• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تاریخ ایتالیا از باستان تا کنون!

Nicol

متخصص بخش گردشگری
اتروسک


اِتروسک نام قومی غیرهندواروپایی بود که پیش از آمدن رومیتباران هندواروپایی به ایتالیا در بخشهایی از ایتالیا ساکن بودند.

ریشه و تبار اتروسکی ها ناآشکار است ولی خود منابع اتروسکی بر این اشاره دارند که آنها از آناتولی به ایتالیا مهاجرت کرده اند. احتمال همتباری آنها با اقوام آسیانی وجود دارد. آنها را همچنین با باسکهای اسپانیا ربط میدهند.

تمرکز تمدن اتروسک بیشتر در ناحیع توسکانی ایتالیا بوده است.

برآمدن روم

رمی های نخستین شاخه ای از قبایل لاتین زبان بودند که در حدود سال 2000 پیش از میلاد ، از اروپای مرکزی به ایتالیا مهاجرت کردند. در حدود همین سالها ، رومیان که مردمی سخت کوش بودند، با ساختن دهکده هایی بر روی هفت تپه کم ارتفاع در پیچ و خم رود تیبر بر لبه ی شمالی دشت حاصلخیز لاتیوم شروع به جانشینی نمودند. تاریخ تاسیس شهر روم 21 آوریل 753 قبل از میلاد گفته شده است.
شکست پادشاهی در برابر جمهوری

در روزگار چندین پادشاه رم از شهری دهکده های بدمنظر و پراکنده به شهری کوچک تبدیل شد که بعد با جوی های سنگی فاضلاب و ساختمان های عمومی تکمیل گردید. در حدود سال 509 پیش از میلاد ، رومی های جسور نشان دادند که از ادامه پادشاهس ناراضی اند.آنان با شورش خود حکومت جمهوری برقرار می شد.


جمهوری روم

جمهوری روم (به لاتین: Res publica Romana)، (به یونانی: Ρωμαϊκή Δημοκρατία) حکومتی دمکراتیک بود که در سده ششم پیش از میلاد در شهر رم بنیان نهاده شد و حدود ۵۰۰ سال به حکومت خود ادامه داد. این حکومت در اوج قدرت خود بر جنوب و غرب اروپا، شبهجزیره بالکان، شمال آفریقا، آسیای صغیر و آسیای غربی حکومت میکرد، امپراتوری روم در دوران ژولیوس سزار به اوج قدرت و گستردگی خود رسید، اما بسیاری از مورخان فروپاشی این نظام را به خودکامگی سزار نسبت داده و او را قاتل این جمهوری میدانند.

پیدایش جمهوری روم یکی از مهمترین وقایع تاریخ اروپا است چرا که قسمت بزرگی از بخش های جنگ برای دموکراسی بوده است.این حکومت، حکومتی از نوع مردمی بود که چنین چیزی در تاریخ بی سابقه بوده است که در ۵۰۹ق.م حکومتی مردمی با مجلس تشکیل دهند.

شکل‏گیری جمهوری روم

روم سال ۷۵۳ ق.م تا سال ۵۰۹ ق.م حکومتی شاهنشاهی داشته است.در سال ۵۰۹ ق.م تغییری اساسی در تاریخ غرب پدید آمد و حکومت شاهنشاهی آن به حکومت جمهوری تبدیل شد.ماجرا از این قرار بود که پسر شاه به نام سکتوس رفتار زشتی با یکی از اشرف زادهها به نام لوکرتیا انجام داد. لوکرتیا از این کار بسیار ناراحت شده و خانواده را به دور خود جمع میکند.سپس ماجرا را گفته و بعد خودکشی میکند.

بروتوس جسد وی را به مردم روم نشان میدهد، مردم از این کار زشت خانوادهٔ شاهنشاهی خشمگین و به کاخ وی یورش میبرند و حکومت شاهنشاهی را سرنگون میکنند.پس از آن حکومتی جمهوری در روم تاسیس میشود و همسر لوکتریا،بروتوس اولین مردان مجلس سنا میشوند.آنان سوگند یاد میکنند که تا زنده اند حکومت شاهنشاهی تشکیل ندهند.

یکی دیگر از دلایل تشکیل جمهوری روم این بود که بیشتر حکومت ایتالیا که اغلب مردمان لاتین بودند زیر دست اتروسک ها و یونانی ها بود پس از مدتی ایتالیایی ها که از فرهنگ و تمدن اتروسکها،فنقیها و یونانی ها برداشت کرده بودند حال میتوانستند خود بر سرزمین خود حکومت کنند.

