نویسنده : انی کاظمی
با کشف و آموزش یافته های بیشماری که از خرابه شهرهای باستانی بین النهرین چون اریدو، اوروک، اور، ماری، نیپور، نوسی و گااورتپه بدست آمده است، دانشمندان گام مهمی در عرصه تاریخ تمدن بشری برداشته اند. یعنی با خوانده شدن خط میخی تمدن پرشکوه سومری به صحنه تاریخ وارد شد که بقول صحیح ویل دورانت در کتاب ؛ تاریخ تمدّن؛ سرزمین سومر همچون گهواره تمدّن بشری است. بنا به توضیح پروفسور س. ن. کرامر، از تاریخ آغاز این این تحقیقات تا خوانده شدن کامل خط میخی زمانی به درازای ۸ قرن (از قرن ۱۲ تا ۲۰ میلادی) لازم بوده است.پروسه این تحقیقات را میتوان به بخشهای زمانی زیر ثقسیمکرد:
“۱- هرچند انسانها از زمانهای قدیم میدانستند که بین النهرین باستانی یکی از گاهواره های تمدن بشری بوده است، امّا از زمانی که مورخین به نقش عظیم این تمدن در پیدایش و رشد تمامی تمدن بشری پی برده اند مدت زیادی نمیگذرد. در وصیتنامه های قدیمی در این رابطه معلومات زیادی موجود بوده است. از قرن ۱۲ میلادی جهانگردان اروپایی که به آسیای نزدیک رفت و آمد میکردند، اطلاعاتی پیرامون بقایای شهرهای باستانی را که احتمال داده میشد زیر تپه های واقع بین رودهای دجله و فرات مدفون شده اند، با خود می آوردند. درسال ۱۶۲۶ میلادی سیاحتگر اروپایی در مشرق زمین ؛پترودللا باللی؛ هنگامیکه پس از سالها توقف در آسیای نزدیک به همراه مترجمین عرب خود و اشیاء فراوانی که یافته بودند به شهر رم برمیگردد، علاوه بر خمها، ظرفهای سفالی و اشیاء زینتی فراوان، اولین نمونه های لوحه ها (خشتهایی که بررویشان خطوطی حک شده بود) را نیز به اروپا می اورد. این اشیاء میبایست در آینده برای کارهای تحقیقی دانشمندان اروپایی بعنوان اسناد و متنهای شگفت انگیز تاریخی ارزش بی بدیلی کسب میکردند. اما برای برداشتن نخستین گامهای علمی در جهت قرائت خطوط میخی ۲۰۰ سال دیگر زمان لازم بود. در قرن نوزدهم میلادی گروهی که در اروپا با عنوان ؛عاشقان گردآوری اشیاء صحرا؛ شناخته میشدند، به زیرو رو کردن خاک بین النهرین میپردازند. به با شگفتی فراوان با بقایای ؛بابل؛ ، ؛دور-شاکین؛، ؛کوما؛، ؛نینوا؛ و دیگر شهرهای باستانی روبرو میشوند.
۲- دانشمندان بجای عاشقان گنج: برای روشن شدن نقش بی نظیر بین النهرین در تاریخ تمدن بشری لازم بود تا کاوشگران گنج جای خود را به دانشمندان بدهند. درسال ۱۹۲۰ میلادی فعالیتهای باستانشناسی در بین النهرین به لحاظ علمی به اوج خود میرسد. باستانشناسان با قرائت خطوط میخی هزاران لوحه گلی که توسط کاوشگران گردآوری شده بود، در رابطه با روشن شدن تاریخ و تمدن بین النهرین و صاحبان باستانی این سرزمین گام مهمی برمیدارند. این اسناد، جهات مختلف زندگی در ادوار قدیم: از فرمانهای باشکوه فرمانروایان تا صورتحسابهای اموال موجود در انبارهای ثروتمندان، از ادبیات و آئینهای دینی تا پندهای یک پدر به فرزند نافرمان خود، اطلاعات وسیعی را دربر میگرفت. دسترسی به توضیحات معنی دار در این رابطه در طول بیست سال بین ۱۹۴۰-۱۹۲۰م. تحقق یافته است. باستانشناس انگلیسی ؛ سر لئوناد واللی؛ (۱۹۶۰-۱۸۸۰) بر اساس نتایج مهمی که از خرابه های شهر ؛ اور؛ در بین النخهرین بدست آورده بود، به آرامگاه یکی از شاهان متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیخورد. دراین آرامگاه علاوه بر ثروتهای بیحد وحصری از طلا، نقره و جواهرات که جهانیان را به شگفتی واداشته