• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تاداو آندو

parisa

متخصص بخش
معمار نور و سکوت

تاداو آندو در سال 1941 در اوساكاي ژاپن به دنيا آمد، آندو از سن 10-17 سالگي در يك كارگاه نجاري كار مي كرد. وي اغلب به ساخت مدل هاي چوبي از كشتي و هواپيما مي پرداخت، او صنعت و ساختار سنتي چوبي ژاپني را از يك نجار كه مغازه ي او در خيابان مقابل خانه شان بود، فرا گرفت.

از سال 1962-1969، در دهه ي 20 سالگي، آندو تصميم به يادگيري خودآموز مستقيم معماري گرفت، كه او را به خارج از ژاپن براي مشاهده ي معابد، مقابر و چای خانه ها، به اروپا، آفريقا و آمريكا برد. او معماري را با رفتن و ديدن ساختمان هاي واقعي و مطالعه ي كتاب هايي در مورد كارهاي معماراني از قبيل : لوكوربوزيه، ميس ون در روهه، آلوار آلتو، فرنك لويد رايت و لويي كان ياد گرفت. وي قبل از بازگشت به اوساكا در سن 28 سالگي و باز كردن دفترش، به عنوان استادیار در دانشگاه های توکیو، هاروارد، کلومبیا بوده است.

تقريباً همه پروژه هاي وي، از بتن عريان به عنوان ماده اوليه ساخته شده اند. او براي به دست آوردن بتن نرم تميز و كامل براي ساختمان هايش، دقت زيادي در ساخت و قالب گيري فرم هاي بتني می کرد.

اكثر پروژه هاي تادائو آندو در ژاپن قرار دارند و به طور متمركز در اوساكا، جايي كه او به دنيا آمده بزرگ شده و هم اكنون زندگي و كار مي كند. علاوه بر يك سري ساختمان هاي مذهبي، وي موزه ها، ساختمانهاي تجاري كه شامل ادارات، كارخانجات و مراكز خريد مي باشد را طراحي كرده است. به هرحال خط مشي حرفه اي او با پروژه هاي مسكوني شروع شده.

آثار:

Tomishima House, Osaka, Japan, 1973
Uchida House, 1974
Uno House, Kyoto, Japan, 1974
Hiraoka House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1974
Shibata House, Ashiya, Hyogo Prefecture, Japan, 1974
Tatsumi House, Osaka, Japan, 1975
Soseikan-Yamaguchi House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1975
Takahashi House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1975
Matsumura House, Kobe, Japan, 1975
Row House (Azuma House), Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1976
Hirabayashi House, Osaka Prefecture, Japan, 1976
Bansho House, Aichi Prefecture, Japan, 1976
Tezukayama Tower Plaza, Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1976
Tezukayama House-Manabe House, Osaka, Japan, 1977
Wall House (Matsumoto House), Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1977
Glass Block House (Ishihara House), Osaka, Japan, 1978
Okusu House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1978
Glass Block Wall (Horiuchi House), Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1979
Katayama Building, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1979
Onishi House, Sumiyoshi, Osaka, Japan, 1979
Matsutani House, Kyoto, Japan, 1979
Ueda House, Okayama Prefecture, Japan, 1979
STEP, Takamatsu, Kagawa Prefecture, Japan, 1980
Matsumoto House, Wakayama, Wakayama Prefecture, Japan, 1980
Fuku House, Wakayama, Wakayama Prefecture, Japan, 1980
Bansho House Addition, Aichi Prefecture, Japan, 1981
Koshino House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1981
Kojima Housing (Sato House), Okayama Prefecture, Japan, 1981
Atelier in Oyodo, Osaka, Japan, 1981
Tea House for Soseikan-Yamaguchi House, Hyōgo Prefecture, Japan, 1982
Ishii House, Shizuoka Prefecture, Japan, 1982
Akabane House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1982
Kujo Townhouse (Izutsu House), Osaka, Japan, 1982
Rokko Housing One, Rokko, Hyōgo Prefecture, Japan, 1983 map
BIGI Atelier, Shibuya, Tokyo, Japan, 1983
Umemiya House, Kobe, Japan, 1983
Kaneko House, Shibuya, Tokyo, Japan, 1983
Festival, Naha, Okinawa prefecture, Japan, 1984
TIME'S, Kyoto, Japan, 1984
Koshino House Addition, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
MELROSE, Meguro, Tokyo, Japan, 1984
Uejo House, Osaka Prefecture, Japan, 1984
Ota House, Okayama Prefecture, Japan, 1984
Moteki House, Kobe, Japan, 1984
Shinsaibashi TO Building, Osaka Prefecture, Japan, 1984
Iwasa House, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
Hata House, Nishinomiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1984
Atelier Yoshie Inaba, Shibuya, Tokyo, Japan, 1985
JUN Port Island Building, Kobe, Japan, 1985
Mon-petit-chou, Kyoto, Japan, 1985
Guest House for Hattori House, Osaka, Japan, 1985
Taiyō Cement Headquarters Building, Osaka, Japan, 1986
TS Building, Osaka, Japan, 1986
Chapel on Mount Rokko, Kobe, Japan, 1986
OLD/NEW Rokko, Kobe, Japan, 1986
Kidosaki House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1986
Fukuhara Clinic, Setagaya, Tokyo, Japan, 1986
Sasaki House, Minato, Tokyo, Japan, 1986
Main Pavilion for Tennoji Fair, Osaka, Japan, 1987
Karaza Theater, 1987
Ueda House Addition, Okayama Prefecture, Japan, 1987
Church on the Water, Tomamu, Hokkaidō prefecture, Japan, 1988
GALLERIA akka, Osaka, Japan, 1988
Children's Museum, Himeji Hyōgo Prefecture, Japan, 1989
Church of the Light, Ibaraki, Osaka prefecture, Japan, 1989 [1] [2] map
COLLEZIONE, Minato, Tokyo, Japan, 1989
Morozoff P&P Studio, Kobe, Japan, 1989
RAIKA Headquarters, Osaka, Japan, 1989
Natsukawa Memorial Hall, Hikone, Shiga Prefecture, Japan, 1989
Yao Clinic, Neyagawa, Osaka Prefecture, Japan, 1989
Matsutani House Addition, Kyoto, Japan, 1990
Ito House, Setagaya, Tokyo, Japan, 1990
Iwasa House Addition, Ashiya, Hyōgo Prefecture, Japan, 1990
Garden of Fine Arts, Osaka, Japan, 1990
S Building, Osaka, Japan, 1990
Water Temple, Awaji Island, Hyōgo Prefecture, Japan, 1991 [3] map
Atelier in Oyodo II, Osaka, Japan, 1991
TIME'S II, Kyoto, Japan, 1991
 

parisa

متخصص بخش
تادائو آندو

تادائو آندو

در 13 اكتبر 1941 ميلادي در اوزاكاي ژاپن ديده به جهان گشود، در سال 1960 م . به يك بكسر حرفه اي تبديل شد. در سالهاي 69- م . تعاليم خود آموخته و غير آكادميك خود را به عنوان يك معمار با سفرهاي آموزشي به اروپا، آمريكا و آفريقا و مطالعه بر روي خانه هاي فرانك لويدرايت و كارهاي مدرنيسم قديمي (كلاسيك) تكميل كرد

افزايش كمي آثار او در سطح معماريهاي مسكوني، كليساها، موزه ها و مجتمع هاي تجاري بزرگ، و … با تكيه اي مداوم و تقريباً انحصاري بر ساختارهاي بتن مسلح بزرگ و نمايان است كه عظمت را در معماري او فزوني مي بخشد. او واسطه اي ميان شرق و غرب است، و بتن را ـ با اينكه از مواد جدايي ناپذير جنبش مدرن اروپاست ـ در جهت نشان دادن زيبايي شناسي شرقي به كار مي برد.

