• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اشعار رسول یونان ؛ شاعر آرامش

Maryam

متخصص بخش ادبیات
"بازگشت"

آتش و آدم
ترکیبی نامتجانس است
من از میان این آتش گر گرفته
در رویاها و عشق ها
غیر ممکن است سالم برگردم
بازگشت من
اندوه بار خواهد بود
کاش مثل نان بودم
چه زیبا بر می گردد
از سفر آتش!

از رسول یونان

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
زمين جاي خطرناكي است
و كسي كه
بايد بيايد
هميشه دير مي آيد...!


از رسول یونان
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
اینجا

آسیاب ها هم اگر نگردند
من می گردم
این دیار را.
این جا
زندگی عطری دیگر دارد
این جا بوی مادر
این جا...
می شود گشت و ترا پیدا کرد.

از رسول یونان
 
آخرین ویرایش:

Maryam

متخصص بخش ادبیات
مــن ابــر شــدم!​
گفتــه بــودی کــه خــورشیــدی!
یــادت هســتتــا زیبــاتــر بتــابــی،چقــدر گــریستــم؟!
شاعر: رسول یونان
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
عطر مرموز

بال گشوده ای و
پر زده ای
وگرنه، رد پاهایت می ماند
بر کوچه های پر برف
بال گشوده ای
پر زده ای
و عطر مرموزی
همه جا را گرفته است

از رسول یونان
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو نیستی
اما من برایت چای می‌ریزم
چه فرق می‌كند؟
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می‌كنم!
215637_467409483323777_663485427_n.jpg

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی‌کند
که فانوسی داشته باشم یا نه!
کسی که می‌گریزد،
از گم شدن نمیترسد …

رسول یونان

2jq0hjva5ix47y98xib.jpg



 
بالا