بود، به اجساد محافظینی بر خورد میکند که بطرز مدهشی به همراه شاه زنده بگور شده بودند. حدود ۸۰ کیلومتر شمالغربی این محل نیز از زیرخرابه های کتابخانه شهر ؛ اوروک؛ که از سوی باستانشناسان آلمانی تثبیت شده بود، صدها لوحه به خط تصویری (هیروگلیف) که اساس پیدایش خط میخی بود، پیدا میشود. بعدها باستانشناسان در منطقه ای نزدیک به مرز سوریه و عراق به خرابه های شهر ؛ ماری؛ برمیخورند. این شهر در حدود ۳۷۰۰ سال پیش توسط مهاجمین ویران گشته بود. در زیر این خرابه شگفت انگیز به کاخ شاهی عظیمی برخورد میکنند که مساحت آن ۲۲۰۰۰ مترمربع بوده است.پروسه قرائت خط میخی از نیمه اول قرن نوزدهم آغاز میگردد. نخستین استادی که گشودن اسرار این خط را آغاز کرده بود ؛ گئورگ فریدریش؛ میباشد. او در سال ۱۸۰۲ ثابت نمود که به کمک این خطوط میخ مانند، نه تنها یک خط بلکه یک زبان را نیز میتوان آموخت. بی اطلاع از وی یکی از افسران ارتش استعماری انگلیس بنام ؛ هنری راولینسون؛ در فاصله سالهای ۳۶-۱۸۳۰ نوشته ای را در جنوب غربی ایران که مربوط به یکی از شاهان بود میخواند. این تحقیقات بعدها به کمک صدها متن یافته شده در بین النهرین که گهواره پیدایش و انتشار این نوشنه ها بود به تمام معنی ادامه پیدا میکند.در رابطه با تحقیقات پیرامون زبان و ادبیات سومری، اصول زیر را باید در مد نظر داشت: از آنجایی که خط میخی از سومریان به دیگر سرزمینها گسترش یافته است، باورهای دینی، داستانهای حماسی و تمامی فرهنگ آنان نیز به وارثینی چون ایلامیها، اکدی ها، هیتی ها، آسوریها، آرامیها و از طریق آنان نیز به دیگر نقاط دنیا منتقل گردیده است. زبان سومری پس از تضعیف و ازهم پاشی شیرازه این قوم نیز همانند زبان عربی در دنیای اسلام امروز، مدت زمان طولانی توسط اقوام بعدی بعنوان زبان مقدّس دینی حفظ گردیده است. بهمین جهت نیز بین زبانهای سومری و این اقوام بعدی لغت نامه های دوزبانه نوشته میشود. این لغت نامه های دوزبانه در آموختن زبان و ادبیات سومری نقش بسیار مهمی داشته اند. آسورشناس ؛ یولس اوپرت؛ که درجریان کاوشهای سالهای ۵۵-۱۸۵۱م. شرکت مستقیم داشته است، بدون تردید بر این باور بود که خط میخی بابلی از هیچ بوجود نیامده بلکه در اساس آن خط دیگری باید موجود باشد. وی در اولین گام چنین نظریه ای را مطرح میکند: ؛ بین بابلیانی که صاحب خط ظریف و تمدّن پیشرفته ای دارند و ساکنان ماقبل بین النهرین که فاقد فرهنگ نوشتاری بوده اند، باید حلقه پیوند دهنده ای موجود بوده باشد. اوپرت پس از تحقیقات طولانی، برای این قوم ایجادگر خطّ میخی و تمدن عالی نام قدیمیی را پیشنهاد میکند که بعدها بصورت ؛سومریان؛ شناخته شده است. البته همانگونه که در بالا اشاره گردید این نام توسط اکدیان به آنان داده شده، نامی که سومریان خودشان برای خودشان انتخاب کرده بودند ؛ کین گیر؛ میباشد. یکی دیگر از نخستین کسانی که دراین رابطه تحقیقات نموده است، دانشمند آلمانی ؛ فریدریش دلیچ؛ میباشد. وی در سال ۱۸۸۹ گرامر زبان آسوری، درسال ۱۹۱۴ ؛فرهنگ لغات سومری؛ و ؛ اساسات دستور زبان سومری؛ را که آثار علمی ارزشمندی میباشند، برشته تحریر در می آورد. ازآن سالها تا کنون، معرفت ما به سوی اطلاعات روشنی پیرامون زبان سومری و روابط دینی و اقتصادی-اجتماعی آنان ره سپرده است. علاوه برآن، داستانهایی چون ؛ گیلغامیش؛، ؛دموزی و این-آننا؛ و دیگر متون ادبی قرائت و به زبانهای امروزی ترجمه شده است…
