• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اگر از غم و افسردگی خسته شده اید...

taranom

کاربر ويژه
افسردگي يكي از اختلالات عاطفي است كه با خلق پايين، غمگيني و نااميديِ همراه با احساس ناتواني و اضطراب مشخص مي شود. عوامل گوناگون زيستي، شناختي، عاطفي و حتي عملكردها و رفتارها در ايجاد و يا تشديد افسردگي مؤثرند. در رويكرد اسلامي، بر نقش شناخت هاي غلط، تمايلات افراطي، وابستگي به مظاهر دنيوي، عدم پذيرش واقعيت ها و تنيدگي ها ي بيروني و يا خودساخته، تأكيد بيشتري مي شود و در فرآيند درمان نيز بر شناخت واقعيت ها و تدابير الهي، خشنودي از زندگي دنيوي، توجه به آخرت، شناخت خود و ديگران، برقرار ي ارتباط عميق با خداوند و مثبت نگري و تقويت اراده، بيش از شيوه هاي ديگر توجه گرديده است.

در روانشناسی، رفتار نابهنجار را به دو نوع نوروز(روان نژندی) و سایکوز(روان پریشی) تقسیم بندی می کنند. معمولا روان نژندیها به روان نژندی اضطراب ، افسردگی، ترس، هیستری، وسواس(عملی و فکری) تقسیم می شوند. آنگونه که مشهود است در این طبقه بندی همه بیماریها با مقداری تنش همراه هستند. این تنش گاه به صورت اضطراب و وحشت غیر عادی و گاه به صورت افسردگی همراه با احساس عجز و یاًس و عدم اعتماد به نفس نمایان می شوند.

طبقه بندی رفتار از نظر اسلام متاثر از مفاهیم بهنجاری و نابهنجاری است، ولی دوبعد دیگر را نیز شامل می شود. یکی تقسیم رفتار از نظر اعتقادی است، یعنی از نظر موضع گیری فلسفی در قبال هستی است و دیگری طبقه بندی رفتار از نظر روانی است، یعنی از نظر وحدت رفتار روانی – اعتقادی است. به این معنی که بین روان و اعتقاد جدایی وجود ندارد، بلکه حتی بین بیماریهای روانی و کفر یا معصیت نیز رابطه وجود دارد، همانطور که بین بهنجاری و ایمان نیز رابطه وجود دارد.

افسردگی در طبقه بندی اسلامی:
افسردگی در طبقه بندی دینی در دسته صفات شخصیتی درونی یا مزاجی قرار می گیرد که منظور از از صفات درونی یا مزاجی خصیصه ای کلی است که بر سایر صفات شخصیتی فرد غلبه دارد و این خصیصه در بعضی از نظریات روانشناسی با عنصر وراثت پیوند دارد و به صورت غلبه یکی از خصوصیات جسمی بر دیگر خصوصیات مشخص می شود، به طوری که بر مزاج انعکاس یافته و بر رفتار موئثر می افتد، مانند برون گرایی یا زنده دلی در مقابل افسرده دلی و یا فعال بودن در مقابل غیر فعال بودن.
همانگونه که که به طور مثال در دستورات اسلامی رهنمودهایی برای بهداشت جسمی انسان، صرف نظر از موضع گیریهای اعتقادی شان درباره هستی و خداوند وجود دارد که همه از آنها بهره می گیرند. به همین طریق دستورات و تقسیماتی نیز درباره پدیده های روانی محض مشاهده می کنیم، مانند اینکه مزاج را به دو نوع زنده دلی و افسرده دلی تقسیم می کند، بدین ترتیب که امام صادق (ع) در یکی از سخنان خود از ماهیت ترکیبی انسان می فرماید: اذا حلت به الحراره اشر و بطر و فجر و اهتز و بذخ، و اذا کان بارده اهتم و حزن و استکان و ذبل و نسی و یأس: (چون انسان طبع آتشین یافت: بسیار گردنکش و مغرور و فاجر و پر تحرک و متکبر می شود، ولی همین که طبعش به سردی گرایید، غمگین و اندوهناک و آرام و پژمرده و فراموشکار و مایوس می شود.)
این نظر مشابه تعبیری است که در روانشناسی مرضی ازآن به نام<< مانیا>> در مقابل <<افسردگی>> یاد شده است به طوری که بیمار در حالت اول به انبساط کامل، شوخ طبعی و افزایش تمایلات و از این قبیل حالات توصیف می شود، اما در حالت دوم بیمار به افسردگی و سست رایی و خمود و خموشی و از این قبیل دچار است.

