ترس از مدرسه در کودکان
به دلیل اهمیت ترس های دورن کودکی و تأثیر سوء آن در رشد ، خلاقیت ، یادگیری و پیشرفت تحصیلی و بروز اختلافات در بزرگسالی ، در این مقاله به بررسی مفهوم ترس از مدرسه ، دیدگاه نظری و سبب شناسی آن ، تفاوت ترس از مدرسه با فرار از مدرسه و تدابیر درمانی در این زمینه پرداخته شده است .
ترس از مدرسه یک پدیده روانی – اجتماعی در زندگی کودکان است که بویژه در ابتدای ورود به مدرسه نمود می یابد و به لحاظ اثار سوء بالقوه ای که در رفتار کودک دارد از دیگر ترس های دوران کودکی مهمتر است . باید توجه داشت که همه کودکانی که از رفتن به مدرسه اجتنا ب می کنند دچار ترس از مدرسه نیستند ، بعضی از این کودکان از رفتن به مدرسه به این دلیل اجتناب می کنند که فعالیت ها ی دیگر ، برای آنان تقویت کنند ه تر است و معمولاً بعنوان فراری از مدرسه تلقی می شود ، بنابراین باید بین ترس و فرار ا مدرسه تفکیک قائل شد .
ترس از مدرسه با اجتناب و ترس شدید از رفتن به مدرسه مشخص می شود . کودکان مبتلا به این مشکل از ترس و نگرانی در باره احتمال وقوع یک حادثه یا اتفاق ناگوار صحبت می کنند و غالباً از ناراحتی های حسی مثل سر درد ، معده درد و تهوع شکایت دارند و معمولاً ترس از محرک ها ی مختلف دیگر مثل ترس از تاریکی و تنها ماندن را هم بیان می کنند . تعیین اینکه چه مقدار از این شکایت ها عملاً با ترس ناشی از محرک های همراه با رفتن به مدرسه ارتباط دارند و چه مقدار از آن بر اثر تقویت کننده های حاصل از نرفتن نگهداری شده دشوار است .
دیدگاه روان تحلیلی
در این دیدگاه فرض بر این است که کودک و مادر به شدت به هم وابسته اند این وابستگی برای کودک این ترس را بوجود می آورد که ممکن است برای او یا مادر حادثه ای رخ دهد .ماندن کودک در خانه نیازها و اضطراب ها ی هم مادر و هم کودک را تأمین می کند .مادران این کودکان در کودکی خود به مادر وابسته بودند به همین دلیل با کودک خود همدردی می کنند و به شدت مراقب کودک خود هستند و در برابر پرخاشجوئی های کودک ، منطقی و معقول برخورد نمی کنند و تربیت کودک را دچار مشکل می سازد .
دیدگاه های رفتاری :
در این دیدگاه فرض بر این است که ترس از مدرسه کودک ، به دلیل ارتباطی است که بین رفتن به مدرسه و از ست دادن مادر وجود دارد ممکن است مادر کودک را تهدید کرده باشد زمانی که او ( کودک ) به خانه برگردد وی آنجا نخواهد بود . امکان هم دارد واکنش ترس از مدرسه با تقویت کننده های دیگر مثل اسباب بازی ، بازی با عروسک دلخواه و غذاهای خوشمزه که در روز غیبت از مدرسه مهیا بوده تقویت شود
به هر حال ، این کودکان به علت مسئله عاطفی که از اضطراب شدید ناشی از ترک خانه ریشه می گیرد ، از رفتن به مدرسه اجتناب می کنند . مدرسه نماینده دنیای خارج و نوع واقعیت است و با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده تفاوت دارد . بعضی از کودکان مواجهه با واقعیت را نمی توانند تحمل کنند و از این رو به چیزی روی می آورند که برای انها مانوس تر است مدرسه غالباً نخستین مکانی است که کودک ناچار است بدون حمایت مادرش در آن زندگی کند . بیشتر کودکان ممکن است این تعبیر را بدون مبتلا شدن به اختلالات اضطرابی تحمل کنند و رفتن به مدرسه برای آنها پر از هیجان مثبت باشد ة مخصوصاً اگر دوره پیش دبستان را پشت سر گذاشته باشند و تجارب خوشایندی هم از این دوره داشته باشند ، ولی برخی از کودکان کشمکش های درونی خود را که ناشی از ترک خانه و جدا شدن از مادر است به مدرسه منتقل و برای رفتن به مدرسه رفتارهای اجتنابی ظاهر می شوند . پافشاری و اصرار والدین برای رفتن به مدرسه باعث پیدایش علایم روان تنی از جمله دل درد ، تهوع ، سر گیجه و ضعف در کودکان می گردد . نکته ای که از نظر تشخیصی حائز اهمیت است اینکه در روزهای تعطیل علائم از بین می رود .
