الف- مقدمه:
از كتيبه داريوش بزرگ، پادشاه هخامنشي ايران در كانال سوئز افسانه هايي وجود دارد كه خاستگاه مردم خليج فارس را به جمع شدن سه شاخه از نوع بشر در حاشيه هاي خليج فارس حدود ده هزار سال قبل از ميلاد مسيح (ع) نسبت مي دهند. نقشه سياسي خليج فارس در واپسين قرنهاي قبل از ميلاد مسيح (ع) ساده بود و شايد خليج فارس اولين بار در اواسط قرن ششم قبل از ميلاد چيزي شبيه يك حكومت را تجربه كرده است. در اين زمان هخامنشيان، امپراطوري بزرگ خود را كه شامل اكثر قسمتهاي جهان متمدن آن روز مي شد تحكيم بخشيدند. اين امپراطوري بزرگ در حدود شش قرن قبل از ميلاد مسيح (ع) از هند در شرق تا كشور مصر در غرب وسعت داشت و هميشه ساحل خليج فارس حاشيه جنوبي امپراطوري هخامنشي بزرگ ايران را تشكيل مي داد و آنها با استفاده از موقعيت استراتژيك تنگه هرمز ناوگان دريايي متصل از طريق خليج فارس به تمام نقاط مختلف جهان اعزام مي كردند. بارها در كتب قديم جغرافيا نام اين دريا خليج فارس يا درياي پارس ، پرسيكوس يا سينوس، پرسيكوس يعني خليج فارس آمده است.
جزاير ايران در خليج فارس:
جزاير ايران در خليج فارس از لحاظ ارزش نظامي، اقتصادي، سياسي و ... داراي اهميت ويژه اي هستند كه مي توان اين اهميت را در دو دسته زير تقسيم كرد: الف- دسته جزايري كه در باب هرمز بين درياي عمان و درياي خليج فارس قرار گرفته اند. ب- دسته جزايري كه در داخل خليج فارس و در مجاورت كرانه ها واقع شده اند. توضيح اينكه براي جزاير دسته اول دو نوع ارزش نظامي مي توان قائل شد، در وهله اول تحت حاكميت قرار دادن دفاع از باب هرمز براي حاكميت خليج فارس و در وهله دوم دفاع از كرانه هاي بندرعباس. جزاير ايراني در خليج فارس فهرست وار عبارتند از :
1- جزيره كيش
2- جزيره هرمز
3- جزيره لارك
4- جزيره هنگام
5- جزيره قشم
6- جزيره تنب كوچك
7- جزيره تنب بزرگ
8- جزيره ابو موسي
9- جزيره سيري
10- جزيره فارور
11- جزيره بني فارور
12- جزيره هندورابي
13- جزيره خارك
14- جزيره خاركو
وجه تسميه كيش:
كيش نامي باستاني و بسيار كهن است، زيرا شهري به همين نام در شرق بابل وجود داشته، درست در شرق بابل، شهر قديمي اكدي و بعد سومري يعني كيش را مي بينيم كه جايگاه كهن ترين فرهنگ شناخته شده در اين ناحيه است. ظاهرا هيچ ارتباطي بين شهر سومري كيش و جزيره كيش وجود ندارد، ولي با توجه به قدمت و تثبيت واژه كيش به عنوان نام يكي از جزاير معروف و كهن خليج فارس و مشابهت آن با نام شهر باستاني بابل، مي توان گفت كه اين همنامي بي ارتباط نبوده و به نظر مي رسد كه در دوراني كهن به دليل مهاجرت اقوامي از ساكنان اوليه يا بعدي شهر باستاني كيش در بابل به خليج فارس نام اين شهر به جزيره اي كه امروز كيش خوانده مي شود، نهاده شده است. بالعكس مهاجرت مردماني از جزيره كيش در خليج فارس به شهري در بابل و نامگذاري آن شهر به نام كيش نيز امكان دارد. پيش از اينكه هخامنشيان به خليج فارس دست يابند، آنجا زيرفرمانروايي عيلامي ها بود. ديوارهاي شهر عيلامي (ري شهر كنوني) در جنوب بوشهر، يادآور تسلط عيلامي ها بر خليج فارس از هزاره 3 ق.