نویسنده : انی کاظمی
کتاب ایلیاد از سوی بیشتر محققین تاریخ ادبیات قدیمی ترین اثر ادبی یونان باستان بشمار می رود. اما بعضی از محققین آثار هزیود را قدیمی تر محسوب میکنند. ایلیاد اثر ادبی بنیانی غرب که به هومر نسبت داده می شود با یک کلمه آغاز می گردد : خشم (Wrath) . در واقع تمام داستان ایلیاد هومر چیزی بیش از خشم آشیل نیست. صحنه خشم آشیل مشهورترین قسمت ایلیاد بشمار می رود و بنابراین موضوع نقاشی های بسیاری بوده است (نقاشی بالا). اولین جمله حماسه ایلیاد اینگونه است :
Rage—sing, goddess, the rage of Achilles, the son of Peleus, the destructive rage that brought countless griefs upon the Achaeans…
خشم … بخوان الهه هنر از خشم آشیل، فرزند پلوس ، خشم ویرانگری که رنجهای بسیاری رابر مردمان یونان نازل کرد…
داستان از میانه های جنگ تروا آغاز می شود. آنجایی که میان آگاممنون و آشیل در مورد تصاحب یک کنیز درگیری ایجاد شده است. آشیل از عصبانیت از جنگ کناره گیری می کند و بعلت غیبت آشیل سپاه یونانیها رو به ضعف می گراید. در میانه جنگ پاتروکلس دوست (یا معشوقه) آشیل کشته می شود. او برای انتقام باز به جنگ باز میگردد و بسیاری را در مبارزه می کشد و سرانجام هکتور فرزند پادشاه تروا نیز بدست او کشته می شود. صحنه سوگواری همسر هکتور در پایین قرار دارد.
نقاشی درد و رنج آندروماخه بر جسد همسرش هکتور (La Douleur et les Regrets d”Andromaque sur le corps d”Hector son mari) اثر ژاک لوئی داوید (Jacques-Louis David) در موزه لوور
آشیل از خشم خود حاضر به رها کردن هکتور نیست و او را چندین روز بر دور حصار تروا دنبال کالسکه خود می کشد. شب پادشاه تروا با کمک و راهنمایی خدایان به چادر آشیل می رود. مادر آشیل ، تتیس ظاهر می شود و از آشیل می خواهد تا جسد هکتور را بازگرداند. داستان ایلیاد با انجام مراسم به خاک سپاری هکتور پایان می پذیرد.
داستان ایلیاد نبرد درونی آشیل است میان پذیرفتن یک زندگی معمول و یا کشته شدن در میدان جنگ. مادر آشیل که یک الهه دریایی است به او گوشزد می کند که کشتن هکتور در جنگ تروا او را با مرگ حتمی مواجه خواهد کرد. اما آشیل با اختیار سرنوشت خود را انتخاب می کند.
همانطور که اشاره کردم ایلیاد تنها بخش کوچکی از داستان جنگ تروا را پوشش می دهد. دزدیدن هلن ، مرگ آشیل و فتح تروا در ایلیاد نقل نشده است و در سایر آثاری قرار دارد که مقدار زیادی از آنها از بین رفته اند.
بد نیست در اینجا کمی از آشیل صحبت کنیم. آشیل قهرمان مشهور یونانی از تتیس زاییده می شود. بنابر افسانه ها این زئوس است که پدر اصلی آشیل بشمار می رود اما او برای فرزند خود یک پدر زمینی بنام پلئوس پیدا می کند. آشیل بوسیله قنطورسی بنام خیرون آموزش جنگی می بیند. در نقاشی پایین خیرون در حال آموزش آشیل است.
خیرون (Chiron ) در حال آموزش آشیل اثر رنو (REGNAULT) در موزه لوور
بر اساس افسانه ها
مادر آشیل برای صدمه ناپذیر کردن آشیل او را در رودخانه دنیای زیرین قرار می دهد. اما چون آشیل را از پاها گرفته بوده است مچهای پای آشیل در آب فرو نمی رود و بنابراین نقطه ضعف آشیل باقی می مانند. همین نقطه ضعف باعث می شود تا در جنگ آشیل بواسطه تیر زهر آگین پاریس کشته شود. تصویر زیر مرگ آشیل را نشان می دهد.