بخشی از علت ترس از مدرسه کودک ممکن است مربوط به عدم تطابق و سازگاری کودک با محیط , معلم ها و همکلاسی ها , ضعف مهارتهای ارتباطی او و یا فقدان مهارت های مادر در برخورد با کودک و تصورات کودک مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد , باشد یا مسائلی مانند ضعف شنوایی و بینایی , نیز باعث پیدایش علائم شود . هر چند مطالعات نشان می دهد که علت اصلی , اضطراب و ترس از جدا شدن از مادر است این کودکان اکثرًا دارای هوش متوسط به بالا , خجالتی و متعلق به طبقات بالاتر از نظر اقتصادی اجتماعی هستند و وضعیت و جو عاطفی خانه نسبتاً مطلوب است .
این کودکان وابسته افراطی به مادرند و قبل از رفتن به مدرسه هرگز از مادر جدا نشده اند و حق مادر به علت حمایت بیش از حد باعث شده است که این وابستگی شدید تر شود معمولا مادران نوروتیک همیشه نگران این مسئله هستند که کودک خود را به تنهایی به مدرسه بفرستند و اکثراً با او به مدرسه می روند و برای آوردن او ساعتی جلو مدرسه منتظر می مانند بنابراین علت اصلی ترس از مدرسه , خود مدرسه نیست بلکه علت در خانه است به همین دلیل اصطلاح ترس از مدرسه به نظر برخی از صاحبنظران صحیح به نظر نمی رسد برخی عقیده دارند که در هشتاد درصد موارد علت در محیط خانه است و فقط بیست درصد ممکن است مربوط به مدرسه باشد متاسفانه بعد از مدتی عوامل خانگی با عوامل محیط مدرسه یک جا جمع شده و کودک به علت غیبتهای مکرر عقب ماندن در درس ها و واکنش های معلمان و همکلاس ها , از مدرسه حقیقتاً می ترسد و در او یک نوع تنفر از مدرسه به وجود می آید .
درمان :
اکثریت درمانگران علی رغم دیدگاه های متفاوت بر این عقیده اتفاق نظر دارند که بازگشت سریع کودک به مدرسه بسیار اهمیت دارد . دیدگاه روان تحلیلی برای تقویت ( من) کودک بر ایجاد بصیرت تاکید دارد و ممکن است بر ضرورت درمان مادر نیز تاکید شود چون در این دیدگاه فرض بر این است که مادران کودکان مدرسه هراس اکثراً روان نپند هستند .
در دیدگاه رفتاری تاکید می شود :
1-اضطرای جدا شدن از مادر یا اضطرای از محیط واقعی مدرسه را کاهش یابد
2-احتمال وقوع رفتار اجتنابی از بین برود . شیوه هایی چون حساسیت زدایی منظم یا مواجهه هدایت شده که برای کاهش اضطراب در مورد سایر هراس ها به کار می آید در درمان ترس از مدرسه سه کاربرد وجود دارد .
