Maryam
متخصص بخش ادبیات
65 سال پيش در روز 17 اوت سال 1945 ميلادي درست در خاتمه جنگ جهاني دوم ، احمد سوكارنو ، رهبر مبارزان آزادي خواه اندونزي استقلال اين كشور را اعلام كرد. اما4 سال طول كشيد تا اندونزي توانست به استقلال دست يابد و از استعمار هلند رها شود.
در سال 1596 ميلادي هلندي ها با يك ناوگان شامل 4 فروند كشتي در منطقه بانتن تجارت با اندونزي را آغاز كردند.چون اين كشتي ها با محموله ادويه صحيح و سالم به هلند بازگشتند ، اين كشور تصميم گرفت يك تشكيلات سازماندهي شده براي تجارت با اندونزي را ايجاد كند.
بنابراين هلندي ها شركت هلندي هند شرقي را در سال 1602 ميلادي تاسيس كردند. براي حمايت از ناوگان تجاري هلند ، كشتي هاي جنگي اين كشور آنها را همراهي مي كردند.
هلندي ها تمام تلاش خود را به كار بستند تا از هرگونه ارتباط خارجي هاي ديگر با جزاير اندونزي جلوگيري كنند.آنها ابتدا منطقه جاياكارتا كه در قرن هفدهم ميلادي نام باتاويا را بر آن گذاشتند ، تصرف كردند.
سلطان آكونگ دشمن خوني هلندي ها بود. در سال 1629 ميلادي او نيروهاي خود را براي حمله به باتاويا اعزام كرد ، اما به دليل آتش توپخانه هلندي ها ، نيروهاي سلطان آگونگ شكست خورده و عقب نشيني كردند.
در سال 1740 ميلادي ، هلندي ها شورش جاكارتا را به شدت سركوب نمودند و در جريان آن ده ها هزار اندونزيايي و ده هزار چيني را به قتل رساندند.
در 31 دسامبر سال 1799 ميلادي شركت هلندي هند شرقي ورشكست شد و تمام سرزمين اندونزي تحت كنترل تشكيلات دولتي هلند در باتاويا قرار گرفت و شركت تجاري تبديل به امپراتوري مستعمراتي شد.
در سال 1907 ميلادي ، سيسينگا مانگرايا ، پادشاه اندونزي عليه هلندي ها قيام كرد ، اما ارتش هلند نيروهاي او را شكست داده و استعمار هلند بر اندونزي ادامه يافت.تا اين كه پس از حمله ژاپن به پرل هاربر و آغاز جنگ با امريكا ، ارتش ژاپن به جزاير هند شرقي حمله كرد و به سرعت اين سرزمين را اشغال كرد. در مارس سال 1942 ميلادي ارتش مستعمراتي هلند تسليم نيروهاي ژاپني شد.
مردم اندونزي ابتدا به ژاپني ها به چشم نيروهاي آزادي بخش از استعمار هلند مي نگريستند ، اما مدت زيادي طول نكشيد كه متوجه شدند ژاپني ها نه تنها دستكمي از هلندي ها ندارند ، بلكه به مراتب از آنها خونخوارتر و مستبدتر هستند.
در اواخر جنگ اقيانوس آرام (جنگ جهاني دوم در منطقه اقيانوس آرام) قدرت نيروهاي ژاپني رو به زوال نهاد و مردم اندونزي عليه ژاپني ها دست به شورش زدند.
ژاپني ها براي آرام كردن مردم اندونزي موافقت كردند پرچم سرخ و سفيد به نشانه پرچم اندونزي برافراشته شود.
سرانجام نيروهاي ژاپني در سال 1945 ميلادي مجمع الجزاير اندونزي را ترك كردند اما دوران اشغال اندونزي توسط ژاپني ها مزايايي را دربرداشت. در جريان اين مدت سازمان هاي نظامي ، ملي گرا و ضد استعماري زيادي ايجاد شدند كه آماده بودند با بازگشت هلندي ها با آنها مقابله كنند.
احمد سوكارنو كه در دوران اشغال اندونزي توسط ژاپن با تشكيل گروه هاي مقاومت از محبوبيت خاصي برخوردار بود، در روز 17 اوت سال 1945 ميلادي استقلال اندونزي را اعلام كرد و يك دولت هشت نفري تشكيل داد و خود سوكارنو به عنوان رئيس دولت انتخاب شد.
