..::آبی دل::..
متخصص بخش
«با نگاهي به تاريخنگاري محرمانه»
يعقوب توكلي
شناخت انقلاب اسلامي بدون توجه به تاريخ عصر پهلوي ممكن نيست. جريان تاريخنگاري در اين عصر عمدتاً به وسيله چهرههاي نزديك به سلطنت، شكل گرفته است. نگارش تاريخ معمولاً براساس نگرش خاص تاريخنگار به مسائل حكومت و جامعه انجام شده و تحريف وقايع به نحو جدي در آن به چشم ميخورد. البته با همه اينها
از اهميت اين نوع متون تاريخي براي تحليلگران تاريخي، كاسته نميشود، مقاله حاضر در ادامه مباحث نويسنده در شمارههاي قبل درباره نقد تاريخنگاري انقلاب اسلامي ضمن تعيين تاريخنگاري محرمانه، به بررسي و تحليل يادداشتهاي تاريخي اردشيرجي و اسدالله علم ميپردازد.
سياستمداران و دولتمردان سراسر جهان، در كنار مواضع رسمي خود و سياستهايي كه به اجرا در ميآورند، رويههاي دروني و محرمانهاي را براي اجراي برخي تصميمات خود دارند كه در حالت عادي به اعلان و افشاي آنها رضايت نميدهند. به همين علت است كه بخش قابل توجهي از اسناد مراكز سياسي و دولتي ممهور به مهر محرمانه و خيلي محرمانه، سري و به كلي سري، فوق سري و غيرقابل رويت براي بيگانگان ميباشد. طبيعي است كه بخش عمدهاي از چنين اسنادها، فرمانها و مكاتباتي از ديد نزديكترين دوستان نيز مخفي بمانند تا چه رسد به اغيار و دشمنان. در حقيقت ساليان متمادي نياز است كه فرصت رويت آنها فراهم شود. در مواردي نيز دولتها ترجيح ميدهند اسناد مهم و بسيار محرمانه را امحأ نمايند. اين مسأله در همه دولتها ساري است. به همين جهت، اغلب مورخان معتقدند تا ساليان سال تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي كشورها و ملتها قابل نگارش نيست، بلكه بايد سالهاي زيادي از سقوط يك حكومت بگذرد و نظام سياسي معارض آن نيز ساقط شود، تا شايد بتوان نگارش تاريخ نظام سياسي را شروع كرد. به عنوان مثال، با توجه به اينكه حكومت پهلوي معارض حكومت قاجاريه بوده و سرنگون شده است و منافع معنوي حكومت جمهوري اسلامي تضاد ويژهاي با قاجاريه ندارد و اسناد محرمانه آن دوران نيز از بوته اختقا بيرون آمده است؛ اينك ميتوان به تاريخ قاجاريه پرداخت زيرا قابل پردازش علمي است. اين سخن تا حدودي در مراكز دانشگاهي پذيرفته شده، اما چنين تلقي ميشود كه ممكن است دولتها اسناد محرمانه را بصورت و دستچين شده منتشر كنند. صرف نظر از ارزيابي مدعاي فوق كه در جاي ديگر به تفصيل به آن خواهيم پرداخت، توجه به اسناد محرمانه در تاريخنگاري تحولات سياسي اجتماعي و نظامهاي سياسي بسيار مهم است. با اين وجود، ما معتقديم كه بخش قابل توجهي از تاريخ انقلاب اسلامي و تاريخ حكومت پهلوي بدون دسترسي و انتشار اين اسناد قابل تبيين كامل نميباشد. و اين بدان معنا نيست كه به آنچه پيش رو داريم و نيز به اسناد منتشر شده و منتشر نشده اعتنا نكنيم. به همين خاطر بر اين باوريم كه مجموعه اسناد محرمانه رژيم پهلوي (يا هر سيستم ديگر) تاريخ نگاري محرمانه و داخلي آن حكومت است و از قضا اين اسناد تطابق بيشتري با واقعيت دارند. اينك، متن مقاله منتشر شده در روزنامه اطلاعات به تاريخ 17ديماه1356 درباره امام خميني را به عنوان يك ادعاي علني و اعلام شده مورد بررسي قرار ميدهيم تا چگونگي تلاش شاه و ساواك در معرفي امام خميني (ره) به مردم آشكار شود.
