امرى عجیب است، که چگونه در اثر تلقین و شستشوى مغزى ، فهم آدمى واژگونه و معکوس مى‏گردد.
اسلام ، عقائد و آرائى که مردم در باره ی زن داشتند و رفتارى که عملا با زن مى‏کردند را بى اعتبار نمود و خط بطلان بر آن ها کشید.
... و تو کاربرعزیز اگر به فرهنگ محلى امت‏ها مراجعه کنى، هیچ امتى را نخواهى یافت، نه امت هاى وحشى و نه امت هاى متمدن که مثل‏هائى سارى و جارى در باره ی ضعف زنان و خوارى آنان، در آن فرهنگ وجود نداشته باشد ، بلکه به هر یک از این فرهنگ‏ها مراجعه کنى، خواهى دید که با همه اختلافاتى که در اصل زبان و سیاق‏ها و لحن‏هاى آن هست، انواعى از استفاده و کنایه و تشبیه مربوط به کلمه "زن"خواهى یافت، و خواهى دید که مرد ترسو و یا ضعیف و یا بى عرضه و یا خوارى طلب و یا ذلت پذیر و یا تن به ذلت ده را زن مى‏نامند.
و این به تنهائى براى اهل تحقیق کافى است که بفهمد جامعه بشرى قبل از اسلام چه طرز تفکرى در باره ی زن داشته است، و دیگر حاجت ندارد به اینکه سیره‏نویسان و کتب تاریخى فصل جداگانه و یا کتابى مختص به دادن آمارى از عقائد امت ها و ملت ها در مورد زنان نوشته باشند.
در هیچ تاریخ و نوشته‏اى قدیمى چیزى که حکایت از احترام و اعتنا به شان زن کند ، نخواهى یافت، مگر مختصرى در تورات و در وصایاى عیسى بن مریم (ع) که باید به زنان مهربانى کرد و تسهیلاتى براى آنان فراهم نمود. ... و اما اسلام یعنى آن دینى که قرآن براى تاسیس آن نازل گردیده ، در حق زن نظریه‏اى ابداع کرده که از روزى که جنس بشر پا به عرضه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکرى در مورد زن نداشت، اسلام در این نظریه خود ، با تمام مردم جهان در افتاد ، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسى که آفریده شده ، به جهان معرفى کرد ، اساسى که به دست‏بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.
اسلام ، عقائد و آرائى که مردم در باره ی زن داشتند و رفتارى که عملا با زن مى‏کردند را بى اعتبار نمود و خط بطلان بر آن ها کشید.

مقام زن در اسلام و در آئین‏هاى دیگر
مرد و زن ، دو فرد ، از یک نوع و از یک جوهرند ، جوهرى که نامش انسان است، چون تمامى آثارى که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده ، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن دارى و امثال آن دیده شده ، در صنف زن نیز دیده شده است)آن هم بدون هیچ تفاوت.
به طور مسلم ظهور آثار نوع ، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضى از آثار مشترکه(نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ، ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانیت، باعث آن نمى‏شود که بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.
در یونان قدیم زن را پلید و دست‏پرورده شیطان مى‏دانستند و رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند که زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و مرد داراى آن هست .
و با این بیان روشن مى‏شود که رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف میسر و مقدور است ، ‏براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن استکمال هاى معنوى، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود ، با این بیان کاملا روشن مى‏شود که در این بحث، بهترین کلام و جامع‏ترین و در عین حال کوتاه‏ترین کلام همین عبارت: "انى لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض"است .
بیشتر امت هاى قدیم معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست‏پرورده شیطان مى‏دانستند و رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند که زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 میلادى در فرانسه کنگره‏اى تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است‏یا خیر بحث کنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحث هاى بسیار، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلکه انسانى است مخصوص خدمت کردن بر مردان، و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل ، زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد .
... و کاربر عزیز ! اگر در این باب به کتابهائى که در باره ی آراء و عقاید و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه کنید به عقایدى عجیب تراز این ها برمى‏خورید. پس شایسته است به دینی چنین کامل و جامع افتخار کنیم و بدانیم عمل کردن به قوانینی که برای زنان از جانب این دین وضع شده است صد در صد در جهت حفظ سلامت وارتقای آنان است .
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
:14::14:زن يك فرشته بي نظيره كه خداوندقشنگترين خلاقش بود.
خداجون مرسي ازاينكه من يه خانومم:4:
 

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
راستش من حال و حوصله خوندم نداشتم شرمنده:خجالت: یکی خلاصه شو بگه ببینیم چه خبره:نیش:
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات

درود بر همگان

از دید من زمینه سازی چنین پرسشی بسیار زشت است و بهتر است که هرگز پرسیده نشود. جایگاه زن در نزد نیاکان ما بسیار بالاتر و والاتر از هر یک از دینهای ابراهیمی و دین زرتشت بود. در فرهنگهای زنخدایی که فرهنگ پدران ما پیش از دین زرتشت و میترائیسم بوده است؛ خدا مرد نیست و تنها از هیچ نمی آفریند. خدا زن است و می زاید و این بسیار بسیار زیاد با نهاد زندگی سازگار است. مادر ما آفریدگار ماست! از این روی هیچ کس نمی توانست بپندارد که مرد برتر از زن است. خوب است که کمی بیشتر در اینباره پژوهش کنیم و چنین یکسو ننگریم. فرهنگهای بسیار والایی هستند که هرگز چنین پرسشی را از خود نمی کنند.

بسیار سپاسگزارم
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی

درود بر همگان

از دید من زمینه سازی چنین پرسشی بسیار زشت است و بهتر است که هرگز پرسیده نشود. جایگاه زن در نزد نیاکان ما بسیار بالاتر و والاتر از هر یک از دینهای ابراهیمی و دین زرتشت بود. در فرهنگهای زنخدایی که فرهنگ پدران ما پیش از دین زرتشت و میترائیسم بوده است؛ خدا مرد نیست و تنها از هیچ نمی آفریند. خدا زن است و می زاید و این بسیار بسیار زیاد با نهاد زندگی سازگار است. مادر ما آفریدگار ماست! از این روی هیچ کس نمی توانست بپندارد که مرد برتر از زن است. خوب است که کمی بیشتر در اینباره پژوهش کنیم و چنین یکسو ننگریم. فرهنگهای بسیار والایی هستند که هرگز چنین پرسشی را از خود نمی کنند.

بسیار سپاسگزارم



:گل::گل::گل::گل::گل::احترام::دست:

درود و صد درود به شما دانای ژرف نگر... ای کاش همه ما انسان ها به دور از تعصب و عقاید افراطی بی پایه و اساس از عقلی که خدا به ما ارزانی داشته، حتی به میزانی ناچیز استفاده می کردیم و انسانیت خود را زیر سوال نمی بردیم:دعا:
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی


می نویسم ات و کاغذهای جهان روسیاه می شوند
کم می آیند و خجل سر به زیر می افکنند و قلم گریه می کند
من «دوستت دارم» را به هزار زبان می نویسم و آرامشان می کنم
تا در لای لای موسیقی این واژگان عزیز در آغوش من بخوابند
بعد واژه ها مثل فرشتگان کوچک رقصان در خوابشان سرک می کشند
و رویای گیسوان تو را به یادشان می آورند
تا شعر رشته رشته بریزد از آسمان و دست قلم را بگیرد
و بلندش کند و از پنجره کاخ خیال بیاوردش
پیش تو که نشسته ای و داری کودکت را روی کاناپه کوچک خانه شیر می دهی
و آفتاب دارد گونه راستت را می بوسد و گرم می شود
... من نگاه می کنم به تو و غزل زاده می شود

 
بالا