شاید در یک میهمانی یا مکان عمومی با فردی مواجه شوید که برای جلب توجه دست به کارهای غیرعادی زده است مثلا لباس های عجیب و غریب پوشیده، آرایش زننده ای دارد یا با صدای کارتونی و فیلمی صحبت می کند... خلاصه سعی دارد به هر شیوه ای دیگران را شیفته خود کند.
برای این بیماران «دنیا تماما صحنه است» زیر آن مانند «ستاره سینما» در روابط با اشخاص نقش بازی میکنند. در برخود با این افراد «صحبتهای پر آب و تاب و جلب توجه کننده» مکررا دیده میشود. آنها هر چیزی را مهمتر از آنچه که واقعا هست، جلوه میدهند. رفتار بیمار در هر دو جنس «اغواگرانه و نمایشی» است، بخصوص از لحاظ جنسی اهل «لاس زدن و عشوه کردن» هستند، بویژه زنان که ممکن است بصورت اغوا کنندهای «لباس بپوشند، رفتار کنند یا خود را آرایش نمایند». این بیماران همچنین ممکن است برای جلب توجه «ژستهای تهدید» و «خودکشیهای نمایشی» یا «بیماریهای جلب توجه کننده» را داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic) سابقه طولانی جلب توجه و رفتارهای نمایشی یا پرزرق و برق دارند و در ظاهر جذاب، گرم، صمیمی و معاشرتی هستند. واژه هیستریونیک از واژه یونانی هیستری (Hysteria) به معنی رحم گرفته شده است. هیستری که یکی از واژه های کهنه روانپزشکی است، برای بیماری هایی به کار برده می شود که در آن علل هیجانی و نشانه های عاطفی به یک نشانه جسمانی تبدیل می شوند. در بسیاری از موارد نشانه جسمانی بیانگر احساس بیمار به صورت نمادین یا سمبولیک تلقی می شود.
آیا این اعمال جزیی از اختلال های شخصیتی محسوب می شوند؟ این اشخاص واقعا چه اهدافی را دنبال می کنند و چرا چنین صفاتی در آنها پدیدار شده است؟
ويژگي اصلي اختلال شخصيت نمايشي، رفتار توجه طلبانه و هيجان پذيري مفرط و فراگير است. اين الگو در اوايل بزرگسالي آغاز و در زمينه هاي گوناگون ظاهر مي شود.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت نمایشی را چنین شرح می دهد:
یک الگوی فراگیر هیجان پذیری و توجه طلبی که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون دست کم با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود...
ملاکهای تشخیص اختلال نمایشی
الگوی مستمر هیجان زدگی ، توجه طلبی که در اوائل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای گوناگون وجود دارد.
برای تشخیص وجود پنج (یا بیشتر) علامت از علائم زیر ضروری است:
-درموقعیتهایی که کانون توجه نیست ، احساس ناراحتی میکند.
-تعامل او با دیگران معمولا با رفتار اغوگرانه و برانگیزنده جنس مشخص است.
-هیجانات را بطور سطحی و با تغییرات سریع ابراز میکند.
-مستمرا از ظاهر فیزیکی خود برای جلب توجه استفاده میکند.
-سبک گفتار او برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است.
-تلقینپذیر است، یعنی به آسانی تحت نفوذ دیگران و موقعیت قرار میگیرد.
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي، هرگاه مركز توجه ديگران نباشند احساس ناراحتي يا عدم قدرداني مي كنند (ملاك1). آنها اغلب با شور و نشاط زياد و چشمگير مايلند توجه ديگران را به خود جلب كنند و ممكن است با اشتياق، گشاده رويي ظاهري يا عشوهگري، آشنايان جديد را شيفتة خود سازند. اگرچه، وقتي اين افراد پیوسته خواهان توجه باشند، اين ويژگيها وضوح كمتري مي يابند. آنها در ميهمانيها به هر قيمتي كه شده نقش «گل سرسبد مجلس» را بازي مي كنند. هرگاه مورد توجه قرار نگيرند، ممكن است براي جلب توجه ديگران، كار برجسته اي انجام دهند(براي مثال، داستانهايي بسازند و يا صحنه اي را خلق كنند). اين نياز اغلب در رفتارشان با متخصص باليني نيز آشكار مي شود (براي مثال، چاپلوسي، آوردن هدايا، ارائة توصيفهاي مهيجي از نشانه هاي جسماني و رواني كه هر جلسه با نشانه هاي جديدي جايگزين مي شوند). قيافة ظاهري و رفتار افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب از لحاظ جنسي به طور نامناسبي تحريك آميز يا اغوا كننده است (ملاك 2).