م به بعد است. نامهاي كيش، خارك، چارك، لارك، جاسك، كنكه، كشم(قشم)، از زمان عيلامي ها به جا مانده است. برخي از نويسندگان، نام قديم كيش را كيان نوشته اند. احتمال دارد نام كيان، از نام سلسله كيانيان گرفته شده باشد. برخي جزيره كيش را قيس مي نامند. و خواسته اند پدري براي قيس جعل كنند و آن را به قيس بن عماره نوشته اند كه صحت ندارد. بنابراين قيس نام شخصي نيست. در وجه نامگذاري كيش، افسانه هايي در كتابهاي چون وصاف، تنسوخ نامه، عرايس الجوهر و...آمده است كه مضمون همه آنها يكي بوده است. نام اين جزيره در همه متون فارسي وبرخي از متون عربي كيش خوانده شده و واژه قيس شكل عربي كيش بوده است. مرحوم علي اكبر دهخدا، در خصوص وجه نامگذاري كيش مي نويسد: "چون به بلندي هاي اطراف آن برآيند، در نظر مانند كيش نمايد كه تركش باشد آن جزيرۀ دراز نيز خوانند، وجه اين نام، آنكه چون از دور نظر كنند، به تركيب كيش يعني كيش جاي تير نمايد."
جزيره كيش پيش از اسلام:
1- عيلام و همسايگانش:
در اوايل هزاره 3 يا اواخر هزارۀ 2 ق.م يك سلسله جديدي در عيلام ظهور كرد كه پادشاهان آن، خود را "پيامبر خدا"، " و پدر و شاه " مي خواندند. اينان بر منطقه وسيعي از دشتها و جبال، شامل بخش مهمي از كرانه هاي بنادر و جزاير خليج فارس حكومت مي كردند.
آكاد: در هزارۀ 3 ق.م و در زمان "سارگن" دولت آكاد به اوج قدرت و عظمت خود رسيد. پس از فتوحات بسيار، عيلام را نيز متصرف شدند، و در نتيجه جزاير و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش را نيز به اشغال آكاد در آمد.
سومر: پس از اينكه دولت آكاد از قدرت و اعتبار افتاد تا مدتها عيلام از جمله خليج فارس تحت نفوذ و حكومت و فرهنگ سومر قرار گرفت.
بابل: پس از تشكيل دولت بابل، و پس از اينكه اولين سلسله آموري در اين مملكت جديد روي كار آمد، بتدريج پايه هاي يك امپراطوري بنا گرديد كه در زمان آنها همه سرزمين عيلام، از جمله خليج فارس و بنادر و جزاير آن تحت نفوذ بابل قرار گرفت.
2- آشور:
پس از اينكه بابل تحت تسلط آشور در آمد، آشور با عيلام همسايه شد و در زماني كه آشور در اوج قدرت و عظمت بود به عيلام حمله كرد وآنجا را به تصرف خود آورد و بدين ترتيب عيلام به دست آشور از بين رفت و اين مملكت به دو بخش تقسيم شد قسمت شمالي يعني آنزان، بدست پارس ها افتاد و قسمت جنوبي يعني شوش و تمام كرانه ها، بنادر و جزاير خليج فارس از جمله كيش به تصرف آشور در آمد.
- مادها: قوم آريايي نژاد ماد در سال 807 ق.م اولين دولت آريايي را در فلات ايران تأسيس كردند. جزيره كيش با ساير جزاير خليج فارس، در دوره مادها جزو يكي از ايالتهای جنوب غربي آن دولت بود.