يعقوب توكلي
شناخت انقلاب اسلامي بدون توجه به تاريخ عصر پهلوي ممكن نيست. جريان تاريخنگاري در اين عصر عمدتاً به وسيله چهرههاي نزديك به سلطنت، شكل گرفته است. نگارش تاريخ معمولاً براساس نگرش خاص تاريخنگار به مسائل حكومت و جامعه انجام شده و تحريف وقايع به نحو جدي در آن به چشم ميخورد. البته با همه اينها
از اهميت اين نوع متون تاريخي براي تحليلگران تاريخي، كاسته نميشود، مقاله حاضر در ادامه مباحث نويسنده در شمارههاي قبل درباره نقد تاريخنگاري انقلاب اسلامي ضمن تعيين تاريخنگاري محرمانه، به بررسي و تحليل يادداشتهاي تاريخي اردشيرجي و اسدالله علم ميپردازد.
سياستمداران و دولتمردان سراسر جهان، در كنار مواضع رسمي خود و سياستهايي كه به اجرا در ميآورند، رويههاي دروني و محرمانهاي را براي اجراي برخي تصميمات خود دارند كه در حالت عادي به اعلان و افشاي آنها رضايت نميدهند. به همين علت است كه بخش قابل توجهي از اسناد مراكز سياسي و دولتي ممهور به مهر محرمانه و خيلي محرمانه، سري و به كلي سري، فوق سري و غيرقابل رويت براي بيگانگان ميباشد. طبيعي است كه بخش عمدهاي از چنين اسنادها، فرمانها و مكاتباتي از ديد نزديكترين دوستان نيز مخفي بمانند تا چه رسد به اغيار و دشمنان. در حقيقت ساليان متمادي نياز است كه فرصت رويت آنها فراهم شود. در مواردي نيز دولتها ترجيح ميدهند اسناد مهم و بسيار محرمانه را امحأ نمايند. اين مسأله در همه دولتها ساري است. به همين جهت، اغلب مورخان معتقدند تا ساليان سال تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي كشورها و ملتها قابل نگارش نيست، بلكه بايد سالهاي زيادي از سقوط يك حكومت بگذرد و نظام سياسي معارض آن نيز ساقط شود، تا شايد بتوان نگارش تاريخ نظام سياسي را شروع كرد. به عنوان مثال، با توجه به اينكه حكومت پهلوي معارض حكومت قاجاريه بوده و سرنگون شده است و منافع معنوي حكومت جمهوري اسلامي تضاد ويژهاي با قاجاريه ندارد و اسناد محرمانه آن دوران نيز از بوته اختقا بيرون آمده است؛ اينك ميتوان به تاريخ قاجاريه پرداخت زيرا قابل پردازش علمي است. اين سخن تا حدودي در مراكز دانشگاهي پذيرفته شده، اما چنين تلقي ميشود كه ممكن است دولتها اسناد محرمانه را بصورت و دستچين شده منتشر كنند. صرف نظر از ارزيابي مدعاي فوق كه در جاي ديگر به تفصيل به آن خواهيم پرداخت، توجه به اسناد محرمانه در تاريخنگاري تحولات سياسي اجتماعي و نظامهاي سياسي بسيار مهم است. با اين وجود، ما معتقديم كه بخش قابل توجهي از تاريخ انقلاب اسلامي و تاريخ حكومت پهلوي بدون دسترسي و انتشار اين اسناد قابل تبيين كامل نميباشد. و اين بدان معنا نيست كه به آنچه پيش رو داريم و نيز به اسناد منتشر شده و منتشر نشده اعتنا نكنيم. به همين خاطر بر اين باوريم كه مجموعه اسناد محرمانه رژيم پهلوي (يا هر سيستم ديگر) تاريخ نگاري محرمانه و داخلي آن حكومت است و از قضا اين اسناد تطابق بيشتري با واقعيت دارند. اينك، متن مقاله منتشر شده در روزنامه اطلاعات به تاريخ 17ديماه1356 درباره امام خميني را به عنوان يك ادعاي علني و اعلام شده مورد بررسي قرار ميدهيم تا چگونگي تلاش شاه و ساواك در معرفي امام خميني (ره) به مردم آشكار شود.