mitra mehr
متخصص بخش خانه و خانواده
[h=6]برنده :
هر امتیازی را كه بتواند بدهد ،
میدهد جز این كه اصول بنیادی خود را فدا كند
بازنده :
به خاطر هراس از دادن امتیاز به لجاجت خود ادامه می دهد ،
و این در حالی است كه اصول بنیادی اش رفته رفته از بین می رود
برنده :
ضعفهای خود را به خدمت توانایی هایش میگیرد
بازنده :
توانایی های خود را هدر میدهد ،
زیرا كه آنها را در خدمت ضعفهای خود بكار میگیرد
برنده :
در برابر افراد سودمند و ناتوان ،
یكسان عمل میكند
بازنده :
به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر میكند
برنده :
میخواهد مورد احترام دیگران باشد ،
اما ذهنش را درگیر آن نمیكند
بازنده :
برای رسیدن به این هدف ، دست به هر كاری میزند ، اما سرانجام ،
با شكست روبرو می شود و به هدف اش نمی رسد
برنده :
حتی زمانی كه دیگران وی را به عنوان یك خبره میشناسند ،
میداند كه ، هنوز خیلی چیزها را نمیداند
بازنده :
میخواهد كه دیگران او را یك خبره بدانند ، و این نكته كه :
« بسیار كم میداند » را ، هنوز نیاموخته است
برنده :
گشاده روست ، زیرا كه میتواند بی آنكه خود را تحقیر كند ،
بر خطاهای خویش بخندد
بازنده :
چون حتی در خلوت خویش ، خود را پست و حقیر نمی شمارد ،
در حضور دیگران نیز قادر به خندیدن بر خطاهای خود نیست
برنده :
نسبت به ضعفهای دیگران ، غمخواری میكند ، زیرا ضعفهای
خود را درك نموده و آنها را پذیرفته است
بازنده :
دیگران را به دلیل ضعفهایشان خوار و خفیف میشمارد ،
زیرا وجود ضعف در درون خود را ، انكار نموده و پنهان میكند
برنده :
هر كاری كه از دست اش بر آید انجام میدهد ،
و اگر سرانجام شكست خورد ، به معجزه امید میبندد
بازنده :
بدون آنكه كوچكترین تلاشی كند ،
به انتظار معجزه می نشیند
برنده :
تا دم مرگ بیشتر از آنچه كه از دیگران میگیرد ،
میدهد
بازنده :
تا پای جان از این توهم دست بر نمیدارد كه ،
« پیروزی » یعنی بیش از آنچه كه میدهی ، بستانی
برنده :
هنگامی كه میبیند راهی را كه در پیش گرفته است ،
با مسیر زندگانی او سازگار نیست ، هراس از ترك كردن آن ، ندارد
بازنده :
« نیمه ی راهی » را در که پیش گرفته به آن ، ادامه میدهد ،
و اهمیتی نمیدهد كه به كجا منتهی می شود .
هر امتیازی را كه بتواند بدهد ،
میدهد جز این كه اصول بنیادی خود را فدا كند
بازنده :
به خاطر هراس از دادن امتیاز به لجاجت خود ادامه می دهد ،
و این در حالی است كه اصول بنیادی اش رفته رفته از بین می رود
برنده :
ضعفهای خود را به خدمت توانایی هایش میگیرد
بازنده :
توانایی های خود را هدر میدهد ،
زیرا كه آنها را در خدمت ضعفهای خود بكار میگیرد
برنده :
در برابر افراد سودمند و ناتوان ،
یكسان عمل میكند
بازنده :
به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر میكند
برنده :
میخواهد مورد احترام دیگران باشد ،
اما ذهنش را درگیر آن نمیكند
بازنده :
برای رسیدن به این هدف ، دست به هر كاری میزند ، اما سرانجام ،
با شكست روبرو می شود و به هدف اش نمی رسد
برنده :
حتی زمانی كه دیگران وی را به عنوان یك خبره میشناسند ،
میداند كه ، هنوز خیلی چیزها را نمیداند
بازنده :
میخواهد كه دیگران او را یك خبره بدانند ، و این نكته كه :
« بسیار كم میداند » را ، هنوز نیاموخته است
برنده :
گشاده روست ، زیرا كه میتواند بی آنكه خود را تحقیر كند ،
بر خطاهای خویش بخندد
بازنده :
چون حتی در خلوت خویش ، خود را پست و حقیر نمی شمارد ،
در حضور دیگران نیز قادر به خندیدن بر خطاهای خود نیست
برنده :
نسبت به ضعفهای دیگران ، غمخواری میكند ، زیرا ضعفهای
خود را درك نموده و آنها را پذیرفته است
بازنده :
دیگران را به دلیل ضعفهایشان خوار و خفیف میشمارد ،
زیرا وجود ضعف در درون خود را ، انكار نموده و پنهان میكند
برنده :
هر كاری كه از دست اش بر آید انجام میدهد ،
و اگر سرانجام شكست خورد ، به معجزه امید میبندد
بازنده :
بدون آنكه كوچكترین تلاشی كند ،
به انتظار معجزه می نشیند
برنده :
تا دم مرگ بیشتر از آنچه كه از دیگران میگیرد ،
میدهد
بازنده :
تا پای جان از این توهم دست بر نمیدارد كه ،
« پیروزی » یعنی بیش از آنچه كه میدهی ، بستانی
برنده :
هنگامی كه میبیند راهی را كه در پیش گرفته است ،
با مسیر زندگانی او سازگار نیست ، هراس از ترك كردن آن ، ندارد
بازنده :
« نیمه ی راهی » را در که پیش گرفته به آن ، ادامه میدهد ،
و اهمیتی نمیدهد كه به كجا منتهی می شود .