قابل توجه این که هر یک از صفات متقابل غم وشادی، راحتی و خستگی، امید و نا امیدی را می توان جزو صفات یک شخصیت برون گرا که تا حدی از توازن واعتدال برخور دار است، بر شمرد، و در مقابل آن شخصیت درون گرا قرار دارد که افسردگی از بارزترین صفات آن است.
روان شناسی بیان می دارد که در روان نژندی افسردگی، احساس عجز و ناامیدی و عدم اعتماد به نفس و از این قبیل وجود دارد و اینها صفاتی به شمار می روند که در فهرست رفتاری با اصطلاح غم در مقابل شادی از آن نام برده می شود. اصطلاح شادی در این جا به معنای سرور یا عدم افسردگی است، یعنی افسردگی در این جا حالتی روانی است در مقابل شادی به معنای عبادی آن که از ویژگی سلبی و منفی برخوردار است، زیرا در احادیث اسلامی می بینیم که اشاره شده، مومن محزون و اندوهگین است. و در مقابل به منفی بودن شادی اشاره کرده است.

از این رو باید بین غم در مقابل شادی از نظر سلامت دستگاه روانی و غم و شادی در معنای عبادی آن تفاوت قائل شد، به این معنا که غم در معنای عبادی آن یک صفت مثبت تلقی می شود، درست بر خلاف شادی ، یعنی غم عبادی یک غم بهنجار یا اعتباری است که ، ماهیت وظایف دینی و مسوولیتهای ناشی از آن، کیفرهای اخروی و مرتبت آن و تخلفات دینی که از جوارحی همچون گوش و جسم در طول حیات دینی از او سر می زنند، همه افراد را مبتلا به غم دینی می خوانند. بنابراین احساس قصور در مقابل خدا و ترس از عذاب اخروی و توجه به تخلفات و انحرافات انسانی ، همگی ، همانطور که اشاره کردیم به غم فرا می خواند. با توجه به آن چه گفتیم سزاوار است که بین غم به معنای روان نژندی یا بیماری آن که با اظطراب همراه است و بین غم به معنای عبادی آن که به صورت احساس گناه در برابر خدای سبحان است، تفاوت قائل شد چه این غم از ویژگی سلامت شخصیت حکایت دارد.

علل پیشامد افسردگی
روانشناسی نوین علل افسردگی را در ریشه های زیستی و روانی جستجو می کند. ابتلا بستگان درجه اول و درجه دوم به اختلالات خلقی احتمال ابتلا را در فرزندان بالاتر می برد و سن شروع بیماری نیز در آنها پایین تر خواهد بود. داشتن پدر یا مادر افسرده خطر ابتلا فرزند را دو برابرو شانس ابتلا کودکانی که هم پدر و هم مادر افسرده دارند قبل از 18 سالگی چهار برابر است.
مطالعات در مورد ژنها نشان می دهد که ژن نقش مهمی در ایجاد افسردگی به عهده دارد. ارث در افسردگی نوروتیک کمتر از عوامل محیطی اهمیت دارد. دلیل قانع کنندهای مبنی بر اینکه وراثت می تواند نقش پر اهمیتی در ایجاد نوروزها داشته باشد وجود ندارد... لیکن تحقیقات متعددی نشان می دهد که عامل اکتساب، یادگیری تجربه و مسئولیت در مقایسه با وراثت نقش مهمتری در ایجاد نوروزها دارد.
نحوه برخورد والدین با کودکان و نحوه شکل گیری شخصیت انسان از دوران کودکی در رابطه با افسردگی تاثیر دارد. پایین بودن اعتماد به نفس در ایجاد افسردگی نقش اول را ایفا می کند. زیرا اعتماد به نفس بر روی تصویر بدنی، خود برتر و خواسته ها وعملکرد خود تاثیر دارد.
بعضی از خصلت های شخصیتی نیز در افسردگی تاثیر دارد فاکتورهای زمینه ساز افسردگی در بزرگسالی شامل بعضی از خصلتهای شخصیت مثل افرادی که مایلند دیگران را به خود مطمئن ساخته و دارای روح انفعالی، وابستگی و ترس می باشند، همچنین افراد کمال طلب و تخیلی که دارای آرزوهای بلند و بالایی می باشند و افرادی که افکار وسواسی داشته و در برقراری ارتباط اشکال دارند و یا افرادی که از روح نا امیدی و پوچ گرایی و فقدان یک معنی و هدف در زندگی برخوردارند همگی در بروز و ظهور افسردگی تاثیر دارند.