احتمال وقوع روگردانی از مدرسه را می توان با حذف پیامدهای مثبت ماندن در خانه ( مثلاً دادن غذا یا اسباب بازی مورد علاقه ) و نیز با فراهم کردن پاداش هایی برای بیشتر رفتن به مدرسه کنترل کرد . استفاده از حساسیت زدایی منظم در کودکان 11 تا 16 سال بیشتر از سایر گروه های سنی مورد قبول است .
یکی از پر سر و صدا ترین موفقیت ها در درمان ترس از مدرسه را در سال 1965 " کندی " ارائه داد که به شیوه درمان سریع برای بازگرداندن کودک به مدرسه مشهور گشت . اساس این شیوه به رابطه نزدیک بین مدرسه , خانه و تسهیلات کلینیکی در شناخت اولیه مشکل قرار دارد . کندی در پنجاه موردی که درمان کرد موفقیت صد در صد گزارش می کند . پیگیری مشاهده کودکان که بین دو تا هشت سال ادامه داشت بازگشتی را نشان نداد . البته به دلیل فقدان بررسی های کنترل شده باید در نتیجه گیری دقیق احتیاط کرد . در درمان فرار از مدرسه علاوه بر درمان های شناختی رفتاری ، مداخلات آموزشی و حمایتی ضرورت دارد از آنجایی که مشکلات و اختلالات دوره بزرگسالی ریشه در مسائل دوران کودکی دارد و ترس های دوران کودکی بستر پایداری است که که ترس ها و اختلالات بزرگسالی از آن پایه شروع به رشد می کنند ، لازم است که ترس های دوره کودکی بویژه ترس از مدرسه که در تحقیقات جدید شیوع بیشتری از آن گزارش می شود ، جدی تر نگریسته شود و به موازات فراهم کردن تسهیلات درمانی ، روی طرح ها و برنامه هایی ، جهت مداخلات آموزشی و حمایتی تمرکز شود .
منبع : www.novindoc.com
به دلیل اهمیت ترس های دورن کودکی و تأثیر سوء آن در رشد ، خلاقیت ، یادگیری و پیشرفت تحصیلی و بروز اختلافات در بزرگسالی ، در این مقاله به بررسی مفهوم ترس از مدرسه ، دیدگاه نظری و سبب شناسی آن ، تفاوت ترس از مدرسه با فرار از مدرسه و تدابیر درمانی در این زمینه پرداخته شده است .
ترس از مدرسه یک پدیده روانی – اجتماعی در زندگی کودکان است که بویژه در ابتدای ورود به مدرسه نمود می یابد و به لحاظ اثار سوء بالقوه ای که در رفتار کودک دارد از دیگر ترس های دوران کودکی مهمتر است . باید توجه داشت که همه کودکانی که از رفتن به مدرسه اجتنا ب می کنند دچار ترس از مدرسه نیستند ، بعضی از این کودکان از رفتن به مدرسه به این دلیل اجتناب می کنند که فعالیت ها ی دیگر ، برای آنان تقویت کنند ه تر است و معمولاً بعنوان فراری از مدرسه تلقی می شود ، بنابراین باید بین ترس و فرار ا مدرسه تفکیک قائل شد .
ترس از مدرسه با اجتناب و ترس شدید از رفتن به مدرسه مشخص می شود . کودکان مبتلا به این مشکل از ترس و نگرانی در باره احتمال وقوع یک حادثه یا اتفاق ناگوار صحبت می کنند و غالباً از ناراحتی های حسی مثل سر درد ، معده درد و تهوع شکایت دارند و معمولاً ترس از محرک ها ی مختلف دیگر مثل ترس از تاریکی و تنها ماندن را هم بیان می کنند . تعیین اینکه چه مقدار از این شکایت ها عملاً با ترس ناشی از محرک های همراه با رفتن به مدرسه ارتباط دارند و چه مقدار از آن بر اثر تقویت کننده های حاصل از نرفتن نگهداری شده دشوار است .