3- هخامنشيان:
پارس ها يكي از شاخه هاي اصلي قوم آريايي بودند كه همزمان با مهاجرت اقوام ديگر آريان، وارد فلات ايران شدند. و آنان در نزديكي كوه هاي بختياري سكنا گزيدند و با ضعف دولت عيلام و به رهبري هخامنش، حكومت هخامنشي را بنياد نهادند و در سال 538 ق.م كورش، بابل، سوزيانا (شوشتر) را به تصرف در آورد و بدين ترتيب كليه خاك سابق عيلام، جزو متصرفات شاهنشاهي هخامنشي گرديد. جزيره كيش در دورۀ هخامنشي، يكي از مراكز عمدۀ صيد مرواريد خليج فارس به شمار مي رفت و آن را بندر تجاري مرواريد بين النهرين و هندوستان مي دانستند.
4- مقدونيان و سلوكيان:
پس از درگذشت داريوش سوم (230 م.ق)، اسكندر مقدوني، ممالك تابعه ايران هخامنشي، از جمله استان فارس و جزاير و بنادر خليج فارس را متصرف شد. پس از اسكندر و جانشينان او، سلوكيان بر بيشتر نقاط ايران دست يافتند و به احداث شهرهايي نيز پرداختند.
5- اشكانيان:
در سال 250 ق.م "اشك اول" بر حكام محلي سلوكيان شوريدند و پس از غلبه بر عمال آنان، از دولت سلوكي جدا شدند و حكومت جديدي به شيوۀ ايراني در آن سرزمين بنياد نهادند كه به دوبت اشكاني موسوم گشت و در زمان مهرداد اول (171-138 ق.م) از ايالتهاي پارس، بنادر و جزاير بين النهرين تحت حكومت اشكاني قرار گرفت.
6- ساسانيان:
پس از در گذشت "ساسان " بنيانگذار سلسله ساساني، پسر و جانشينان او "پاپك" با خانوادۀ برزنگي (خاندان سلطنتي محلي)، وصلت كرد پاپك بعدها مؤسس حقيقي سلسله ساساني شناخته شد. پس از در گذشت پاپك، پسرش اردشير به حكومت رسيد و در سال 226 م رسما تاجگذاري كرد و عنوان شاه شاهان ايران را اختيار كرد. شاپور دوم، پس از هرمز دوم، در سال 326 م در سن 16 سالگي زمام امور دولت را بدست گرفت وي نخست اعراب متجاوز را كه به جزاير خليج فارس، از جمله كيش دست اندازي كرده بودند، به شدت تنبيه كرد. دولت ساساني در آن زمان به قدرت رسيد. جزيره كيش از زمان ساسانيان، از توابع كورۀ (شهر) اردشير خوره (از نواحي كازرون) استان فارس جزو " پادكسيان " نيمروز بخش جنوبي بوده است.
جزيره كيش پس از اسلام:
1- خلفاي راشدين:
سلسله شاهنشاهي ساساني، با بيش از 400 سال حكومت، در نتيجه جنگ نهاوند كه اعراب آن را فتح الفتوح ناميدند، منقرض شد. از آن پس با پيشرفت اسلام در شرق، تاريخ ايرانيان، از جمله مردم جزيره كيش، تا چند سدۀ متوالي درآميخت. در سال 23 ه.ق در زمان خلافت عمر رضي الله عنه، جزيره كيش و ساير شهرها و ولايت ها ي كرانه شمالي خليج فارس، به تصرف اعراب در آمد. پس از حكومت عمر رضي الله عنه حكومت به عثمان رسيد و در زمان خلافت او نيز همه جزاير بنادر خليج فارس و استان فارس به تصرف اعراب درآمد بعد از عثمان حضرت علي بن ابيطالب (ع) به خلافت رسيد.
2- امويان:
پس از شهادت حضرت علي بن ابيطالب (ع) فرزندش حسن (ع) به خلافت نشست، ولي چون معاويه نيز داعيه خلافت داشت امام حسن (ع) پس از 6 ماه، در ربيع الاول سال 41 ه.ق براي جلوگيري از ادامه اختلاف در ميان مسلمانان به نفع معاويه از خلافت كناره گيري كرد. حكومت امويان در زمان مروان بن حمد متزلزل شد و سرانجام، در سال 132 ه.ق خلافت اسلامي به دست "ابو مسلم خراساني" به اولاد عباس منتقل گشت كرانه ها و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش نيز در تمام حكومت امويان توسط فرستادگان آنان اداره مي شد.
