كیست كه حاضر شود چند سكه دنیایی را بگیرد و انبوهی از پاداشهای بیكران الهی را از دست بدهد؟ حال آنكه این سود دنیایی، خشم خداوند را در پی دارد و آن پاداش، رضایت الهی را ...این سود اندك، فناشدنی است و آنچه نزد خداست، باقی و ماندگار است.

درخت انگور را دیدهای؟ ... وقتی یك شاخه از آن ببری و كوتاه كنی، بیشتر شد میكند ... درخت رزق و روزی تو هم همینگونه است كه وقتی شاخهای از آن را كوتاه كنی یا میبری و انفاق میكنی، پرثمرتر میشود؛ مثل زكات دادن یا صدقه مستحب و ...
اگر بیدار باشی و چشمهایت ببینند و اگر پرده غفلت و دنیاپرستی را لحظهای كنار بزنی، میبینی كه زیانكار و محروماند آنان كه به ازای مالی كه قرض میدهند، سودی میطلبند.
چند سكه ناقابل و نماندنی دنیا را میستایند و پاداش بیحساب را كه خداوند به قرضدهندگان و انفاقكنندگان میبخشد، از دست میدهند ...
قرضالحسنه در قرآن
یكی از اصلهای مهم اسلامی، اصل قرضالحسنه (وام دادن بدون سود) میباشد كه در قرآن و زندگی امامان (علیهم السلام) اهتمام بسیاری به آن شده است.
واژه «قرض» در ریشه لغوی به معنی بریدن است؛ یعنی انسان وقتی میتواند به چنین كار نیكی توفیق یابد كه دلبستگی به مال و ثروت را از خود ببرد و قطع كند، وگرنه به چنین توفیقی نخواهد رسید.
توفیق در انفاقهای مالی به بریدگی و وارستگی بستگی دارد؛ چرا كه اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد و از آن دل نكند، هرگز حاضر نمیشود به انسان نیازمندی وام بدون بهره بدهد.
به طور كلی میتوان گفت عبادات بر دو گونه است: مالی و غیر مالی؛ عبادات غیر مالی مانند: نماز، روزه و... و عبادات مالی مانند: خمس، زكات، قرضالحسنه و... . در عبادات مالی باید دست در جیب كرد و از علاقه به مال و پول برید؛ زیرا گذشتن از مال و ثروت مشكل و دشوار است.
قرضالحسنه علاوه بر اینكه یك مسئله اجتماعی است، یك مسئله اخلاقی نیز میباشد؛ زیرا اولاً روح محبت و تعاون كه یك صفت ممتاز اخلاقی است، موجب رواج قرضالحسنه در جامعه میشود، ثانیاً این كار نیك، روح برادری و عطوفت را زنده میسازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن میشود.
از این رو در روایات اسلامی به یكی از حقوق مۆمنان نسبت به همدیگر یاد شده است؛ همچنانكه در سخنی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «وَ یفَرِّجَ عَنْهُ كُرْبَتَهُ وَ یقْضِی دَینَهُ؛ از حقوق مۆمن بر مۆمن این است كه اندوه او را برطرف سازد و قرضش را ادا كند». (1)
در حقیقت قرضالحسنه، قرض و وامی است که بدون طلب بهره و تنها برای رفع احتیاج کسی که بدان محتاج است، پرداخته میشود و قرضدهنده در این عمل کسب رضایت پروردگار را منظور میکند؛ همچنانكه خداوند میفرماید: «مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ »؛ «كیست آن كه به خداوند قرض الحسنه دهد تا خدا آن را برایش (در وقت پرداخت) چندین برابر فزونتر كند؟! و خداست كه (روزى را) تنگ مىكند و مىگسترد، و به سوى او بازگردانده مىشوید». (2)
چرا از این کار با نام قرض دادن به خداوند تعبیر شده است؟...
در پاسخ به این سۆال شاید بتوان گفت: چون این عمل را به خاطر سود مادی و دنیوی انجام نمیدهد؛ بلکه رضایت خداوند را خواسته و برای خدا این وام را میپردازد.
از سوی دیگر پاداش این عمل را خداوند خواهد پرداخت و عوض آن را چند برابر به صاحبش بر میگرداند.
شاید بتوان گفت این كار، نوعی تشویق مۆمنین به این عمل انسانی میباشد که مانند آن در موارد دیگر نیز آمده است؛ همچنانكه در روایات آمده است صدقه اول به دست خدا میرسد بعد به دست مستحق: «إِنَّ الْمِسْكِینَ رَسُولُ اللهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللهَ، وَمَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللهَ؛ فقیر و مسکین، پیامآور خداوند هستند کسی که او را منع کند و به او چیزی ندهد، گویی که خدا را محروم کرده است و کسی که به آن مسکین و بیچاره کمک کند، [مانند کسی است که] خدا را کمک کرده است». (3)
این در حالی است كه خداوند نه فقیر است و نه محتاج کسی؛ بلکه چون اینگونه اعمال به خاطر رضایت او و نیز هموست که جزای خیر این اعمال نیک را میدهد؛ بر خلاف ظاهر عمل در حقیقت ما او را طرف معامله قرار میدهیم.