با کشف و آموزش یافته های بیشماری که از خرابه شهرهای باستانی بین النهرین چون اریدو، اوروک، اور، ماری، نیپور، نوسی و گااورتپه بدست آمده است، دانشمندان گام مهمی در عرصه تاریخ تمدن بشری برداشته اند. یعنی با خوانده شدن خط میخی تمدن پرشکوه سومری به صحنه تاریخ وارد شد که بقول صحیح ویل دورانت در کتاب ؛ تاریخ تمدّن؛ سرزمین سومر همچون گهواره تمدّن بشری است. بنا به توضیح پروفسور س. ن. کرامر، از تاریخ آغاز این این تحقیقات تا خوانده شدن کامل خط میخی زمانی به درازای ۸ قرن (از قرن ۱۲ تا ۲۰ میلادی) لازم بوده است.پروسه این تحقیقات را میتوان به بخشهای زمانی زیر ثقسیمکرد:
“۱- هرچند انسانها از زمانهای قدیم میدانستند که بین النهرین باستانی یکی از گاهواره های تمدن بشری بوده است، امّا از زمانی که مورخین به نقش عظیم این تمدن در پیدایش و رشد تمامی تمدن بشری پی برده اند مدت زیادی نمیگذرد. در وصیتنامه های قدیمی در این رابطه معلومات زیادی موجود بوده است. از قرن ۱۲ میلادی جهانگردان اروپایی که به آسیای نزدیک رفت و آمد میکردند، اطلاعاتی پیرامون بقایای شهرهای باستانی را که احتمال داده میشد زیر تپه های واقع بین رودهای دجله و فرات مدفون شده اند، با خود می آوردند. درسال ۱۶۲۶ میلادی سیاحتگر اروپایی در مشرق زمین ؛پترودللا باللی؛ هنگامیکه پس از سالها توقف در آسیای نزدیک به همراه مترجمین عرب خود و اشیاء فراوانی که یافته بودند به شهر رم برمیگردد، علاوه بر خمها، ظرفهای سفالی و اشیاء زینتی فراوان، اولین نمونه های لوحه ها (خشتهایی که بررویشان خطوطی حک شده بود) را نیز به اروپا می اورد. این اشیاء میبایست در آینده برای کارهای تحقیقی دانشمندان اروپایی بعنوان اسناد و متنهای شگفت انگیز تاریخی ارزش بی بدیلی کسب میکردند. اما برای برداشتن نخستین گامهای علمی در جهت قرائت خطوط میخی ۲۰۰ سال دیگر زمان لازم بود. در قرن نوزدهم میلادی گروهی که در اروپا با عنوان ؛عاشقان گردآوری اشیاء صحرا؛ شناخته میشدند، به زیرو رو کردن خاک بین النهرین میپردازند. به با شگفتی فراوان با بقایای ؛بابل؛ ، ؛دور-شاکین؛، ؛کوما؛، ؛نینوا؛ و دیگر شهرهای باستانی روبرو میشوند.
۲- دانشمندان بجای عاشقان گنج: برای روشن شدن نقش بی نظیر بین النهرین در تاریخ تمدن بشری لازم بود تا کاوشگران گنج جای خود را به دانشمندان بدهند. درسال ۱۹۲۰ میلادی فعالیتهای باستانشناسی در بین النهرین به لحاظ علمی به اوج خود میرسد. باستانشناسان با قرائت خطوط میخی هزاران لوحه گلی که توسط کاوشگران گردآوری شده بود، در رابطه با روشن شدن تاریخ و تمدن بین النهرین و صاحبان باستانی این سرزمین گام مهمی برمیدارند. این اسناد، جهات مختلف زندگی در ادوار قدیم: از فرمانهای باشکوه فرمانروایان تا صورتحسابهای اموال موجود در انبارهای ثروتمندان، از ادبیات و آئینهای دینی تا پندهای یک پدر به فرزند نافرمان خود، اطلاعات وسیعی را دربر میگرفت. دسترسی به توضیحات معنی دار در این رابطه در طول بیست سال بین ۱۹۴۰-۱۹۲۰م. تحقق یافته است. باستانشناس انگلیسی ؛ سر لئوناد واللی؛ (۱۹۶۰-۱۸۸۰) بر اساس نتایج مهمی که از خرابه های شهر ؛ اور؛ در بین النخهرین بدست آورده بود، به آرامگاه یکی از شاهان متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیخورد. دراین آرامگاه علاوه بر ثروتهای بیحد وحصری از طلا، نقره و جواهرات که جهانیان را به شگفتی واداشته بود، به