3- عباسيان:
هارون الرشيد در سال 170 ه.ق به خلافت رسيد و قلمرو حكومت عباسيان در زمان وي به اوج عظمت و قدرت رسيد و خليج فارس و جزيره كيش نيز در دست عباسيان بود.
4- صفاريان:
در اواسط سدۀ 3 ه.ق آزاد مردي از ايران، به نام يعقوب ليث، در سيستان علم استقلال برافراشت و نخستين دولت مستقل ايراني را پايه گذاري كرد يعقوب ليث در شوال سال 261 ه.ق به فارس لشكر كشيد و شهر استخر را متصرف شد. سپس سراسر فارس، سواحل و جزاير خليج فارس بخصوص جزيره كيش را تسخير كرد.
5- آل بويه:
ماهيگیري به نام بويه، پسر فنا خسرو به كمك فرزندانش به نامهاي علي، حسن و احمد صاحب قدرت شدند و هر يك در نقطه اي از ايران به حكومت پرداختند و چنان سلطنتي تشكيل دادند كه در عظمت و شكوه ضرب المثل بود و سلطنت آنها 120 سال ادامه داشت و هفده تن از خاندان آنها به حكومت رسيدند و در تمام اين مدت، فارس بنادر و جزاير سراسر كرانه هاي خليج فارس در قلمرو و فرمانروايي آل بويه قرار داشت.
6- سلجوقيان:
پس از انقراض آل بويه، سلجوقيا ن كرمان در آن منطقه حكومت يافتند و فرمانروايي آنها را قاورد بر عهده داشت. قاورد، فارس را نيز جزو متصرفات خود كرد و سپس سواحل و جزاير فارس، از جمله جزيره كيش، بحرين و خوزستان را متصرف شد. ملك قاورد، پس از تصرف كرمان كوشيد جزيره كيش را بصورت مركز بازرگاني خليج فارس در آورد. جانشينان او نيز اينكار را جدي گرفتند بويژه تورانشاه، پادشاه سلجوقي كرمان، كيش را براي جانشيني سيراف به خوبي آماده كرد. جزيره كيش تا سال 583 ه.ق كه حكومت سلجوقيان كرمان دوام داشت جزو قلمرو آنان محسوب مي شد و حكومت محلي "بني قيصر " كيش، تابع سلجوقيان كرمان بود.
7- بني قيصر يا ملوك كيش:
قيصر نامي از نامداران سيراف بود در گذشت. او داراي همسر و سه فرزند بود، پسر بزرگش قيس نام داشت، آنان دارايي پدر را خرج كردند و در وضع بدي قرار گرفتند، از اينرو براي كار و تحصيل و درآمد به جزيره كيش رفتند در يكي از برخوردهاي دريايي دوازده كشتي پر از كالا را كه از هند و عمان عازم كرانه هاي مكران بودند، تصرف كردند و كالاهاي آنها را به كيش بردند و ازآن پس صاحب قدرت و نفوذ شدند. در پايان سدۀ 5 ه.ق بندر سيراف از رونق افتاد و جزيره كيش شكوه و رونق يافت. نه تنها راههاي دريايي به كيش پايان مي گرفت و يا شروع مي شد، راه بزرگ بازرگاني شيراز به سيراف نيز تغيير مسير داد. راه جديد متوجه هزو گرديد كه بندري در برابر جزيره كيش بود. در سال 584 ه.ق براي مدت كوتاهي ملك دينار غزه، شاه كرمان به جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس استيلايافت. بعد مجددا اتابكان فارس، جزاير را در اختيار گرفتند و سپس دولت بني قيصر توسط كيقباد حاكم هرمز و به كمك اتابك ابوبكر منقرض شد.