دیدگاه روان تحلیلی
در این دیدگاه فرض بر این است که کودک و مادر به شدت به هم وابسته اند این وابستگی برای کودک این ترس را بوجود می آورد که ممکن است برای او یا مادر حادثه ای رخ دهد .ماندن کودک در خانه نیازها و اضطراب ها ی هم مادر و هم کودک را تأمین می کند .مادران این کودکان در کودکی خود به مادر وابسته بودند به همین دلیل با کودک خود همدردی می کنند و به شدت مراقب کودک خود هستند و در برابر پرخاشجوئی های کودک ، منطقی و معقول برخورد نمی کنند و تربیت کودک را دچار مشکل می سازد .
دیدگاه های رفتاری :
در این دیدگاه فرض بر این است که ترس از مدرسه کودک ، به دلیل ارتباطی است که بین رفتن به مدرسه و از ست دادن مادر وجود دارد ممکن است مادر کودک را تهدید کرده باشد زمانی که او ( کودک ) به خانه برگردد وی آنجا نخواهد بود . امکان هم دارد واکنش ترس از مدرسه با تقویت کننده های دیگر مثل اسباب بازی ، بازی با عروسک دلخواه و غذاهای خوشمزه که در روز غیبت از مدرسه مهیا بوده تقویت شود
به هر حال ، این کودکان به علت مسئله عاطفی که از اضطراب شدید ناشی از ترک خانه ریشه می گیرد ، از رفتن به مدرسه اجتناب می کنند . مدرسه نماینده دنیای خارج و نوع واقعیت است و با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده تفاوت دارد . بعضی از کودکان مواجهه با واقعیت را نمی توانند تحمل کنند و از این رو به چیزی روی می آورند که برای انها مانوس تر است مدرسه غالباً نخستین مکانی است که کودک ناچار است بدون حمایت مادرش در آن زندگی کند . بیشتر کودکان ممکن است این تعبیر را بدون مبتلا شدن به اختلالات اضطرابی تحمل کنند و رفتن به مدرسه برای آنها پر از هیجان مثبت باشد ة مخصوصاً اگر دوره پیش دبستان را پشت سر گذاشته باشند و تجارب خوشایندی هم از این دوره داشته باشند ، ولی برخی از کودکان کشمکش های درونی خود را که ناشی از ترک خانه و جدا شدن از مادر است به مدرسه منتقل و برای رفتن به مدرسه رفتارهای اجتنابی ظاهر می شوند . پافشاری و اصرار والدین برای رفتن به مدرسه باعث پیدایش علایم روان تنی از جمله دل درد ، تهوع ، سر گیجه و ضعف در کودکان می گردد . نکته ای که از نظر تشخیصی حائز اهمیت است اینکه در روزهای تعطیل علائم از بین می رود .
بخشی از علت ترس از مدرسه کودک ممکن است مربوط به عدم تطابق و سازگاری کودک با محیط , معلم ها و همکلاسی ها , ضعف مهارتهای ارتباطی او و یا فقدان مهارت های مادر در برخورد با کودک و تصورات کودک مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد , باشد یا مسائلی مانند ضعف شنوایی و بینایی , نیز باعث پیدایش علائم شود . هر چند مطالعات نشان می دهد که علت اصلی , اضطراب و ترس از جدا شدن از مادر است این کودکان اکثرًا دارای هوش متوسط به بالا , خجالتی و متعلق به طبقات بالاتر از نظر اقتصادی اجتماعی هستند و وضعیت و جو عاطفی خانه نسبتاً مطلوب است .