اين رفتار نه تنها معطوف افرادي است كه او به آنها علاقة جنسي يا عاشقانه دارد، بلكه در طيف گسترده ي روابط اجتماعي، شغلي و حرفهاي نيز به گونهاي رخ مي دهد كه فراسوي رفتار مناسب براي بافت اجتماعي است. بيان هيجاني آنان ممكن است سطحي باشد و به سرعت تغيير كند(ملاك3).
افراد مبتلا به اين اختلال همواره از ظاهر جسماني خود براي جلب توجه ديگران استفاده مي كنند(ملاك4).
آنها به شدت علاقمند به تحت تأثير قرار دادن توسط ظاهر خود هستند و زمان، انرژي و پول زيادي را صرف خريد لباس و آراستن خود مي كنند. آنها ممكن است به تعارفها و تمجيدهاي مربوط به قيافة ظاهري توجه زيادي داشته باشند و به سرعت و با شدت نسبت به انتقاد از سر و وضع خود واكنش نشان دهند و يا با يك عكس كه آنها را خوشايند نشان نمي دهد، ناراحت شوند. سبك گفتاري اين افراد به شدت تأثيرگذار و فاقد جزئيات است(ملاك5).
عقايد تند يا افراطي با فراست شگرفي بيان مي شوند ولي دلايل زيربنايي معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقايق و نكات تأييد كننده وجود ندارند. براي مثال، يك فرد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي، ممكن است معتقد باشد كه شخص معيني، يك انسان شگفت آور است، ولي با اينحال قادر نيست كه نمونه هاي خاصي از ويژگيهاي خوب او را براي تأييد نظر خود ارايه دهد.
افراد مبتلا به اختلال با خودنمايي1، تظاهر2 و بيان افراطي هيجان مشخص مي شوند(ملاك6).
آنها ممكن است با ابراز علني و افراطي هيجاني خود باعث ناراحتي دوستان يا آشنايان شوند(براي مثال، در آغوش گرفتن آشنايان دور با شور و شوق افراطي، گرية غيرقابل كنترل در موقعيتهاي احساسي جزئي، يا قشقرق بازي). با وجود اين اغلب به نظر مي رسد كه هيجانهاي آنان چنان به سرعت تغيير مي كنند كه عميقاً قابل احساس نيستند به همين دليل ممكن است ديگران آنان را به وانمود كردن اين احساسها متهم سازند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي بسيار تلقين پذيرند(ملاك7).
عقايد و احساسهاي آنها به سادگي تحت تأثير ديگران و هوسهاي گذراي خودشان قرار مي گيرد. آنها بويژه از نظر اعتماد كردن به افراد صاحب قدرت، ممكن است بسيار زودباور يا ساده لوح باشند و عقيده داشته باشند كه اين افراد به صورت معجزه آسايي قادرند مشكلات آنها را حل كنند. اين افراد ميل دارند تا به ديگران شك كنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب روابط را صميمانه تر از آنچه واقعاً هست در نظر مي گيرند و تقريباً هر آشنايي را با «عزيزم» يا «دوست عزيزم» خطاب مي كنند و پزشكاني را كه تنها يك بار و يا دوبار و آنهم تحت شرايط حرفهاي ملاقات كردهاند، با اسامي كوچك مورد خطاب قرار مي دهند(ملاك8).در اين گونه افراد، خيالپردازيهاي عشقي شايع است.
●چشم انداز ابعادی
در اینجا مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت نمایشی یک نیمرخ فرضی را ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):
الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.
ب ـ برونگرایی بالا: پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.
ج ـ گشودگی بالا : اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه، سودمندی، تفکر غیرعادی (برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.
د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن.
ه ـ وظیفه شناسی پایین: روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد، ناتوانی در خود انضباطی( برای مثال: گرفتن رژیم، تمرین طرح )حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای.
●چشم انداز رفتاری
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پرزرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند.