از كتيبه داريوش بزرگ، پادشاه هخامنشي ايران در كانال سوئز افسانه هايي وجود دارد كه خاستگاه مردم خليج فارس را به جمع شدن سه شاخه از نوع بشر در حاشيه هاي خليج فارس حدود ده هزار سال قبل از ميلاد مسيح (ع) نسبت مي دهند. نقشه سياسي خليج فارس در واپسين قرنهاي قبل از ميلاد مسيح (ع) ساده بود و شايد خليج فارس اولين بار در اواسط قرن ششم قبل از ميلاد چيزي شبيه يك حكومت را تجربه كرده است. در اين زمان هخامنشيان، امپراطوري بزرگ خود را كه شامل اكثر قسمتهاي جهان متمدن آن روز مي شد تحكيم بخشيدند. اين امپراطوري بزرگ در حدود شش قرن قبل از ميلاد مسيح (ع) از هند در شرق تا كشور مصر در غرب وسعت داشت و هميشه ساحل خليج فارس حاشيه جنوبي امپراطوري هخامنشي بزرگ ايران را تشكيل مي داد و آنها با استفاده از موقعيت استراتژيك تنگه هرمز ناوگان دريايي متصل از طريق خليج فارس به تمام نقاط مختلف جهان اعزام مي كردند. بارها در كتب قديم جغرافيا نام اين دريا خليج فارس يا درياي پارس ، پرسيكوس يا سينوس، پرسيكوس يعني خليج فارس آمده است.
جزاير ايران در خليج فارس:
جزاير ايران در خليج فارس از لحاظ ارزش نظامي، اقتصادي، سياسي و ... داراي اهميت ويژه اي هستند كه مي توان اين اهميت را در دو دسته زير تقسيم كرد: الف- دسته جزايري كه در باب هرمز بين درياي عمان و درياي خليج فارس قرار گرفته اند. ب- دسته جزايري كه در داخل خليج فارس و در مجاورت كرانه ها واقع شده اند. توضيح اينكه براي جزاير دسته اول دو نوع ارزش نظامي مي توان قائل شد، در وهله اول تحت حاكميت قرار دادن دفاع از باب هرمز براي حاكميت خليج فارس و در وهله دوم دفاع از كرانه هاي بندرعباس. جزاير ايراني در خليج فارس فهرست وار عبارتند از :
1- جزيره كيش
2- جزيره هرمز
3- جزيره لارك
4- جزيره هنگام
5- جزيره قشم
6- جزيره تنب كوچك
7- جزيره تنب بزرگ
8- جزيره ابو موسي
9- جزيره سيري
10- جزيره فارور
11- جزيره بني فارور
12- جزيره هندورابي
13- جزيره خارك
14- جزيره خاركو
وجه تسميه كيش:
كيش نامي باستاني و بسيار كهن است، زيرا شهري به همين نام در شرق بابل وجود داشته، درست در شرق بابل، شهر قديمي اكدي و بعد سومري يعني كيش را مي بينيم كه جايگاه كهن ترين فرهنگ شناخته شده در اين ناحيه است. ظاهرا هيچ ارتباطي بين شهر سومري كيش و جزيره كيش وجود ندارد، ولي با توجه به قدمت و تثبيت واژه كيش به عنوان نام يكي از جزاير معروف و كهن خليج فارس و مشابهت آن با نام شهر باستاني بابل، مي توان گفت كه اين همنامي بي ارتباط نبوده و به نظر مي رسد كه در دوراني كهن به دليل مهاجرت اقوامي از ساكنان اوليه يا بعدي شهر باستاني كيش در بابل به خليج فارس نام اين شهر به جزيره اي كه امروز كيش خوانده مي شود، نهاده شده است. بالعكس مهاجرت مردماني از جزيره كيش در خليج فارس به شهري در بابل و نامگذاري آن شهر به نام كيش نيز امكان دارد. پيش از اينكه هخامنشيان به خليج فارس دست يابند، آنجا زيرفرمانروايي عيلامي ها بود. ديوارهاي شهر عيلامي (ري شهر كنوني) در جنوب بوشهر، يادآور تسلط عيلامي ها بر خليج فارس از هزاره 3 ق.