مجلس سنا

مجلس سنا متشکل از نمایندگان مردم بود.و آن ها میتوانستند با رای دادن به نمایندههای مورد نظر خود در اوضاع کشور خود سهیم باشند. سنا نسبت به مجالس دیگر قدرت زیادی داشت و با این که نمایندههای آن مردمی بودند ولی عضو شدن در آن اکثرا برای طبقات بالا بود.

ژولیوس سزار

گایوس ژولیوس سزار (به لاتین: Gaius Iulius Caesar) (تلفظ: گایوس یولیوس کایسار) یا ژول سزار یا قیصر (زاده ۱۲ یا ۱۳ ژوئیه ۱۰۰ (پیش از میلاد) - درگذشته ۱۵ مارس ۴۴ (پیش از میلاد)) دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود.

او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سهگانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهمترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه میدانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاریهایش با سنا و پومپی آن را بیسرانجام گذارد. او همچنین لژیونهایش را به آنسوی رود روبیکون رهبرینمود.

وی در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راهانداخت فرمانروای بیچون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دستزد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دستهای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.

خاندان قیصر

گایوس یولیوس کایسار نسب خود را به یولیوس آسکاینوس، پسر آینیاس، پسر ونوس، دختر ژوپیتر میرساند. دودمان یولیانوس در عین تنگدستی از کهنترین و والاتبارترین خانوادههای روم بود. مادرش آورلیا زنی باوقار و خردمند بود که خانه کوچک خود را در محله بدنام سوبورا که پر از میکده و روسپی خانه بود با صرفه جویی اداره میکرد. در آنجا قیصر به سال۱۰۰ قبل از میلاد پس از یک عمل جراحی سزارین ( که به نام او معروف شد) دیده به جهان گشود.

دوران پیش از کنسولی

در ترجمه فیلمون هلاند از کتب سوئتونیوس آمدهاست که قیصر در کودکی استعدادی شگرف در فراگرفتن و آموختن داشت. آموزگارش در زبانهای لاتین و یونانی و سخنوری از اهالی گل بود. وی بزودی شیفته نویسندگی شد و همه وجود خود را در نوجوانی صرف نویسندگی میکرد. اما انتصاب به مقام دستیار نظامی مارکوس ترموس در آسیا زندگی او را برای همیشه تغییر داد. در سال ۸۴ قبل از میلاد به رم بازگشت و در اثر اصرار پدرش با زنی به نام کوسوتیا ازدواج کرد؛ ولی چندی پس از مرگ پدرش این زن را طلاق داد و با کورنلیا دختر لوکیوس کورنیلوس کینا ازدواج کرد. هنگامی که سولا به قدرت رسید به خاطر دشمنی با لوکیوس کورنیلوس کینا، به قیصر فرمان داد تا کورنلیا را طلاق دهد و در اثر مخالفت قیصر، سولا اموال او را غصب کرد و نامش را در شمار محکومان به مرگ نهاد. قیصر از ایتالیا گریخت و به سپاهیان روم در کیلیکیا پیوست. بعد از مرگ سولا دوباره به رم بازگشت (۷۸ قبل از میلاد)؛ اما وقتی دید دوباره دشمنانش به قدرت رسیدند یک بار دیگر رهسپار آسیا شد و بعد از تغییرات سیاسی در رم دوباره به زادگاهش بازگشت. بعد از مرگ کورنلیا (۶۸ قبل از میلاد) با پومپیا نوه سولا ازدواج کرد. این ازدواجی سیاسی بود و در نتیجه وی از اینکه به رسم آن زمان روابط خارج از زناشویی داشته باشد پروایی نداشت؛ اما چون آن فاسقان بیشمار و از هر دو جنس بودند در رم به «شوی هر زن و زن هر مرد» معروف شد. وی در نبردهایش نیز به این شیوه ادامه میداد و با کلئوپاترا در مصر، شهبانو ائونوئه در نومیدیا و زنان بسیار دیگر در سرزمین گل نرد عشق میباخت؛ چندانکه سربازانش او را به طعنه «کچل زناکار» مینامیدند و پس از آنکه او گل را فتح کرد رومیان شعری ساختند و در آن همه مردان اهل گل را زینهار دادند که تا قیصر در کشورشان است زنانشان را در غل و زنجیر نگاه دارند. پومپیوس همسرش را طلاق داد چون با قیصر سروسری داشت. سرویلیا خواهر ناتنی کاتو (از دشمنان قیصر) از دلباخته ترین معشوقگان قیصر بود.
یک بار در سنا، سناتورها با قیصر درافتادند و اصرار کردند تا نامهای را که همان دم به دستش داده بودند با صدای بلند بخواند. قیصر بی آنکه توضیحی دهد نامه را به کاتو رساند، و آن نامهای بود عاشقانه از سرویلیا. سرویلیا همه عمر سودازده قیصر ماند و دشمنان قیصر این زن را متهم میکردند که دختر خود را به هوس به قیصر تسلیم کردهاست. این دختر بعدها زن قاتل اصلی قیصر یعنی کاسیوس شد.