اجساد محافظینی بر خورد میکند که بطرز مدهشی به همراه شاه زنده بگور شده بودند. حدود ۸۰ کیلومتر شمالغربی این محل نیز از زیرخرابه های کتابخانه شهر ؛ اوروک؛ که از سوی باستانشناسان آلمانی تثبیت شده بود، صدها لوحه به خط تصویری (هیروگلیف) که اساس پیدایش خط میخی بود، پیدا میشود. بعدها باستانشناسان در منطقه ای نزدیک به مرز سوریه و عراق به خرابه های شهر ؛ ماری؛ برمیخورند. این شهر در حدود ۳۷۰۰ سال پیش توسط مهاجمین ویران گشته بود. در زیر این خرابه شگفت انگیز به کاخ شاهی عظیمی برخورد میکنند که مساحت آن ۲۲۰۰۰ مترمربع بوده است.پروسه قرائت خط میخی از نیمه اول قرن نوزدهم آغاز میگردد. نخستین استادی که گشودن اسرار این خط را آغاز کرده بود ؛ گئورگ فریدریش؛ میباشد. او در سال ۱۸۰۲ ثابت نمود که به کمک این خطوط میخ مانند، نه تنها یک خط بلکه یک زبان را نیز میتوان آموخت. بی اطلاع از وی یکی از افسران ارتش استعماری انگلیس بنام ؛ هنری راولینسون؛ در فاصله سالهای ۳۶-۱۸۳۰ نوشته ای را در جنوب غربی ایران که مربوط به یکی از شاهان بود میخواند. این تحقیقات بعدها به کمک صدها متن یافته شده در بین النهرین که گهواره پیدایش و انتشار این نوشنه ها بود به تمام معنی ادامه پیدا میکند.در رابطه با تحقیقات پیرامون زبان و ادبیات سومری، اصول زیر را باید در مد نظر داشت: از آنجایی که خط میخی از سومریان به دیگر سرزمینها گسترش یافته است، باورهای دینی، داستانهای حماسی و تمامی فرهنگ آنان نیز به وارثینی چون ایلامیها، اکدی ها، هیتی ها، آسوریها، آرامیها و از طریق آنان نیز به دیگر نقاط دنیا منتقل گردیده است. زبان سومری پس از تضعیف و ازهم پاشی شیرازه این قوم نیز همانند زبان عربی در دنیای اسلام امروز، مدت زمان طولانی توسط اقوام بعدی بعنوان زبان مقدّس دینی حفظ گردیده است. بهمین جهت نیز بین زبانهای سومری و این اقوام بعدی لغت نامه های دوزبانه نوشته میشود. این لغت نامه های دوزبانه در آموختن زبان و ادبیات سومری نقش بسیار مهمی داشته اند. آسورشناس ؛ یولس اوپرت؛ که درجریان کاوشهای سالهای ۵۵-۱۸۵۱م. شرکت مستقیم داشته است، بدون تردید بر این باور بود که خط میخی بابلی از هیچ بوجود نیامده بلکه در اساس آن خط دیگری باید موجود باشد. وی در اولین گام چنین نظریه ای را مطرح میکند: ؛ بین بابلیانی که صاحب خط ظریف و تمدّن پیشرفته ای دارند و ساکنان ماقبل بین النهرین که فاقد فرهنگ نوشتاری بوده اند، باید حلقه پیوند دهنده ای موجود بوده باشد. اوپرت پس از تحقیقات طولانی، برای این قوم ایجادگر خطّ میخی و تمدن عالی نام قدیمیی را پیشنهاد میکند که بعدها بصورت ؛سومریان؛ شناخته شده است. البته همانگونه که در بالا اشاره گردید این نام توسط اکدیان به آنان داده شده، نامی که سومریان خودشان برای خودشان انتخاب کرده بودند ؛ کین گیر؛ میباشد. یکی دیگر از نخستین کسانی که دراین رابطه تحقیقات نموده است، دانشمند آلمانی ؛ فریدریش دلیچ؛ میباشد. وی در سال ۱۸۸۹ گرامر زبان آسوری، درسال ۱۹۱۴ ؛فرهنگ لغات سومری؛ و ؛ اساسات دستور زبان سومری؛ را که آثار علمی ارزشمندی میباشند، برشته تحریر در می آورد. ازآن سالها تا کنون، معرفت ما به سوی اطلاعات روشنی پیرامون زبان سومری و روابط دینی و اقتصادی-اجتماعی آنان ره سپرده است. علاوه برآن، داستانهایی چون ؛ گیلغامیش؛، ؛دموزی و این-آننا؛ و دیگر متون ادبی قرائت و به زبانهای امروزی ترجمه شده است…