م به بعد است. نامهاي كيش، خارك، چارك، لارك، جاسك، كنكه، كشم(قشم)، از زمان عيلامي ها به جا مانده است. برخي از نويسندگان، نام قديم كيش را كيان نوشته اند. احتمال دارد نام كيان، از نام سلسله كيانيان گرفته شده باشد. برخي جزيره كيش را قيس مي نامند. و خواسته اند پدري براي قيس جعل كنند و آن را به قيس بن عماره نوشته اند كه صحت ندارد. بنابراين قيس نام شخصي نيست. در وجه نامگذاري كيش، افسانه هايي در كتابهاي چون وصاف، تنسوخ نامه، عرايس الجوهر و...آمده است كه مضمون همه آنها يكي بوده است. نام اين جزيره در همه متون فارسي وبرخي از متون عربي كيش خوانده شده و واژه قيس شكل عربي كيش بوده است. مرحوم علي اكبر دهخدا، در خصوص وجه نامگذاري كيش مي نويسد: "چون به بلندي هاي اطراف آن برآيند، در نظر مانند كيش نمايد كه تركش باشد آن جزيرۀ دراز نيز خوانند، وجه اين نام، آنكه چون از دور نظر كنند، به تركيب كيش يعني كيش جاي تير نمايد."
جزيره كيش پيش از اسلام:
1- عيلام و همسايگانش:
در اوايل هزاره 3 يا اواخر هزارۀ 2 ق.م يك سلسله جديدي در عيلام ظهور كرد كه پادشاهان آن، خود را "پيامبر خدا"، " و پدر و شاه " مي خواندند. اينان بر منطقه وسيعي از دشتها و جبال، شامل بخش مهمي از كرانه هاي بنادر و جزاير خليج فارس حكومت مي كردند.
آكاد: در هزارۀ 3 ق.م و در زمان "سارگن" دولت آكاد به اوج قدرت و عظمت خود رسيد. پس از فتوحات بسيار، عيلام را نيز متصرف شدند، و در نتيجه جزاير و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش را نيز به اشغال آكاد در آمد.
سومر: پس از اينكه دولت آكاد از قدرت و اعتبار افتاد تا مدتها عيلام از جمله خليج فارس تحت نفوذ و حكومت و فرهنگ سومر قرار گرفت.
بابل: پس از تشكيل دولت بابل، و پس از اينكه اولين سلسله آموري در اين مملكت جديد روي كار آمد، بتدريج پايه هاي يك امپراطوري بنا گرديد كه در زمان آنها همه سرزمين عيلام، از جمله خليج فارس و بنادر و جزاير آن تحت نفوذ بابل قرار گرفت.
2- آشور:
پس از اينكه بابل تحت تسلط آشور در آمد، آشور با عيلام همسايه شد و در زماني كه آشور در اوج قدرت و عظمت بود به عيلام حمله كرد وآنجا را به تصرف خود آورد و بدين ترتيب عيلام به دست آشور از بين رفت و اين مملكت به دو بخش تقسيم شد قسمت شمالي يعني آنزان، بدست پارس ها افتاد و قسمت جنوبي يعني شوش و تمام كرانه ها، بنادر و جزاير خليج فارس از جمله كيش به تصرف آشور در آمد.
- مادها: قوم آريايي نژاد ماد در سال 807 ق.م اولين دولت آريايي را در فلات ايران تأسيس كردند. جزيره كيش با ساير جزاير خليج فارس، در دوره مادها جزو يكي از ايالتهای جنوب غربي آن دولت بود.