رفتار توجه طلبانهٔ بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوندو زیر گریه می زنند، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. این افراد هیجان طلب هستند و ممکن است با قانون درگیر شوند و به سوءمصرف مواد روی می آورند( کاپلان- سادوک ۲۰۰۳)
همه گیر شناسی
شیوع در جمعیت عمومی 2تا3درصد است
شیوع در جمعیت بالینی 10تا15درصد است
این تشخیص در زنها بیشتر از مردهاست
در برخی مطالعات ارتباطی میان این اختلال و اختلال جسمانی سازی واختلالات مربوط به مصرف الکل دیده شده است
ويژگيها و اختلالهاي همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي ممكن است براي رسيدن به صميميت هيجاني در روابط عاشقانه يا جنسي خود مشكل داشته باشند. آنها اغلب در روابط خود با ديگران، بدون اينكه آگاه باشند، نقش بازي مي كنند (براي مثال، نقش «قرباني» يا «شاهزاده خانم»1). آنها ممكن است از يك سو با فريبكاري يا گمراه سازي هيجاني شريك جنسي خود را كنترل كنند، در حالي كه از سوي ديگر وابستگي چشمگيري را نسبت به آنها نشان مي دهند. افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلفي دارند، زيرا روش بين فردي آنان از نظر جنسي برانگيزاننده بوده و ممكن است براي روابط دوستانة آنها تهديد كننده به نظر برسد.
همچنين ممكن است به واسطة خواستهاي مربوط به توجه مداوم، باعث بيزاري دوستان خود شوند. هرگاه مركز توجه نباشند، بيشتر افسرده و پريشان مي شوند. آنها ممكن است خواهان تازگي، تحريك و هيجان باشند و از انجام كارهاي معمولي خود، كسل شوند. اين افراد، اغلب در موقعيتهايي كه موجب به تأخير افتادن پاداش مي شوند،میگنا دات آی آر،احساس ناكامي كرده و يا قادر به تحمل آنها نيستند و اغلب اعمالشان معطوف به كسب رضامندي فوري است. اگرچه اغلب يك شغل يا طرح كاري را با شور و اشتياق فراوان آغاز مي كنند، ولي علاقه شان ممكن است به سرعت كاهش يابد. روابط طولاني مدت ممكن است براي رسيدن به برانگيختگي ناشي از روابط جديد مورد غفلت قرار گيرند. خطر واقعي خودكشي اين افراد مشخص نيست، ولي تجربههاي باليني نشان مي دهند كه افراد مبتلا به اين اختلال براي جلب توجه، در معرض خطر زياد ژستها تهديدهاي خودكشي هستند. اختلال شخصيت نمايشي به ميزان بيشتر با اختلال جسماني كردن، اختلال تبديلي و اختلال افسردگي عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصيت مرزي، خودشيفته، ضداجتماعي و وابسته همراه با اين اختلال، ظاهر مي شوند.
ويژگيهاي خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسيت
هنجارهاي مربوط به رفتار بين فردي، ظاهر شخصي و ابراز هيجاني در فرهنگ هاي مختلف، در گروههاي سني و در دو جنس تا اندازة زيادي با هم تفاوت دارند. قبل از توجه كردن به صفات گوناگون (براي مثال، هيجان پذيري، عشوه گري، سبك بين فردي نمايشي، نوجويي، جامعه پذيري، فريبندگي، تأثيرپذيري، و گرايش به جسماني كردن) كه مؤيد اختلال شخصيت نمايشي است، ارزيابي اينكه آيا اين موارد از لحاظ باليني، آسيب يا پريشاني زيادي را به وجود مي آورند يا خير، مهم است. در موقعيتهاي باليني، اين اختلال در زنان بيشتر تشخيص داده مي شود؛ ولي، اين نسبت جنسي به طور معني دار متفاوت از نسبت جنسي زنان در موقعيتهاي باليني ديگر نيست.
در مقابل، دسته اي از مطالعات كه سنجشهاي ساخت دار را به كار بردهاند، ميزانهاي شيوع مشابهي را در ميان زنان و مردان گزارش كرده اند. بيان رفتاري اختلال شخصيت نمايشي ممكن است تحت تأثير نقشهاي قالبي جنسي قرار گيرد. براي مثال، يك مرد مبتلا به اين اختلال ممكن است به شيوه اي لباش بپوشد و رفتار كند كه اغلب اَبَر مرد1 به نظر برسد و امكان دارد با لاف زدن در مورد مهارتهاي ورزشي بخواهد مركز توجه باشد، در حالي كه يك زن ممكن است لباسهاي كاملاً زنانه را انتخاب كند و در اين باره صحبت كند كه چقدر معلم رقص خود را تحت تأثير قرار داده است.