و همانا خداوند از بنى اسرائیل پیمان گرفت، و از میان آنها دوازده نفر سرپرست و رئیس (براى دوازده قبیله) برانگیختیم. و خدا به آنها گفت: بى تردید من با شما هستم، كه اگر نماز را برپا دارید و زكات بدهید و به فرستادگانم (كه در آینده برمىانگیزم) ایمان آورید و آنها را محترمانه یارى كنید و به خدا وامى نیكو دهید (در راه خدا انفاق كنید)، حتما گناهان شما را مىزدایم و شما را در بهشتهایى كه از زیر (ساختمانها و درختان) آنها نهرها جارى است درمىآورم. پس اگر كسى از شما پس از این كفر ورزد حقا كه راه راست را گم كرده است». (4)
از این آیات و دیگر آیات مشابه (5) چنین استفاده میشود كه قرض دادن باید به صورت نیكو انجام شود. نیكویی آن را میتوان از چند جهت بیان كرد: آبرومندانه، بیمنّت، بدون چشمداشت به سود و بهره، برای خشنودی خدا و از روی میل و علاقه باشد.
انسانی كه به دیگران قرضالحسنه می دهند، با این کار خود، فرمان خداوند را در تعاون و مشارکت در کارهای خیر را به جا میآورد (6) و دستهای نیازمند و محتاجی را رد نمیکند .
با این کار حقی از حقوق مۆمنان بر خود را ادا میکند؛ چرا که در هر مالی، حقوقی برای دو گروه سائلان و نیازمندان (محرومان) بر شخص دارنده مال است. (7)
ارزش قرضالحسنه
قرضالحسنه و رفع نیاز از دیگران چنان جایگاه ارزشمندی دارد كه رسول اكرم (صلی الله علیه وآله)، پاداش آن را خیرهكننده و درخشان توصیف میكند: «مَن اَقرَضَ اَخاهُ المُسلِمَ کانَ لَهُ بِکُلِّ دِرهَمٍ أَقرَضَه وَزنُ جَبَلِ أُحُدَ مِن جِبالِ رَضوی وَ طُورِ سَیناءَ حَسَناتٍ و اِن رَفِقَ بِهِ فِی طَلَبِهِ، تَعَدّی بِهِ عَلَی الصِّراطِ کَالبَرق الخاطِفِ اللّامِعِ بِغَیرِ حِسابٍ وَلاعَذابٍ؛ کسی که به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه هر درهمی که به او میدهد، به بزرگی کوه اُحد از کوههای رضوی و طور سینا، برای او پاداشهایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مۆمن، مدارا و رفاقت کند، همانند برق خیرهکننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد». (8)
در سخنی از امام صادق (علیه السلام)، این اهمیت و ارزش اینگونه توصیف شده است: «مَکتُوبُ عَلَی الجَنَّةِ: اَلصَّدَقَةُ بِعَشرٍ، وَ القَرض بِثَمانِیَةَ عَشَرَ، وَ اِنَّما صارَ القَرضُ اَفضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ، لِأَنّ المُستَقرِضَ لایَستَقرِضُ اِلّا مِن حاجَةٍ، و قَد یَطلُبُ الصَّدَقَةَ مَن لایَحتاجُ اِلَیها؛ بر در بهشت نوشته شده است: پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرضدادن، هجده برابر است.
پاداش قرض به این دلیل از پاداش صدقه بیشتر است که قرضگیرنده جز از روی نیاز قرض نمیگیرد، ولی صدقهگیرنده گاهی با اینکه نیاز ندارد، صدقه میگیرد». (9)
از آن سو نیز اگر كسی بتواند به برادر دینی خود قرض دهد و از این كار خودداری كند، عذاب خداوند را برای خود خریده و حتی از استشمام بوی بهشت نیز محروم میشود: «مَن احتاجَ إِلَیهِ أَخُوهُ المُسلِمُ فِی قَرضٍ و هُوَ یَقدِر عَلَیهِ فَلَم یَفعَل، حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ رِیحَ الجَنَّة؛ کسی که برادر مسلمانش بر اثر تهیدستی به قرضگرفتن از او نیاز دارد و او با اینکه توانایی قرضدادن را دارد، قرض ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند». (10)
در حقیقت قرضالحسنه در زندگی انسانهای سالم و مۆمن بسیار سازنده و مفید است؛ چرا که با تقویت وضعیت اقتصادی و بهبودی آن، عامل قوام فرد و جامعه میشود.
حال كیست كه حاضر شود چند سكه دنیایی را بگیرد و انبوهی از پاداشهای بیكران الهی را از دست بدهد؟
حال آنكه این سود دنیایی، خشم خداوند را در پی دارد و آن پاداش، رضایت الهی را ...
این سود اندك، فناشدنی است و آنچه نزد خداست، باقی و ماندگار است ... كاش آنها كه به سود دنیا میاندیشیدند، لحظهای چشم میگشودند و تأمل میكردند ...
پینوشت ها:
1. كلینی، كافی، ج 2، ص 169
2. بقره: 245
3. نهجالبلاغه، حكمت 310
4. مائده: 12
5. ر.ك: حدید: 18؛ تغابن: 17؛ مزمل: 20
6. مائده: 2
7. ر.ك: ذاریات، 19؛ معارج، آیات 24 و 25
8. شیخ حرعاملی، وسائلالشیعه، ج 13، ص 88
9. مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 139
10. همان، ص 138
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان
بخش قرآن تبیان