3- هخامنشيان:
پارس ها يكي از شاخه هاي اصلي قوم آريايي بودند كه همزمان با مهاجرت اقوام ديگر آريان، وارد فلات ايران شدند. و آنان در نزديكي كوه هاي بختياري سكنا گزيدند و با ضعف دولت عيلام و به رهبري هخامنش، حكومت هخامنشي را بنياد نهادند و در سال 538 ق.م كورش، بابل، سوزيانا (شوشتر) را به تصرف در آورد و بدين ترتيب كليه خاك سابق عيلام، جزو متصرفات شاهنشاهي هخامنشي گرديد. جزيره كيش در دورۀ هخامنشي، يكي از مراكز عمدۀ صيد مرواريد خليج فارس به شمار مي رفت و آن را بندر تجاري مرواريد بين النهرين و هندوستان مي دانستند.
4- مقدونيان و سلوكيان:
پس از درگذشت داريوش سوم (230 م.ق)، اسكندر مقدوني، ممالك تابعه ايران هخامنشي، از جمله استان فارس و جزاير و بنادر خليج فارس را متصرف شد. پس از اسكندر و جانشينان او، سلوكيان بر بيشتر نقاط ايران دست يافتند و به احداث شهرهايي نيز پرداختند.
5- اشكانيان:
در سال 250 ق.م "اشك اول" بر حكام محلي سلوكيان شوريدند و پس از غلبه بر عمال آنان، از دولت سلوكي جدا شدند و حكومت جديدي به شيوۀ ايراني در آن سرزمين بنياد نهادند كه به دوبت اشكاني موسوم گشت و در زمان مهرداد اول (171-138 ق.م) از ايالتهاي پارس، بنادر و جزاير بين النهرين تحت حكومت اشكاني قرار گرفت.
6- ساسانيان:
پس از در گذشت "ساسان " بنيانگذار سلسله ساساني، پسر و جانشينان او "پاپك" با خانوادۀ برزنگي (خاندان سلطنتي محلي)، وصلت كرد پاپك بعدها مؤسس حقيقي سلسله ساساني شناخته شد. پس از در گذشت پاپك، پسرش اردشير به حكومت رسيد و در سال 226 م رسما تاجگذاري كرد و عنوان شاه شاهان ايران را اختيار كرد. شاپور دوم، پس از هرمز دوم، در سال 326 م در سن 16 سالگي زمام امور دولت را بدست گرفت وي نخست اعراب متجاوز را كه به جزاير خليج فارس، از جمله كيش دست اندازي كرده بودند، به شدت تنبيه كرد. دولت ساساني در آن زمان به قدرت رسيد. جزيره كيش از زمان ساسانيان، از توابع كورۀ (شهر) اردشير خوره (از نواحي كازرون) استان فارس جزو " پادكسيان " نيمروز بخش جنوبي بوده است.
جزيره كيش پس از اسلام:
1- خلفاي راشدين:
سلسله شاهنشاهي ساساني، با بيش از 400 سال حكومت، در نتيجه جنگ نهاوند كه اعراب آن را فتح الفتوح ناميدند، منقرض شد. از آن پس با پيشرفت اسلام در شرق، تاريخ ايرانيان، از جمله مردم جزيره كيش، تا چند سدۀ متوالي درآميخت. در سال 23 ه.ق در زمان خلافت عمر رضي الله عنه، جزيره كيش و ساير شهرها و ولايت ها ي كرانه شمالي خليج فارس، به تصرف اعراب در آمد. پس از حكومت عمر رضي الله عنه حكومت به عثمان رسيد و در زمان خلافت او نيز همه جزاير بنادر خليج فارس و استان فارس به تصرف اعراب درآمد بعد از عثمان حضرت علي بن ابيطالب (ع) به خلافت رسيد.
2- امويان:
پس از شهادت حضرت علي بن ابيطالب (ع) فرزندش حسن (ع) به خلافت نشست، ولي چون معاويه نيز داعيه خلافت داشت امام حسن (ع) پس از 6 ماه، در ربيع الاول سال 41 ه.ق براي جلوگيري از ادامه اختلاف در ميان مسلمانان به نفع معاويه از خلافت كناره گيري كرد. حكومت امويان در زمان مروان بن حمد متزلزل شد و سرانجام، در سال 132 ه.ق خلافت اسلامي به دست "ابو مسلم خراساني" به اولاد عباس منتقل گشت كرانه ها و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش نيز در تمام حكومت امويان توسط فرستادگان آنان اداره مي شد.