مرگ آشیل اثر روبنس (Rubens) بعد از مرگ آشیل در جنگ تروا مادر او از دریا ظاهر می شود و جسد او را با خود می برد. این روایت در زیر تصویر شده است.
یادداشتهای دفتر سفید : شماره چهل و چهار
اگرچه خانه ام هیچگاه عطر تنت را به خود نگرفت …
آینه هایم جای ِ پای نقش خنده هایت نبود …
دستهایم با راه باریکه های موی ِ تو آشنا نشد …
درب خانه ام به انتظار ضرب گرفتن انگشتانت پوسید …
اما … اما نوشته هایم از سایه به تو شبیه تر است …
شاید برای همین است که تو سایه نداری …
چند نقل قول از ایلیاد اثر هومر :
من چیزی را تجربه کرده ام که هیچ موجود فانی در روی زمین آنرا تجربه نکرده است : من لبهایم را بر روی دستان مردی گذاشته ام که کودکان مرا به قتل رسانه است [شاه پریام به آشیل]
+ در میان تمامی مخلوقاتی که بر روی زمین نفس می کشند و حرکت می کنند چیزی ملالت انگیز تر از انسان وجود ندارد. [زئوس]
+ پیروزی میان انسانها دست به دست می شود.
+ هیچ چیز فسخ نمی شود ، به باطل بر سخن جاری نمی شود و یا ناتمام نمی ماند مگر آنکه من سر خود را تکان دهم. [زئوس]
+ هیچ انسانی بر خلاف سرنوشت من نمی تواند مرا به جهان دیگر بفرستد . و در باب سرنوشت معتقدم که هیچ مردی ، چه نیک و چه بد ، پس از آنکه زاده شد نمی تواند از آن بگریزد. [هکتور در حال خداحافظی با همسر خویش]
+ زئوس مقاصد همه انسانها را به انتها نمی رساند.
کتاب ایلیاد از سوی بیشتر محققین تاریخ ادبیات قدیمی ترین اثر ادبی یونان باستان بشمار می رود. اما بعضی از محققین آثار هزیود را قدیمی تر محسوب میکنند. ایلیاد اثر ادبی بنیانی غرب که به هومر نسبت داده می شود با یک کلمه آغاز می گردد : خشم (Wrath) . در واقع تمام داستان ایلیاد هومر چیزی بیش از خشم آشیل نیست. صحنه خشم آشیل مشهورترین قسمت ایلیاد بشمار می رود و بنابراین موضوع نقاشی های بسیاری بوده است (نقاشی بالا). اولین جمله حماسه ایلیاد اینگونه است :
Rage—sing, goddess, the rage of Achilles, the son of Peleus, the destructive rage that brought countless griefs upon the Achaeans…
خشم … بخوان الهه هنر از خشم آشیل، فرزند پلوس ، خشم ویرانگری که رنجهای بسیاری رابر مردمان یونان نازل کرد…
داستان از میانه های جنگ تروا آغاز می شود. آنجایی که میان آگاممنون و آشیل در مورد تصاحب یک کنیز درگیری ایجاد شده است. آشیل از عصبانیت از جنگ کناره گیری می کند و بعلت غیبت آشیل سپاه یونانیها رو به ضعف می گراید. در میانه جنگ پاتروکلس دوست (یا معشوقه) آشیل کشته می شود. او برای انتقام باز به جنگ باز میگردد و بسیاری را در مبارزه می کشد و سرانجام هکتور فرزند پادشاه تروا نیز بدست او کشته می شود. صحنه سوگواری همسر هکتور در پایین قرار دارد.
