به قلم سعید ساداتی
(بخشی از نوشته ایشون)
نکاتی در مورد سریالهای ماه رمضونه!
پس از آنکه چند سال در کنار "ارواح” سرگردان روزه خودمونو افطار کردیم و چای شیرین رو با قاشق "ملکوت” هم زدیم و "میوه ممنوعه” رو از سحری هامون حذف کردیم و با "خداحافظ بچه” به "اغما”ی پس از افطار رفتیم؛ خدارو صدهزارمرتبه شکر، گوش شیطون کر و چشمش کور و دندش نرم و … ! گویا رمضان ۹۲ رسانه ملی حرفی برای گفتن داره و با صدای دل انگیز "خروس” و با نگاهی "مادرانه” سعی داره "دودکش” دلامون رو به سمت سوی کویر برهوت هدایت کنه تا دود گناه حداقل در چشم خودمون نره!
از بازی با لغات و لفّاظی های ادبی که بگذریم می رسیم به ضرغامی و احساس "مادرانه”اش به روزه داران اما براستی دلمان تنگ شده بود بر ۲ کلمه حرف حساب در رسانه ملی!
بالاخره ۴ کلمه حرف حساب تو "مادرانه” شنیدیم! وقتی از رسانه ملی به بچه هامون یاد می دیم که چند ذکر صلوات می تونه به آدم آرامش بده، یا وقتی شخصیت محمد جواد رو می بینم تو مادرانه که بالاخره یه آدم متدین هم می تونه تو سریال ها باشه و دین واقعی رو به تصویر بکشه، یا زمانی که می بینم از حاج آقا مجتهدی نقل قول میشه و حرفهای عرفانی و اخلاقی زده میشه؛ به خودم که نه اما به بابای رسانه ملی خوشبین می شم و قول می دم سر سفره افطار دعاش کنم !
خداکنه فقط دلمون برای "مادرانه” تنگ نشه و برای خاطرات خوب سریال های ماه رمضون هی مجبور نباشیم بگیم "مادرانه” "مادرانه” "مادرانه” ….
ما به اندازه کافی نوستالژی داریم ، امروز حرف می خوایم که یاد بگیریم. همین!
پی نوشت: جالبه که هر چی سعی کردم یک عکس خوب از کاراکتر محمد جواد پیدا کنم برای این پست یافت می نشد که نشد!
بی ربط نوشت: هیچ گناهکاری را نا امید مکن، چه بسیار گناهکارانی که عاقبت به خیر گشته اند و چه بسیار خوش کرداری که در پایان عمر تباه شده و جهنمی گشته است.