دوران کنسولی قیصر

هنوز یک سال از مرگ سولا نگذشته بود که قیصر بر ضد گنایوس دولابلا، از کارگزاران حکومت ارتجاعی سولا، اقامه دعوی کرد. دادرسان روم به زیان قیصر رای دادند ولی مردم حملات و نطق درخشان قیصر را ستودند. وی در حرارت و بذله گویی و نطقهای شورانگیز تالی سیسرون خوانده میشد. در سال ۶۸ ق.م کوایستور (خزانه دار) گشت و به خدمت در اسپانیا فرستاده شد. وی سرکردگی چند حمله نظامی به قبایل محلی را به عهده گرفت و شهرهای بسیاری را غارت کرد. در عین حال با کاستن از نرخ بهره وامهایی که صرافان رومی به مردم اسپانیا داده بودند خود را محبوب آنها ساخت. در سال ۶۵ ق.م به مقام شهرداری یا سرپرستی بناهای عمومی رم رسید. پول خود را صرف آراستن میادین بزرگ شهر به وسیله ساختمانها و ستونهای تازه کرد و دل عامه را با برگزاری بازیها و مسابقات گوناگون در رم به دست آورد. در سال ۶۳ ق.م به مقام پونتیفکس ماکسیموس یعنی پیشوایی دین رومی رسید. در سال ۶۲ ق.م به مقام پرایتوری برگزیده شد و یکی از دین داران سرشناس را به جرم اختلاس مجازات کرد. در همین زمان قیصر مامور سرکوب قیامهای استقلال طلبانه در اسپانیا شد و این ماموریت را چنان به سرعت به انجام رساند که سنا به مناسبت ورود قیصر به رم رای به برگزاری جشن پیروزی در حق او داد.
در همین زمان قیصر خواهان مقام کنسولی شد. به علت مخالفت پنهان سنا با این درخواست قیصر، او نخستین «تریوم ویراتوس» یا شورای سه نفره را با پومپیوس و کراسوس بنیاد نهاد (سال ۶۰ ق.م). در این شورا پومپیوس و کراسوس متعهد شدند که در رسیدن قیصر به مقام کنسولی به او کمک کنند. در نهایت در سال ۵۹ ق.م قیصر به مقام کنسولی رسید. قیصر در دوران کنسولی، با نادیده گرفتن سنا، دو لایحه ارضی به انجمنهای قبیلهای روم عرضه کرد که به علت نادیده گرفته شدن سنا در مراحل تصویب آن؛ تاثیر زیادی بر کاهش قدرت سنا در دوران جمهوری داشت. وی همچنین برای آنکه سنا را زیر نظر عامه قرار دهد افرادی را مامور نمود تا «کردههای روزانه» سنا را بنویسند و روی دیوارهای فرومها بچسبانند. از روی این گزارشها رونویسی میشد و به دست نامه بران خصوصی به همه نقاط جمهوری میرسید. در پایان دوره کنسولی، قیصر خود را فرمانده لژیونهای دامنه جنوبی آلپ کرد. چون بر طبق قانون جمهوری روم هیچ سپاهی حق ماندن در ایتالیا را نداشت، او به وسیله این لژیون بر سراسر شبه جزیره ایتالیا سلطه نظامی مییافت.
او همچنین برای رسیدن دوستانش گابینیوس و پیسو به مقام کنسولی به آنها مساعدت کرد و کلودیوس را در رسیدن به مقام تریبونی یاری داد.
 
بالا