اولين تمرين معماريش را در سال 69 م . در اوزاكا آغاز كرد و در سال 70 م . كارگاه شخصي خود را در زادگاهش داير نمود و تاكنون بيش از صد و پنجاه پروژه معماري را طراحي كرده است.

او از با نفوذ ترين معماران پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب مي شود. توجه عمده وي بر تفليق فرمهاي مدرن با مفاهيم و شيوه هاي سنتي ژاپن استوار است ؛ به بيان دقيق تر، هدف او تغيير معناي طبيعت از گذرگاه معماري است. در سالهاي 1978،88 و 90 ميلادي به سمت استاد دانشگاههاي يال آمريكا، كلمبيا و هاروارد انتخاب شد.

مصالح معماري آندو، بتن خام، خورشيد، آسمان، سايه و آب است يا به عبارت بهتر، فضا. تأكيد او بر اين نكته است كه استفاده كنندگان از بنا بايد طبيعت را تجربه و احساس كنند و اينها همه ريشه در سنت منطقه اي زيستگاه او ـ كانزايي ـ دارد.

عناصر اصلي و متناقص معماري آندو عبارتند از نظم، مردم و احساسات انساني. او در معماري خود، به گونه اي متضاد آنها را با هم ارتباط مي دهد و ميان آنها تفاهمي ايجاد مي كند:

فرم در برابر فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه. اين مسئله را در شخصيت خود او نيز مي توان مشاهده كرد؛ قدرت و منطق مردانه از يك سو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر كه در وجود او به تفاهم رسيده اند.

آندو از جذابيت فرم صرفنظر كرده و بر جذابيت فضا تأكيد مي ورزد. او اعتقاد دارد كه فرم، از تأثير فضايي مي كاهد و در نتيجه، جذابيت معماري را محدود مي كند..

به اعتقاد او، ارحجيت دادن به فرم به معناي ارجحيت دادن به حس بينايي در ميان پنج حس و عدم توجه به عمق فضايي است. در نتيجه او در پي نفي فرم به مفهوم به كارگيري فرمهاي ساده و انكار ساده و انكار فرمهاي پيچيده است. (نفي تصوير صرفاً بصري در فضا). معماري او، معماري نفي و انكار است. او جامعه مدرن و جهاني بودن را نفي مي كند. در اين حال، نفي به معناي حمايت از استقلال شخصي و رهايي از يكنواختي مدرن است مرتبط با شخصي كه مي خواهد به شكلي فردي زندگي كند. اولين چيزي كه آندو نفي كرده، مفاسد جامعه مدرن و ارزشهاي آن است. (براي مثال، مقولة راحتي) آندو راحتي مدرن را نفي كرده، تلاش مي كند ارتباط پويايي با جهان برقرار كند. او راحتي را از معماري خود دور مي كند و به جاي آن امكان حضور انسان و طبيعت را در كالبد معماري اش فراهم مي سازد.

او كارهاي متعددي تاكنون انجام داده است كه پس از بررسي كليت طراحي هاي او،در مطالب بعدي ، به بررسي 8 اثر برترش كه اهداف و تفكرات او را به خوبي جلوه گر مي سازند، مي پردازيم:

-نمازخانة كوه روكو (كليساي باد)

-كليساي روي آب

-كليساي نور

- معبد آب

-خانه Raw

-مجتمع تجاري تايمز 2

-پروژه ناكانو شيما 2

-موزه نائو شيما

تادائو آندو در طول بيست سال گذشته، يكصد و پنجاه پروژه ي معماري انجام داده است با تجزيه و تحليل و بررسي آنها، به مباني و شاخص هايي دست مي يابيم كه با كمك آنها مي توان كارهاي او را در سه دسته طبقه بندي كرد.

بررسي ويژگيها و معاني

معماري، رهيافتي است به جعبه اي با دو بعد آرمان و هدف.

آرمان معماري، فرم بخشيدن به يك الگوي جهاني و هدف آن، بيدار كردن احساس انساني است.

