• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تربیت شخصی

Maryam

متخصص بخش ادبیات
گاهی فکر می‎کنم دارم خیلی خودخواهانه بچه‎ام را بزرگ می‎کنم. بعد نگاه می‎کنم و می‎بینم همه مادرها همین کار را دارند می‎کنند، اما هر کدام «خود»شان یک چیز می‎خواهد.
من با دخترم (که حالا دارم یک سال و نیم‎اش می‎شود) هیچ چیز را «کار» نمی‎کنم. با او زبان دوم (و حتی زبان اول!) را تمرین نمی‎کنم. برای یاد دادن رنگ‎ها به او وقت نمی‎گذارم. دنبال بازی‎هایی برای تقویت هوشش نمی‎گردم. سعی نمی‎کنم گفتن جمله‎ها را به او یاد بدهم. اسباب‎بازی‎های فکری برایش نمی‎خرم. موتزارت برایش نمی‎گذارم.
به جایش می‎رویم روی تخت و یک ساعت تمام آن قدر قل می‎خوریم که هر دویمان از خنده نفس‎مان بند می‎آید.
می‎رویم حمام و من نرگس را می‎شورم و نرگس عروسک و کاسه‎ها و اردک و دیوارهای حمام و توالت فرنگی و لیف و پرده حمام و من را! مثل خل و چل‎ها ادای حرف زدن با هم را درمی‎آوریم.
او اصوات عجیب و غریب از حلقش درمی‎آورد و من با جدیت در مورد بحران خاور میانه، آب و هوا، آرشیو مجلات‎مان و کتابی که دارم می‎خوانم، جوابش را می‎دهم. با او حرف می‎زنم، نه برای این که روان‎شناس‎ها گفته‎اند با بچه حرف بزنید تا بچه باهوش شود و حرف بزند و ال و بل؛ برای این که از شنیدن صدایش لذت می‎برم. برای این که عاشق تلفظ "غ" و "ق" اش هستم!
بازی می‎کنیم، نه برای این که باهوش شود یا چیزی یاد بگیرد؛ برای این که بازی کردن کیف میدهد. بازی‎ها را بر اساس میزان آموزش‎شان انتخاب نمی‎کنم. بر اساس حجم خنده‎های نرگس انتخاب می‎کنم. برای همین است که همیشه رتبه اول قل خوردن توی تشک و پتو و بالش است، بی آن که هیچ بار آموزشی‎ای داشته باشد!
من کاری ندارم به این که روان‎شناس‎ها چی گفته‎اند یا متخصصین آی‎کیو و ای‎کیو و کیو‎های دیگر! من دارم بچه خودم را بزرگ می‎کنم، نه بچه آن‎ها را. و یک بچه خوشحال معمولی را به بچه‎ای با کلی معلومات، ترجیح می‎دهم.


منبع : وبلاگ روزهای مادرانه
 
بالا