تشخيص افتراقي
ممكن است ساير اختلالهاي شخصيت با اختلال شخصيت نمايشي اشتباه گرفته شوند، چون ويژگيهاي مشترك معيني دارند. بنابراين، تمايز ميان اين اختلالها براساس تفاوتهاي موجود در ويژگيهاي بارز آنها مهم است. با وجود اين، اگر فردي دسته اي از ويژگيهاي شخصيتي را داشته باشد كه علاوه بر اختلال شخصيت نمايشي، با ملاكهاي يك يا چند اختلال شخصيت ديگر نيز مطابقت كنند، بايد تمام تشخيص ها را مطرح كرد. اگرچه مي توان اختلال شخصيت مرزي را نيز با توجه طلبي، رفتار فريبكاري، و تغيير سریع هيجانها مشخص كرد، ولي اين اختلال نيز با خود تخريبي، گسستگی قهرآميز روابط نزديك و احساسهاي مزمن پوچي عميق و آشفتگي هويت مشخص مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي و اختلال شخصيت نمايشي در گرايش به تكانشگري، سطحي بودن، هيجان طلبي، بي پروايي، اغوا گري و فريبكاري شبيه به هم هستند، ولي اشخاص مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي بيشتر در هيجانهاي خود اغراق مي كنند و درگير رفتارهاي ضداجتماعي نمي شوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي در كسب محبت مهارت دارند، در حالي كه اشخاص مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي در كسب منفعت، قدرت يا ساير رضامنديهاي مادي ماهر هستند. اگر چه افراد مبتلا به اختلال شخصيت خوشيفته نيز به توجه ديگران نياز دارند، ولي معمولاً براي «برتري» خود، خواهان تمجيد ديگران هستند، در حالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در کسب محبت مهارت دارند، در حالی که اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی در کسب منفعت، قدرت یا سایر رضامندیهای مادی ماهر هستند. اگرچه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز به توجه دیگران نیاز دارند، ولی معمولاً برای « برتری» خود، خواهان تمجید دیگران هستند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی مایلند لطیف یا وابسته به نظر بیایند به شرطی که این امر وسیله ای برای جلب توجه باشد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در صمیمیت روابط خود با دیگران اغراق کنند، ولی بیشتر مایل به تأکید بر وضعیت «یک شخص بسیار مهم1 » یا ثروت دوستان خود هستند. در اختلال شخصیت وابسته، شخص برای دریافت تمجید و راهنمایی به شدت به دیگران وابسته است ولی فاقد ویژگیهای نمایشی، اغراق گونه و هیجانی اختلال شخصیت نمایشی است.
اختلال شخصیت نمایشی را باید از تغییر شخصیت ناشی از یک بیماری جسمانی که در آن این صفات به واسطه اثرات مستقیم یک بیماری جسمانی روی دستگاه عصبی مرکزی پدیدار می شوند، تفکیک کرد. همچنین باید اختلال شخصیت نمایشی را از نشانه هایی که ممکن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد به وجود آیند (برای مثال، اختلال مرتبط با کوکائین که در جای دیگر مشخص نشده است)، متمایز کرد. بسیاری از افراد ممکن است صفات شخصیت نمایشی را نشان دهند. تنها هنگامی که این صفات انعطاف ناپذیر, ناسازگارانه و پایدار باشند و آسیب کارکردی یا پریشانی ذهنی قابل ملاحظهای را موجب شوند اختلال شخصیت نمایشی تلقی می شوند.
درمان
-روان درمانی : این افراد اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند وتبیین احساسات درونی آنها فرایند درمانی مهمی است روان درمانی مبتنی بر روان کاوی
دارو درمانی:
داروهای ضد اضطراب
داروهای ضد روانپریشی برای مسخ واقعیت وخطاهای ادراکی بیمار معمولاً بسیار هیجانی است و ممکن است بیش از اندازه به دنبال جلبتوجه باشد.
ـ درمان معمولاً بهصورت رواندرمانی فردی، بینشگرا یا حمایتی، بسته به توانمندی ایگو است. تمرکز بر روی احساسات عمیقتر بیمار و استفاده از نمایش سطحی بهعنوان دفاعی در مقابل آنها است.
ـ روانکاوی برای برخی بیماران مناسب است.
ـ گروهدرمانی میتواند مفید باشد.
ـ استفاده کمکی از داروها، معمولاً یک ضداضطراب (مثلاً ۱-۵/۰ میلیگرم کلونازپام روزانه) برای موقعیتهای هیجانی گذرا میتواند مفید باشد. . این بیماران ممکن است انتظار درمان ویژه داشته باشند.