موضوع اوليه ي معماري، ايجاد يك الگوي فضايي است؛ يعني نظم بخشيدن به يك فضاي برهنه و عاري از هر چيز. انتظام فضايي، به معناي استفاده از فرمي است كه فضا، منشأ آن است و نظمي شفاف آن را به فضا مرتبط مي سازد.

براي دستيابي به اين هدف، معماري به هندسه نياز دارد. هندسه، علم ايجاد نظم منطقي و هوشمندانه اي است كه حاصل ارتباط فرم و فرم با فضا مي باشد. از اين رو، هندسه فرم آرماني را ايجاد مي كند؛ فرمي كه بيان بصري مفهوم است و فضايي انتزاعي در آن تجلي مي يابد.

به طور كلي، هندسه به ارتباطات منطقي خالص توجه دارد؛ بنابراين هندسه، مفاهيم و ارزشهاي اجتماعي را منعكس مي سازد و جهاني با منطق شفاف ايجاد مي كند. به طور خلاصه، هندسه ثباتي منطقي به طرح مي بخشد. از اين رو، ثبات و پايداري است كه از آن، فرم هاي منطقي باقي مي ماند و ارزش هايي چون صداقت، زيبايي و خوبي در مرحله دوم ارايه مي شوند؛ منطقي كه احساسات را طرد مي كند و تنها، درباره ي حقيقت با ما صحبت مي كند. معماري پيوسته در جستجوي انتظامي است كه بر اساس نيروي طبيعي و جاذبه زمين باشد؛ اگر چه هنوز به آن دست نيافته است.

بر خلاف هندسه، معماري نمي تواند در تمام ابعاد نفوذ كند؛ زيرا نيروي جاذبه، آن را به حركت هاي افقي و عمومي محدود مي سازد. معماري، الگويي پوياست.!!!! يك ساختمان، طبيعتاً حركت نمي كند؛ ولي زماني كه مردم در امتداد مسيري حركت مي كنند، شكل آن، در حال حركت به نظر مي رسد.

مردم با حركت و تغيير موضوع دوم در معماري، بيدار كردن احساسات انساني است. هندسه، فضايي منطقي و با ثبات ايجاد مي كند. ولي به راستي، اين منطق چگونه ما را با تجربه هاي معماري آشنا مي سازد؟ آيا تنها نظم هندسي است كه فضا را روشن و واضح مي سازد؟ آيا هندسه باعث يكنواختي و سكون نيست؟ آيا نيازي به رهايي فضا از ثبات هندسي ناشي مي شود؟ آيا فرم و فضا صرفاً بايد بر اساس منطق هندسي شكل گيرد؟

هنگامي كه چند فرم يا حجم در كنار هم قرار مي گيرند، اين هندسه و منطق هندسي است كه به آنها نظم و ترتيب مي بخشد. زماني كه اين انتظام بين عناصر معماري مانند ستون، ديوار، سقف ايجاد مي شود، در واقع به آنها هويت مي بخشد و در نتيجه، ما نظم موجود در اين مجموعه را درك مي كنيم. اگر در اين عناصر، نسبت ها دقيقاً بر اساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات رياضي باشد، ما يك مجموعه خردمند را احساس مي كنيم.

هندسه و تناسبات آن، از اجزاء مختلف يك سيستم واضح بصري مي سازد. آيا در اين سيستم، صرفاً تناسبات هندسي و ايجاد فضايي با نظمي مشخص مطرح است؟ در پايان، آيا يك سيستم صرفاً موزون و معقولانه، داراي نوعي يكنواختي است؟ هنگامي كه نظامي منطقي بر فرم و فضا غالب باشد، فضا را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. به هر حال، معماري به نظم هندسي نياز دارد؛ ولي ممكن است اين نظم، روح و جان معماري را بگيرد.

بنابراين، اگر معماري صرفاً بر اساس منطق باشد، نمي تواند پاسخگوي روح و احساسات ما باشد. براي دستيابي به اين هدف بايد از قواعد منطقي و خشك آن كناره گرفت. بنابراين، بايد بين قواعد نوعي پويايي و تضاد ايجاد شود تا نيازهاي احساسي ما نيز ارضا شود. زيرا اين تضاد و پويايي، سرشار از هيجان و احساسات است.

