اخلاق
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی† است که موضوع آن ارزش (خوب بودن یا بد بودن) خویها و رفتارهای انسان است.[۱] در فلسفه اخلاق دربارهٔ خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد. یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (از جمله بیشتر دینها). در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان ادعایی فرامادی نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین.
اخلاق در لغتشناسی
از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار میرود†
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی† است که موضوع آن ارزش (خوب بودن یا بد بودن) خویها و رفتارهای انسان است.[۱] در فلسفه اخلاق دربارهٔ خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد. یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (از جمله بیشتر دینها). در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان ادعایی فرامادی نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین.
اخلاق در لغتشناسی
از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار میرود†
- خُلق یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت†، و جمع آن اخلاق است.
- صفت اخلاقی: عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص، به طور ناخودآگاه و شرطی† مثل بخشندگی و دروغگویی
- عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. میتواند آگاهانه یا بی اختیار و عادتی(در اثر یک خلق) باشد . مثل یک بار بخشیدن و دروغ گفتن.