برای این بیماران «دنیا تماما صحنه است» زیر آن مانند «ستاره سینما» در روابط با اشخاص نقش بازی میکنند. در برخود با این افراد «صحبتهای پر آب و تاب و جلب توجه کننده» مکررا دیده میشود. آنها هر چیزی را مهمتر از آنچه که واقعا هست، جلوه میدهند. رفتار بیمار در هر دو جنس «اغواگرانه و نمایشی» است، بخصوص از لحاظ جنسی اهل «لاس زدن و عشوه کردن» هستند، بویژه زنان که ممکن است بصورت اغوا کنندهای «لباس بپوشند، رفتار کنند یا خود را آرایش نمایند». این بیماران همچنین ممکن است برای جلب توجه «ژستهای تهدید» و «خودکشیهای نمایشی» یا «بیماریهای جلب توجه کننده» را داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک (Histrionic) سابقه طولانی جلب توجه و رفتارهای نمایشی یا پرزرق و برق دارند و در ظاهر جذاب، گرم، صمیمی و معاشرتی هستند. واژه هیستریونیک از واژه یونانی هیستری (Hysteria) به معنی رحم گرفته شده است. هیستری که یکی از واژه های کهنه روانپزشکی است، برای بیماری هایی به کار برده می شود که در آن علل هیجانی و نشانه های عاطفی به یک نشانه جسمانی تبدیل می شوند. در بسیاری از موارد نشانه جسمانی بیانگر احساس بیمار به صورت نمادین یا سمبولیک تلقی می شود.
آیا این اعمال جزیی از اختلال های شخصیتی محسوب می شوند؟ این اشخاص واقعا چه اهدافی را دنبال می کنند و چرا چنین صفاتی در آنها پدیدار شده است؟
ويژگي اصلي اختلال شخصيت نمايشي، رفتار توجه طلبانه و هيجان پذيري مفرط و فراگير است. اين الگو در اوايل بزرگسالي آغاز و در زمينه هاي گوناگون ظاهر مي شود.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت نمایشی را چنین شرح می دهد:
یک الگوی فراگیر هیجان پذیری و توجه طلبی که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون دست کم با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود...
ملاکهای تشخیص اختلال نمایشی
الگوی مستمر هیجان زدگی ، توجه طلبی که در اوائل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای گوناگون وجود دارد.
برای تشخیص وجود پنج (یا بیشتر) علامت از علائم زیر ضروری است:
-درموقعیتهایی که کانون توجه نیست ، احساس ناراحتی میکند.
-تعامل او با دیگران معمولا با رفتار اغوگرانه و برانگیزنده جنس مشخص است.
-هیجانات را بطور سطحی و با تغییرات سریع ابراز میکند.
-مستمرا از ظاهر فیزیکی خود برای جلب توجه استفاده میکند.
-سبک گفتار او برداشت گرایانه و فاقد جزئیات است.
-تلقینپذیر است، یعنی به آسانی تحت نفوذ دیگران و موقعیت قرار میگیرد.
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي، هرگاه مركز توجه ديگران نباشند احساس ناراحتي يا عدم قدرداني مي كنند (ملاك1). آنها اغلب با شور و نشاط زياد و چشمگير مايلند توجه ديگران را به خود جلب كنند و ممكن است با اشتياق، گشاده رويي ظاهري يا عشوهگري، آشنايان جديد را شيفتة خود سازند. اگرچه، وقتي اين افراد پیوسته خواهان توجه باشند، اين ويژگيها وضوح كمتري مي يابند. آنها در ميهمانيها به هر قيمتي كه شده نقش «گل سرسبد مجلس» را بازي مي كنند. هرگاه مورد توجه قرار نگيرند، ممكن است براي جلب توجه ديگران، كار برجسته اي انجام دهند(براي مثال، داستانهايي بسازند و يا صحنه اي را خلق كنند). اين نياز اغلب در رفتارشان با متخصص باليني نيز آشكار مي شود (براي مثال، چاپلوسي، آوردن هدايا، ارائة توصيفهاي مهيجي از نشانه هاي جسماني و رواني كه هر جلسه با نشانه هاي جديدي جايگزين مي شوند). قيافة ظاهري و رفتار افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب از لحاظ جنسي به طور نامناسبي تحريك آميز يا اغوا كننده است (ملاك 2).
