تو را به لطافت گلبرگ های چشمانت ، به بلندای نگاهت قسمت دادم ،
که دلیل تپش های قلبم باشی !
و تو چه ساده شکستی قلبم را ...
و چه آسان بریدی نفسهایم را ...
و چه زود رفتی !
اما بدان ، من هرگز نخواهم گذاشت که امواج رد پاهایت را ببوسند !
گلي از شاخه اگر مي چينيم
برگ برگش نکنيم
و به بادش ندهيم
لااقل لاي کتاب دلمان بگذاريم
و شبي چند از آن را
هي بخوانيم و ببوسيم و معطر بشويم
شايد از باغچه کوچک انديشه مان گل رويد ...