این کودکان وابسته افراطی به مادرند و قبل از رفتن به مدرسه هرگز از مادر جدا نشده اند و حق مادر به علت حمایت بیش از حد باعث شده است که این وابستگی شدید تر شود معمولا مادران نوروتیک همیشه نگران این مسئله هستند که کودک خود را به تنهایی به مدرسه بفرستند و اکثراً با او به مدرسه می روند و برای آوردن او ساعتی جلو مدرسه منتظر می مانند بنابراین علت اصلی ترس از مدرسه , خود مدرسه نیست بلکه علت در خانه است به همین دلیل اصطلاح ترس از مدرسه به نظر برخی از صاحبنظران صحیح به نظر نمی رسد برخی عقیده دارند که در هشتاد درصد موارد علت در محیط خانه است و فقط بیست درصد ممکن است مربوط به مدرسه باشد متاسفانه بعد از مدتی عوامل خانگی با عوامل محیط مدرسه یک جا جمع شده و کودک به علت غیبتهای مکرر عقب ماندن در درس ها و واکنش های معلمان و همکلاس ها , از مدرسه حقیقتاً می ترسد و در او یک نوع تنفر از مدرسه به وجود می آید .
درمان :
اکثریت درمانگران علی رغم دیدگاه های متفاوت بر این عقیده اتفاق نظر دارند که بازگشت سریع کودک به مدرسه بسیار اهمیت دارد . دیدگاه روان تحلیلی برای تقویت ( من) کودک بر ایجاد بصیرت تاکید دارد و ممکن است بر ضرورت درمان مادر نیز تاکید شود چون در این دیدگاه فرض بر این است که مادران کودکان مدرسه هراس اکثراً روان نپند هستند .
در دیدگاه رفتاری تاکید می شود :
1-اضطرای جدا شدن از مادر یا اضطرای از محیط واقعی مدرسه را کاهش یابد
2-احتمال وقوع رفتار اجتنابی از بین برود . شیوه هایی چون حساسیت زدایی منظم یا مواجهه هدایت شده که برای کاهش اضطراب در مورد سایر هراس ها به کار می آید در درمان ترس از مدرسه سه کاربرد وجود دارد .
احتمال وقوع روگردانی از مدرسه را می توان با حذف پیامدهای مثبت ماندن در خانه ( مثلاً دادن غذا یا اسباب بازی مورد علاقه ) و نیز با فراهم کردن پاداش هایی برای بیشتر رفتن به مدرسه کنترل کرد . استفاده از حساسیت زدایی منظم در کودکان 11 تا 16 سال بیشتر از سایر گروه های سنی مورد قبول است .
یکی از پر سر و صدا ترین موفقیت ها در درمان ترس از مدرسه را در سال 1965 " کندی " ارائه داد که به شیوه درمان سریع برای بازگرداندن کودک به مدرسه مشهور گشت . اساس این شیوه به رابطه نزدیک بین مدرسه , خانه و تسهیلات کلینیکی در شناخت اولیه مشکل قرار دارد . کندی در پنجاه موردی که درمان کرد موفقیت صد در صد گزارش می کند . پیگیری مشاهده کودکان که بین دو تا هشت سال ادامه داشت بازگشتی را نشان نداد . البته به دلیل فقدان بررسی های کنترل شده باید در نتیجه گیری دقیق احتیاط کرد . در درمان فرار از مدرسه علاوه بر درمان های شناختی رفتاری ، مداخلات آموزشی و حمایتی ضرورت دارد از آنجایی که مشکلات و اختلالات دوره بزرگسالی ریشه در مسائل دوران کودکی دارد و ترس های دوران کودکی بستر پایداری است که که ترس ها و اختلالات بزرگسالی از آن پایه شروع به رشد می کنند ، لازم است که ترس های دوره کودکی بویژه ترس از مدرسه که در تحقیقات جدید شیوع بیشتری از آن گزارش می شود ، جدی تر نگریسته شود و به موازات فراهم کردن تسهیلات درمانی ، روی طرح ها و برنامه هایی ، جهت مداخلات آموزشی و حمایتی تمرکز شود .
منبع : www.novindoc.com