اين رفتار نه تنها معطوف افرادي است كه او به آنها علاقة جنسي يا عاشقانه دارد، بلكه در طيف گسترده ي روابط اجتماعي، شغلي و حرفهاي نيز به گونهاي رخ مي دهد كه فراسوي رفتار مناسب براي بافت اجتماعي است. بيان هيجاني آنان ممكن است سطحي باشد و به سرعت تغيير كند(ملاك3).
افراد مبتلا به اين اختلال همواره از ظاهر جسماني خود براي جلب توجه ديگران استفاده مي كنند(ملاك4).
آنها به شدت علاقمند به تحت تأثير قرار دادن توسط ظاهر خود هستند و زمان، انرژي و پول زيادي را صرف خريد لباس و آراستن خود مي كنند. آنها ممكن است به تعارفها و تمجيدهاي مربوط به قيافة ظاهري توجه زيادي داشته باشند و به سرعت و با شدت نسبت به انتقاد از سر و وضع خود واكنش نشان دهند و يا با يك عكس كه آنها را خوشايند نشان نمي دهد، ناراحت شوند. سبك گفتاري اين افراد به شدت تأثيرگذار و فاقد جزئيات است(ملاك5).
عقايد تند يا افراطي با فراست شگرفي بيان مي شوند ولي دلايل زيربنايي معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقايق و نكات تأييد كننده وجود ندارند. براي مثال، يك فرد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي، ممكن است معتقد باشد كه شخص معيني، يك انسان شگفت آور است، ولي با اينحال قادر نيست كه نمونه هاي خاصي از ويژگيهاي خوب او را براي تأييد نظر خود ارايه دهد.
افراد مبتلا به اختلال با خودنمايي1، تظاهر2 و بيان افراطي هيجان مشخص مي شوند(ملاك6).
آنها ممكن است با ابراز علني و افراطي هيجاني خود باعث ناراحتي دوستان يا آشنايان شوند(براي مثال، در آغوش گرفتن آشنايان دور با شور و شوق افراطي، گرية غيرقابل كنترل در موقعيتهاي احساسي جزئي، يا قشقرق بازي). با وجود اين اغلب به نظر مي رسد كه هيجانهاي آنان چنان به سرعت تغيير مي كنند كه عميقاً قابل احساس نيستند به همين دليل ممكن است ديگران آنان را به وانمود كردن اين احساسها متهم سازند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي بسيار تلقين پذيرند(ملاك7).
عقايد و احساسهاي آنها به سادگي تحت تأثير ديگران و هوسهاي گذراي خودشان قرار مي گيرد. آنها بويژه از نظر اعتماد كردن به افراد صاحب قدرت، ممكن است بسيار زودباور يا ساده لوح باشند و عقيده داشته باشند كه اين افراد به صورت معجزه آسايي قادرند مشكلات آنها را حل كنند. اين افراد ميل دارند تا به ديگران شك كنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب روابط را صميمانه تر از آنچه واقعاً هست در نظر مي گيرند و تقريباً هر آشنايي را با «عزيزم» يا «دوست عزيزم» خطاب مي كنند و پزشكاني را كه تنها يك بار و يا دوبار و آنهم تحت شرايط حرفهاي ملاقات كردهاند، با اسامي كوچك مورد خطاب قرار مي دهند(ملاك8).در اين گونه افراد، خيالپردازيهاي عشقي شايع است.
●چشم انداز ابعادی
در اینجا مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت نمایشی یک نیمرخ فرضی را ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):
الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.
ب ـ برونگرایی بالا: پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.
ج ـ گشودگی بالا : اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه، سودمندی، تفکر غیرعادی (برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.
د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن.
ه ـ وظیفه شناسی پایین: روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد، ناتوانی در خود انضباطی( برای مثال: گرفتن رژیم، تمرین طرح )حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای.
●چشم انداز رفتاری
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پرزرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند.