اسلام نیز پاره ای از خصلتهای شخصیت مثل دنیا طلبی ، طمع و شهوات نفسانی را در ایجاد افسردگی موثر می داند و روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد. امام جعفر صادق (ع) در رابطه با دنیا طلبی و افسردگی می فرماید: " الرغبه فی دنیا تورث الغم و الحزن". یعنی رغبت و تمایل در امور دنیوی غم و اندوه می آورد. حضرت علی (ع) در این رابطه می فرمایند: " من لهج قلبه بحب الدنیا التاط قلبه بثلاث هم لا یغبه و حرص لا یترکه و امل لا یدرکه ".
کسی که قلب خویش را شیفته و دلبسته دنیا گرداند به سه چیز گرفتار می شود:
1- غم واندوهی که از او جدا نمی شود
2- حرصی که او را رها نمی کند
3- آمال و آرزویی که به آن نمی رسد. و باز ایشان می فرماید: از جزع و فریاد بپرهیزید که امید و آرزو را قطع ، کار وعمل را ضعیف و غم واندوه به جای می گذارد.
حضرت رسول اکرم (ص) در رابطه با خشم، شک و دودلی می فرمایند:...." و جعا الهم و الحزن فی الشک والسخط " یعنی خداوند متعال غم و اندوه را در شک قرار داده است. خداوند تبارک و تعالی نیز در قران مجید می فرماید: "و اذا ذکر الله وحده اشمازت قلوب الذین لا یومنون و اذا ذکر الله من دونه اذا هم یستبشرون " هنگامیکه خداوند به تنهائی یاد شود قلب آنانکه ایمان ندارند ناراحت و دلتنگ می شود و هنگامیکه غیر خدا یاد شود خوشحال و بشاش می شوند.

از مجموع این آیات و روایات می توان اینگونه برداشت کرد که رغبت در دنیا و محبت به آن، روی گردانی از یاد خدا، طمع، شرک، شهوترانی، کوتاهی، قصور در عمل و انجام وظیفه، نداشتن ایمان و یکتا پرستی، جزع و فزع، شک وخشم و به طور کلی نافرمانی خداوند متعال در ایجاد افسردگی موئثر است. از جمله اموری که انسان را از مسیر فطری باز داشته و او را با مشکلاتی مواجه می سازد، شرک، نفاق ، کفر، آلودگی به منکرات و زشتیها، و یاس از رحمت الهی است. انسان با ارتکاب به چنین گناهانی از خود بیگانه می شود و در وادی ابهام و سردرگمی فرو می رود و احساس گناه و شرمساری کرده نا امید و افسرده می شود.

در روانشناسی های غیر مذهبی ، تنها به راهنمائی های روانشناسان، در معالجه بیماران تکیه می شود ولی روانشناسی دینی ، بعد از ارشاد و راهنمائی های لازم ، انسان ها را به قدرت بزرگ الهی متوجه می سازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتی و رفع نگرانی و ریشه کن کردن افسردگی هایشان ، از خدای متعال استمداد کنند چون هر راهنمائی و پند و اندرز یا دارو، و درمان با اراده و مشیت الهی مؤ ثر واقع می شود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرایط افکار عمومی را بسوی خالق هستی هدایت نمایند.
 
بالا