معماري مي كوشد تا نظم را براي مردم تجلي سازد و اين مردم هستند كه در حركت تدريجي نظم، فضا را درك مي كنند و از آن تأثير مي گيرند و بدين گونه معماري از طريق نظم انتزاعي خود در ما تأثير مي گذارد.

در حقيقت، پويايي موضوع معماري نيست، بلكه پيامد آن است. معماري قادر به پيش بيني واكنش هاي احساسي ما نيست. از اين رو آن را نمي توان در روند طراحي پيش بيني كرد، همان گونه كه نمي توان شيوه هاي مختلف يك بازي را پيش بيني كرد؛ زيرا آنچه ذهن ما را تحت تأثير قرار مي دهد، نامشخص است. معماري بايد ادامه يابد تا با آزمون و خطاي روش هاي مختلف، بتوان به يك معماري خلاقانه دست يافت.

ويژگي هاي شاخص معماري آندو، نظم، مردم و احساسات انساني است. بنابراين، بر اساس الهاماتي كه او از اين سه عنصر گرفته، پروژه هاي او را مي توان دسته بندي كرد. در معماري آندو، عناصر به شكلي متضاد با هم مرتبط مي شوند. بنابراين، فرم در مقابل فرم و فضا، داخل در برابر خارج و طبيعت در برابر هندسه قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، معماري او حاصل ارتباطي است كه بين اين عناصر وجود دارد. براي آشنايي و شناخت بيشتر، كارهاي آندو را بر اساس ساختار و كالبد به سه بخش معماري يگانه انگاري، دو گانه انگاري و كثرت گرايي تقسيم بندي مي كنيم.

آن دسته از كارهايي كه در شمار معماري يگانه انگاري قرار مي گيرند، داراي فرمي خالص، طراحي واضح و فضايي قومي هستند. اين نوع معماري، بيشتر در خانه ها و كليساهاي كوچك ديده مي شود. در اين فضاها، با آرامشي روبرو مي شويم كه يادآور فضاي سنتي چاپخانه هاي ژاپني است. در اين فضا، بر اساس ريتمي وحدت بخش، كل به جزء تبديل مي شود. اين ريتم، حتي در نور و سايه نيز تكرار مي شود.

در معماري دو گانه انگار، آندو روش خاص خود را اعمال مي كند. به عبارتي، روش او از هيچ نوع معماري ديگري تأثير نپذيرفته است. در آنجاست كه آندو از فرم بيضوي استفاده مي كند؛ ولي در معماري دو گانه انگار، فضا بر اساس نيروي پويا شكل مي گيرد. اين نيرو، از تضاد بين فرم و فضا حاصل مي شود. در اين نوع معماري ـ بر خلاف معماري يگانه انگار كه فرم بر فضا غالب است ـ فرم و فضا داراي ارزش يكساني است و در اينجاست كه نوآوري هاي آندو تجلي مي يابد. قدرت و منطق مردانه از يكسو و مهرباني و احساسات زنانه از سوي ديگر، شخصيت او را شكل مي دهد.

معماري كثرت گرايي آندو شامل تعداد زيادي از كارهاي او از سال 1985 به بعد مي باشد. اين معماري، با فرم هاي متنوعي كه داراي جهت گيريهاي مختلفي است، شناخته مي شود. در اينجا، تمركز فضايي كه در معماري يگانه انگار وجود داشت، متلاشي و پراكنده مي شود و بيشتر به سوي روشنايي و پويايي نيل مي كند. فرم از نظر بصري، سبك تر شده و پراكنده مي شود. بنابراين در طراحي، فضا از تركيبات مختلفي شكل مي گيرد. از اين روست كه در كارهاي آندو، روش ها و مقياس هاي متنوعي ديده مي شود.
 
بالا