رفتار توجه طلبانهٔ بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوندو زیر گریه می زنند، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. این افراد هیجان طلب هستند و ممکن است با قانون درگیر شوند و به سوءمصرف مواد روی می آورند( کاپلان- سادوک ۲۰۰۳)
همه گیر شناسی
شیوع در جمعیت عمومی 2تا3درصد است
شیوع در جمعیت بالینی 10تا15درصد است
این تشخیص در زنها بیشتر از مردهاست
در برخی مطالعات ارتباطی میان این اختلال و اختلال جسمانی سازی واختلالات مربوط به مصرف الکل دیده شده است
ويژگيها و اختلالهاي همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي ممكن است براي رسيدن به صميميت هيجاني در روابط عاشقانه يا جنسي خود مشكل داشته باشند. آنها اغلب در روابط خود با ديگران، بدون اينكه آگاه باشند، نقش بازي مي كنند (براي مثال، نقش «قرباني» يا «شاهزاده خانم»1). آنها ممكن است از يك سو با فريبكاري يا گمراه سازي هيجاني شريك جنسي خود را كنترل كنند، در حالي كه از سوي ديگر وابستگي چشمگيري را نسبت به آنها نشان مي دهند. افراد مبتلا به اين اختلال، اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلفي دارند، زيرا روش بين فردي آنان از نظر جنسي برانگيزاننده بوده و ممكن است براي روابط دوستانة آنها تهديد كننده به نظر برسد.
همچنين ممكن است به واسطة خواستهاي مربوط به توجه مداوم، باعث بيزاري دوستان خود شوند. هرگاه مركز توجه نباشند، بيشتر افسرده و پريشان مي شوند. آنها ممكن است خواهان تازگي، تحريك و هيجان باشند و از انجام كارهاي معمولي خود، كسل شوند. اين افراد، اغلب در موقعيتهايي كه موجب به تأخير افتادن پاداش مي شوند،میگنا دات آی آر،احساس ناكامي كرده و يا قادر به تحمل آنها نيستند و اغلب اعمالشان معطوف به كسب رضامندي فوري است. اگرچه اغلب يك شغل يا طرح كاري را با شور و اشتياق فراوان آغاز مي كنند، ولي علاقه شان ممكن است به سرعت كاهش يابد. روابط طولاني مدت ممكن است براي رسيدن به برانگيختگي ناشي از روابط جديد مورد غفلت قرار گيرند. خطر واقعي خودكشي اين افراد مشخص نيست، ولي تجربههاي باليني نشان مي دهند كه افراد مبتلا به اين اختلال براي جلب توجه، در معرض خطر زياد ژستها تهديدهاي خودكشي هستند. اختلال شخصيت نمايشي به ميزان بيشتر با اختلال جسماني كردن، اختلال تبديلي و اختلال افسردگي عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصيت مرزي، خودشيفته، ضداجتماعي و وابسته همراه با اين اختلال، ظاهر مي شوند.
ويژگيهاي خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسيت
هنجارهاي مربوط به رفتار بين فردي، ظاهر شخصي و ابراز هيجاني در فرهنگ هاي مختلف، در گروههاي سني و در دو جنس تا اندازة زيادي با هم تفاوت دارند. قبل از توجه كردن به صفات گوناگون (براي مثال، هيجان پذيري، عشوه گري، سبك بين فردي نمايشي، نوجويي، جامعه پذيري، فريبندگي، تأثيرپذيري، و گرايش به جسماني كردن) كه مؤيد اختلال شخصيت نمايشي است، ارزيابي اينكه آيا اين موارد از لحاظ باليني، آسيب يا پريشاني زيادي را به وجود مي آورند يا خير، مهم است. در موقعيتهاي باليني، اين اختلال در زنان بيشتر تشخيص داده مي شود؛ ولي، اين نسبت جنسي به طور معني دار متفاوت از نسبت جنسي زنان در موقعيتهاي باليني ديگر نيست.
در مقابل، دسته اي از مطالعات كه سنجشهاي ساخت دار را به كار بردهاند، ميزانهاي شيوع مشابهي را در ميان زنان و مردان گزارش كرده اند. بيان رفتاري اختلال شخصيت نمايشي ممكن است تحت تأثير نقشهاي قالبي جنسي قرار گيرد. براي مثال، يك مرد مبتلا به اين اختلال ممكن است به شيوه اي لباش بپوشد و رفتار كند كه اغلب اَبَر مرد1 به نظر برسد و امكان دارد با لاف زدن در مورد مهارتهاي ورزشي بخواهد مركز توجه باشد، در حالي كه يك زن ممكن است لباسهاي كاملاً زنانه را انتخاب كند و در اين باره صحبت كند كه چقدر معلم رقص خود را تحت تأثير قرار داده است.