مجمع الجزاير اندونزي به هشت منطقه تقسيم شد و در راس هر يك از اين مناطق يك حاكم اندونزيايي منصوب گرديد. در روز 16 سپتامبر سال 1945 ميلادي نيروهاي بريتانيايي به فرماندهي مونباتن فرمانده نظامي منطقه اقيانوس آرام و نيروهاي هلندي به اندونزي حمله كردند.
وان در پلاس به عنوان نماينده قدرت لاهه وارد اندونزي شد. در هر منطقه اي كه نيروهاي بريتانيايي مستقر مي شدند تشكيلات استعماري هلند دوباره برقرار مي گرديد.
درگيري ميان هلندي ها و اندونزيايي ها افزايش يافت ، بريتانيايي ها كه منافعي در اندونزي نداشتند ، تصميم گرفتند هر چه زودتر اين لانه زنبور را ترك كنند و در نوامبر سال 1946 ميلادي نيروهاي بريتانيا خاك اندونزي را ترك كردند.
هلندي ها براي حفظ اين مستعمره ثروتمند پيشنهاد تاسيس يك جامعه مشترك المنافع اندونزيايي را دادند ، اما اندونزي فقط خواهان استقلال كامل بود. بحران اندونزي از حالت منطقه اي خارج و جنبه بين المللي پيدا كرده بود.
هلندي ها تلاش مي كردند با زور و سركوب حاكميت خود را به مردم اندونزي تحميل كنند ، اما مقاومت مردم با تشديد فشار هلندي ها بيشتر مي شد. سرانجام هلند در 27 دسامبر سال 1949 ميلادي استقلال اندونزي را پذيرفت.
تمام كشورهايي كه در مجمع الجزاير اندونزي به طور مصنوعي تشكيل شده بودند به جاوه و سوماترا پيوستند و در 17 اوت 1950 ميلادي اندونزي متحد تشكيل گرديد.
به اين ترتيب احمد سوكارنو در روز 17 اوت سال 1945 ميلادي استقلال اندونزي را اعلام كرد و پس از چهار سال جنگ خونين با نيروهاي استعمارگر هلند ، پايداري مردم اندونزي منجر به استقلال اين كشور گرديد و احمد سوكارنو به عنوان نخستين رئيس جمهور اندونزي انتخاب شد.
در سال 1596 ميلادي هلندي ها با يك ناوگان شامل 4 فروند كشتي در منطقه بانتن تجارت با اندونزي را آغاز كردند.چون اين كشتي ها با محموله ادويه صحيح و سالم به هلند بازگشتند ، اين كشور تصميم گرفت يك تشكيلات سازماندهي شده براي تجارت با اندونزي را ايجاد كند.
بنابراين هلندي ها شركت هلندي هند شرقي را در سال 1602 ميلادي تاسيس كردند. براي حمايت از ناوگان تجاري هلند ، كشتي هاي جنگي اين كشور آنها را همراهي مي كردند.
هلندي ها تمام تلاش خود را به كار بستند تا از هرگونه ارتباط خارجي هاي ديگر با جزاير اندونزي جلوگيري كنند.آنها ابتدا منطقه جاياكارتا كه در قرن هفدهم ميلادي نام باتاويا را بر آن گذاشتند ، تصرف كردند.
سلطان آكونگ دشمن خوني هلندي ها بود. در سال 1629 ميلادي او نيروهاي خود را براي حمله به باتاويا اعزام كرد ، اما به دليل آتش توپخانه هلندي ها ، نيروهاي سلطان آگونگ شكست خورده و عقب نشيني كردند.
در سال 1740 ميلادي ، هلندي ها شورش جاكارتا را به شدت سركوب نمودند و در جريان آن ده ها هزار اندونزيايي و ده هزار چيني را به قتل رساندند.
در 31 دسامبر سال 1799 ميلادي شركت هلندي هند شرقي ورشكست شد و تمام سرزمين اندونزي تحت كنترل تشكيلات دولتي هلند در باتاويا قرار گرفت و شركت تجاري تبديل به امپراتوري مستعمراتي شد.