3- عباسيان:
هارون الرشيد در سال 170 ه.ق به خلافت رسيد و قلمرو حكومت عباسيان در زمان وي به اوج عظمت و قدرت رسيد و خليج فارس و جزيره كيش نيز در دست عباسيان بود.
4- صفاريان:
در اواسط سدۀ 3 ه.ق آزاد مردي از ايران، به نام يعقوب ليث، در سيستان علم استقلال برافراشت و نخستين دولت مستقل ايراني را پايه گذاري كرد يعقوب ليث در شوال سال 261 ه.ق به فارس لشكر كشيد و شهر استخر را متصرف شد. سپس سراسر فارس، سواحل و جزاير خليج فارس بخصوص جزيره كيش را تسخير كرد.
5- آل بويه:
ماهيگیري به نام بويه، پسر فنا خسرو به كمك فرزندانش به نامهاي علي، حسن و احمد صاحب قدرت شدند و هر يك در نقطه اي از ايران به حكومت پرداختند و چنان سلطنتي تشكيل دادند كه در عظمت و شكوه ضرب المثل بود و سلطنت آنها 120 سال ادامه داشت و هفده تن از خاندان آنها به حكومت رسيدند و در تمام اين مدت، فارس بنادر و جزاير سراسر كرانه هاي خليج فارس در قلمرو و فرمانروايي آل بويه قرار داشت.
6- سلجوقيان:
پس از انقراض آل بويه، سلجوقيا ن كرمان در آن منطقه حكومت يافتند و فرمانروايي آنها را قاورد بر عهده داشت. قاورد، فارس را نيز جزو متصرفات خود كرد و سپس سواحل و جزاير فارس، از جمله جزيره كيش، بحرين و خوزستان را متصرف شد. ملك قاورد، پس از تصرف كرمان كوشيد جزيره كيش را بصورت مركز بازرگاني خليج فارس در آورد. جانشينان او نيز اينكار را جدي گرفتند بويژه تورانشاه، پادشاه سلجوقي كرمان، كيش را براي جانشيني سيراف به خوبي آماده كرد. جزيره كيش تا سال 583 ه.ق كه حكومت سلجوقيان كرمان دوام داشت جزو قلمرو آنان محسوب مي شد و حكومت محلي "بني قيصر " كيش، تابع سلجوقيان كرمان بود.
7- بني قيصر يا ملوك كيش:
قيصر نامي از نامداران سيراف بود در گذشت. او داراي همسر و سه فرزند بود، پسر بزرگش قيس نام داشت، آنان دارايي پدر را خرج كردند و در وضع بدي قرار گرفتند، از اينرو براي كار و تحصيل و درآمد به جزيره كيش رفتند در يكي از برخوردهاي دريايي دوازده كشتي پر از كالا را كه از هند و عمان عازم كرانه هاي مكران بودند، تصرف كردند و كالاهاي آنها را به كيش بردند و ازآن پس صاحب قدرت و نفوذ شدند. در پايان سدۀ 5 ه.ق بندر سيراف از رونق افتاد و جزيره كيش شكوه و رونق يافت. نه تنها راههاي دريايي به كيش پايان مي گرفت و يا شروع مي شد، راه بزرگ بازرگاني شيراز به سيراف نيز تغيير مسير داد. راه جديد متوجه هزو گرديد كه بندري در برابر جزيره كيش بود. در سال 584 ه.ق براي مدت كوتاهي ملك دينار غزه، شاه كرمان به جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس استيلايافت. بعد مجددا اتابكان فارس، جزاير را در اختيار گرفتند و سپس دولت بني قيصر توسط كيقباد حاكم هرمز و به كمك اتابك ابوبكر منقرض شد.