تشخيص افتراقي
ممكن است ساير اختلالهاي شخصيت با اختلال شخصيت نمايشي اشتباه گرفته شوند، چون ويژگيهاي مشترك معيني دارند. بنابراين، تمايز ميان اين اختلالها براساس تفاوتهاي موجود در ويژگيهاي بارز آنها مهم است. با وجود اين، اگر فردي دسته اي از ويژگيهاي شخصيتي را داشته باشد كه علاوه بر اختلال شخصيت نمايشي، با ملاكهاي يك يا چند اختلال شخصيت ديگر نيز مطابقت كنند، بايد تمام تشخيص ها را مطرح كرد. اگرچه مي توان اختلال شخصيت مرزي را نيز با توجه طلبي، رفتار فريبكاري، و تغيير سریع هيجانها مشخص كرد، ولي اين اختلال نيز با خود تخريبي، گسستگی قهرآميز روابط نزديك و احساسهاي مزمن پوچي عميق و آشفتگي هويت مشخص مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي و اختلال شخصيت نمايشي در گرايش به تكانشگري، سطحي بودن، هيجان طلبي، بي پروايي، اغوا گري و فريبكاري شبيه به هم هستند، ولي اشخاص مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي بيشتر در هيجانهاي خود اغراق مي كنند و درگير رفتارهاي ضداجتماعي نمي شوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي در كسب محبت مهارت دارند، در حالي كه اشخاص مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي در كسب منفعت، قدرت يا ساير رضامنديهاي مادي ماهر هستند. اگر چه افراد مبتلا به اختلال شخصيت خوشيفته نيز به توجه ديگران نياز دارند، ولي معمولاً براي «برتري» خود، خواهان تمجيد ديگران هستند، در حالي كه افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در کسب محبت مهارت دارند، در حالی که اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی در کسب منفعت، قدرت یا سایر رضامندیهای مادی ماهر هستند. اگرچه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز به توجه دیگران نیاز دارند، ولی معمولاً برای « برتری» خود، خواهان تمجید دیگران هستند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی مایلند لطیف یا وابسته به نظر بیایند به شرطی که این امر وسیله ای برای جلب توجه باشد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در صمیمیت روابط خود با دیگران اغراق کنند، ولی بیشتر مایل به تأکید بر وضعیت «یک شخص بسیار مهم1 » یا ثروت دوستان خود هستند. در اختلال شخصیت وابسته، شخص برای دریافت تمجید و راهنمایی به شدت به دیگران وابسته است ولی فاقد ویژگیهای نمایشی، اغراق گونه و هیجانی اختلال شخصیت نمایشی است.
اختلال شخصیت نمایشی را باید از تغییر شخصیت ناشی از یک بیماری جسمانی که در آن این صفات به واسطه اثرات مستقیم یک بیماری جسمانی روی دستگاه عصبی مرکزی پدیدار می شوند، تفکیک کرد. همچنین باید اختلال شخصیت نمایشی را از نشانه هایی که ممکن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد به وجود آیند (برای مثال، اختلال مرتبط با کوکائین که در جای دیگر مشخص نشده است)، متمایز کرد. بسیاری از افراد ممکن است صفات شخصیت نمایشی را نشان دهند. تنها هنگامی که این صفات انعطاف ناپذیر, ناسازگارانه و پایدار باشند و آسیب کارکردی یا پریشانی ذهنی قابل ملاحظهای را موجب شوند اختلال شخصیت نمایشی تلقی می شوند.
درمان
-روان درمانی : این افراد اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند وتبیین احساسات درونی آنها فرایند درمانی مهمی است روان درمانی مبتنی بر روان کاوی
دارو درمانی:
داروهای ضد اضطراب
داروهای ضد روانپریشی برای مسخ واقعیت وخطاهای ادراکی بیمار معمولاً بسیار هیجانی است و ممکن است بیش از اندازه به دنبال جلبتوجه باشد.
ـ درمان معمولاً بهصورت رواندرمانی فردی، بینشگرا یا حمایتی، بسته به توانمندی ایگو است. تمرکز بر روی احساسات عمیقتر بیمار و استفاده از نمایش سطحی بهعنوان دفاعی در مقابل آنها است.
ـ روانکاوی برای برخی بیماران مناسب است.
ـ گروهدرمانی میتواند مفید باشد.
ـ استفاده کمکی از داروها، معمولاً یک ضداضطراب (مثلاً ۱-۵/۰ میلیگرم کلونازپام روزانه) برای موقعیتهای هیجانی گذرا میتواند مفید باشد. . این بیماران ممکن است انتظار درمان ویژه داشته باشند.