در سال 1907 ميلادي ، سيسينگا مانگرايا ، پادشاه اندونزي عليه هلندي ها قيام كرد ، اما ارتش هلند نيروهاي او را شكست داده و استعمار هلند بر اندونزي ادامه يافت.تا اين كه پس از حمله ژاپن به پرل هاربر و آغاز جنگ با امريكا ، ارتش ژاپن به جزاير هند شرقي حمله كرد و به سرعت اين سرزمين را اشغال كرد. در مارس سال 1942 ميلادي ارتش مستعمراتي هلند تسليم نيروهاي ژاپني شد.
مردم اندونزي ابتدا به ژاپني ها به چشم نيروهاي آزادي بخش از استعمار هلند مي نگريستند ، اما مدت زيادي طول نكشيد كه متوجه شدند ژاپني ها نه تنها دستكمي از هلندي ها ندارند ، بلكه به مراتب از آنها خونخوارتر و مستبدتر هستند.
در اواخر جنگ اقيانوس آرام (جنگ جهاني دوم در منطقه اقيانوس آرام) قدرت نيروهاي ژاپني رو به زوال نهاد و مردم اندونزي عليه ژاپني ها دست به شورش زدند.
ژاپني ها براي آرام كردن مردم اندونزي موافقت كردند پرچم سرخ و سفيد به نشانه پرچم اندونزي برافراشته شود.
سرانجام نيروهاي ژاپني در سال 1945 ميلادي مجمع الجزاير اندونزي را ترك كردند اما دوران اشغال اندونزي توسط ژاپني ها مزايايي را دربرداشت. در جريان اين مدت سازمان هاي نظامي ، ملي گرا و ضد استعماري زيادي ايجاد شدند كه آماده بودند با بازگشت هلندي ها با آنها مقابله كنند.
احمد سوكارنو كه در دوران اشغال اندونزي توسط ژاپن با تشكيل گروه هاي مقاومت از محبوبيت خاصي برخوردار بود، در روز 17 اوت سال 1945 ميلادي استقلال اندونزي را اعلام كرد و يك دولت هشت نفري تشكيل داد و خود سوكارنو به عنوان رئيس دولت انتخاب شد.
مجمع الجزاير اندونزي به هشت منطقه تقسيم شد و در راس هر يك از اين مناطق يك حاكم اندونزيايي منصوب گرديد. در روز 16 سپتامبر سال 1945 ميلادي نيروهاي بريتانيايي به فرماندهي مونباتن فرمانده نظامي منطقه اقيانوس آرام و نيروهاي هلندي به اندونزي حمله كردند.
وان در پلاس به عنوان نماينده قدرت لاهه وارد اندونزي شد. در هر منطقه اي كه نيروهاي بريتانيايي مستقر مي شدند تشكيلات استعماري هلند دوباره برقرار مي گرديد.
درگيري ميان هلندي ها و اندونزيايي ها افزايش يافت ، بريتانيايي ها كه منافعي در اندونزي نداشتند ، تصميم گرفتند هر چه زودتر اين لانه زنبور را ترك كنند و در نوامبر سال 1946 ميلادي نيروهاي بريتانيا خاك اندونزي را ترك كردند.
هلندي ها براي حفظ اين مستعمره ثروتمند پيشنهاد تاسيس يك جامعه مشترك المنافع اندونزيايي را دادند ، اما اندونزي فقط خواهان استقلال كامل بود. بحران اندونزي از حالت منطقه اي خارج و جنبه بين المللي پيدا كرده بود.
هلندي ها تلاش مي كردند با زور و سركوب حاكميت خود را به مردم اندونزي تحميل كنند ، اما مقاومت مردم با تشديد فشار هلندي ها بيشتر مي شد. سرانجام هلند در 27 دسامبر سال 1949 ميلادي استقلال اندونزي را پذيرفت.
تمام كشورهايي كه در مجمع الجزاير اندونزي به طور مصنوعي تشكيل شده بودند به جاوه و سوماترا پيوستند و در 17 اوت 1950 ميلادي اندونزي متحد تشكيل گرديد.
به اين ترتيب احمد سوكارنو در روز 17 اوت سال 1945 ميلادي استقلال اندونزي را اعلام كرد و پس از چهار سال جنگ خونين با نيروهاي استعمارگر هلند ، پايداري مردم اندونزي منجر به استقلال اين كشور گرديد و احمد سوكارنو به عنوان نخستين رئيس جمهور اندونزي انتخاب شد.