نقاشی درد و رنج آندروماخه بر جسد همسرش هکتور (La Douleur et les Regrets d”Andromaque sur le corps d”Hector son mari) اثر ژاک لوئی داوید (Jacques-Louis David) در موزه لوور
آشیل از خشم خود حاضر به رها کردن هکتور نیست و او را چندین روز بر دور حصار تروا دنبال کالسکه خود می کشد. شب پادشاه تروا با کمک و راهنمایی خدایان به چادر آشیل می رود. مادر آشیل ، تتیس ظاهر می شود و از آشیل می خواهد تا جسد هکتور را بازگرداند. داستان ایلیاد با انجام مراسم به خاک سپاری هکتور پایان می پذیرد.
داستان ایلیاد نبرد درونی آشیل است میان پذیرفتن یک زندگی معمول و یا کشته شدن در میدان جنگ. مادر آشیل که یک الهه دریایی است به او گوشزد می کند که کشتن هکتور در جنگ تروا او را با مرگ حتمی مواجه خواهد کرد. اما آشیل با اختیار سرنوشت خود را انتخاب می کند.
همانطور که اشاره کردم ایلیاد تنها بخش کوچکی از داستان جنگ تروا را پوشش می دهد. دزدیدن هلن ، مرگ آشیل و فتح تروا در ایلیاد نقل نشده است و در سایر آثاری قرار دارد که مقدار زیادی از آنها از بین رفته اند.
بد نیست در اینجا کمی از آشیل صحبت کنیم. آشیل قهرمان مشهور یونانی از تتیس زاییده می شود. بنابر افسانه ها این زئوس است که پدر اصلی آشیل بشمار می رود اما او برای فرزند خود یک پدر زمینی بنام پلئوس پیدا می کند. آشیل بوسیله قنطورسی بنام خیرون آموزش جنگی می بیند. در نقاشی پایین خیرون در حال آموزش آشیل است.
خیرون (Chiron ) در حال آموزش آشیل اثر رنو (REGNAULT) در موزه لوور
بر اساس افسانه ها
مادر آشیل برای صدمه ناپذیر کردن آشیل او را در رودخانه دنیای زیرین قرار می دهد. اما چون آشیل را از پاها گرفته بوده است مچهای پای آشیل در آب فرو نمی رود و بنابراین نقطه ضعف آشیل باقی می مانند. همین نقطه ضعف باعث می شود تا در جنگ آشیل بواسطه تیر زهر آگین پاریس کشته شود. تصویر زیر مرگ آشیل را نشان می دهد.
مرگ آشیل اثر روبنس (Rubens) بعد از مرگ آشیل در جنگ تروا مادر او از دریا ظاهر می شود و جسد او را با خود می برد. این روایت در زیر تصویر شده است.
یادداشتهای دفتر سفید : شماره چهل و چهار
اگرچه خانه ام هیچگاه عطر تنت را به خود نگرفت …
آینه هایم جای ِ پای نقش خنده هایت نبود …
دستهایم با راه باریکه های موی ِ تو آشنا نشد …
درب خانه ام به انتظار ضرب گرفتن انگشتانت پوسید …
اما … اما نوشته هایم از سایه به تو شبیه تر است …
شاید برای همین است که تو سایه نداری …
چند نقل قول از ایلیاد اثر هومر :
من چیزی را تجربه کرده ام که هیچ موجود فانی در روی زمین آنرا تجربه نکرده است : من لبهایم را بر روی دستان مردی گذاشته ام که کودکان مرا به قتل رسانه است [شاه پریام به آشیل]
+ در میان تمامی مخلوقاتی که بر روی زمین نفس می کشند و حرکت می کنند چیزی ملالت انگیز تر از انسان وجود ندارد. [زئوس]
+ پیروزی میان انسانها دست به دست می شود.
+ هیچ چیز فسخ نمی شود ، به باطل بر سخن جاری نمی شود و یا ناتمام نمی ماند مگر آنکه من سر خود را تکان دهم. [زئوس]
+ هیچ انسانی بر خلاف سرنوشت من نمی تواند مرا به جهان دیگر بفرستد . و در باب سرنوشت معتقدم که هیچ مردی ، چه نیک و چه بد ، پس از آنکه زاده شد نمی تواند از آن بگریزد. [هکتور در حال خداحافظی با همسر خویش]
+ زئوس مقاصد همه انسانها را به انتها نمی رساند.