• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تفلیس در گذر تاریخ

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
نوشته احمدبن اسحاق یعقوبی (ص ۳۶۳ـ ۳۶۴) در قرن سوم تفلیس شهری در ارمنستان و فاصله میان آن و قالیقلا سی فرسخ بود. رودخانه بزرگ یعنی رودخانه کبیر (کر) که از شهر قالیقلا سرچشمه میگیرد از میان این شهر میگذشت. اصطخری در قرن چهارم اهمیت تفلیس را از دربند * (باب الابواب *) کمتر دانسته و از دو دیوار آن یاد کردهاست. وی تفلیس را شهری پرنعمت با میوههای بسیار و کشاورزی پر رونق ذکر کرده که آب گرمابههای آن بدون نیاز به آتش همانند حمامهای طبریه گرم بودهاست. وی یادآوری میکند که در همه اران شهری بزرگتر از بردعه * و دربند و تفلیس نیست و رود کر که آبی خوش دارد از میان تفلیس میگذرد (ص ۱۸۵ـ ۱۸۹). ابن حوقل (قرن چهارم) اطلاعات نسبتا جامعی در بارة تفلیس ارائه دادهاست. وی مینویسد که تفلیس در وسعت به باب الابواب نمیرسد و دو حصار گلی و سه دروازه دارد و دارای مسجدجامع و شهری «فراخ نعمت و استوار و پر برکت و ارزان کالا» ست و بر سایر بلاد مشابه برتری دارد. در تفلیس علاوه بر حمامهای طبیعی آسیاهایی ساختهاند که با استفاده از آب رود کر گندم را آرد میکند (مانند آسیاهای موصل و رقه). در آنجا شعائر اسلام برپاست و مسجدجامع آن از هر پلیدی محافظت و از طرف سلطان با شمع و قندیل و جز آن روشن میگردد. اذان در همة مساجد به بانگ بلند خوانده میشود و کسی مانع نیست. مسلمانان با گرجیان آمیختهاند و مذهب مسلمانان شهر تسنن محض بر پایة مذاهب قدیم است و علم حدیث و نیز محدثان را بزرگ میشمارند و مردم آنجا سالم و غریب نوازند (ص ۳۴۰). مؤلف کتاب حدودالعالم (ص ۱۶۲) نیز از بزرگی آبادی و نعمت بسیار شهر و دو باروی آن یاد میکند و آن را «ثغر میداند بر روی کافران». در قرن چهارم ابودلف (ص ۴۶) از شهر تفلیس و از حمامهای گرم آن بدون نیاز به آتش از آسیاها و از دیوار عظیمی که دور شهر کشیدهاند یاد میکند.

خاقانی شروانی نیز بارها به تفلیس سفر و در آنجا اقامت کرده و در وصف تفلیس شعر سرودهاست (ص ۷۵۹).

به نوشته حمدالله مستوفی (ص ۹۳) در قرن هشتم تفلیس از اقلیم پنجم است که در دره واقع است و این شهر از طرفی محدود به کوهاست و آب رودخانة کر از میان آن میگذرد و خانههای آن در کنار رود کر یکی بر روی دیگری ساخته شدهاست یعنی بام یکی حیاط دیگری است. در آنجا حمامهای آب گرم طبیعی هست و محصولاتش غلات از نوع بسیار خوب و میوة آن کم است.

ابوالفداء در همین قرن تفلیس را شهری براستی پر نعمت و پر میوه معرفی میکند و میگوید که مسلمانان پس از آنکه تفلیس را گشودند زمان درازی در آن ماندند و علمای بزرگی نیز از آنجا برخاستند سپس گرجیان نصارا آن دیار را پس گرفتند (ص ۴۰۳).

مارکوپولو جهانگرد ونیزی (متوفی ۱۳۲۴ میلادی) در سفر خود از ایتالیا به چین از تفلیس گذر کرده و آن را شهری بزرگ نامیده و روستاها و قلعههای پیرامون شهر را وصف و از ساکنان مسیحی ارمنی گرجی و از مسلمانان و یهودیان یاد کردهاست (ص ۵۰ حواشی یول ش ۳ ص ۵۶ ـ۵۷).

در قرن یازدهم حاجی خلیفه گزارشی مختصر متعلق به سالهای ۱۰۳۹ـ ۱۰۴۵ از تفلیس ارائه کردهاست. اولیا چلبی نیز در همان قرن تفلیس را وصف و جزئیات بسیاری در بارة ارگ شهر عرضه کردهاست. به نوشتة وی (ج ۲ ص ۳۱۷ـ ۳۱۸) بخش بزرگتر شهر که در ساحل راست کر واقع بود شش هزار گام محیط و باروهای آن شصت ذراع بلندی داشت. شهر دارای هفتاد برج و پادگانی با سه هزار سرباز بود. خندقی وجود نداشت. برجی نیز برای تأمین آب قلعه ساخته شده بود (سولوق قله). در ارگ بزرگ ششصد خانة گلی بود و در ارگ کوچکتر (در ساحل چپ) فقط سیصد خانه بود ولی این ارگ به واسطة باروهایش بسیار محکم بود.

شاردن جهانگرد فرانسوی نخستین فرد اروپایی است که به تفصیل از تفلیس گزارش دادهاست. وی که در ۱۰۸۴/ ۱۶۷۳ از تفلیس عبور کرده مینویسد تفلیس اگر چه بزرگ نیست از قشنگترین شهرهای ایران است. این شهر در دامنة کوهی واقع است و رود کر در شرق این کوه جریان دارد. بیشتر خانههایی که در سمت راست رود ساخته شده بر روی صخره بنا شدهاند. دور شهر قلعههای محکم وجود دارد و از هر طرف به غیر از سمت رودخانه دیوار مستحکمی دور شهر کشیدهاند. امتداد شهر طولی و از جنوب به شمال است. در دامنه کوهی در جنوب قلعة بزرگی واقع است که ساکنان آن از رعایا و سپاهیان ایرانی الاصل هستند. میدان جلو این قلعه محل اجتماع اهالی شهر در بازار است. قلعة مذکور مأمن و پناهگاه (بست) اشخاص مقروض یا خطاکاران است (ج ۲ ص ۷۲ـ۷۳). وی همچنین مینویسد در تفلیس چهارده کلیسا وجود دارد که شش کلیسا مخصوص گرجیهاست و باقی به ارامنه تعلق دارد. با وجودی که شهر تحت سلطة ایران و در تصرف مسلمانان است مسجدی در آن بنا نکردهاند. به نوشتة او مسلمانان چند بار خواستند مسجدی بسازند ولی گرجیها و ارامنه مطلع شده به زور اسلحه نگذاشتند این کار سربگیرد (ص ۷۶ـ۷۹). شاردن یک اطلس (تصویر ۳) نیز تنظیم کرده که منظرهای عمومی از تفلیس را در بر دارد. در همین اطلس نوزده اثر تاریخی نشان داده شدهاست.

در دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) قلعه تفلیس از استحکامات نظامی شهر بود که از یک سو به کوه و از دیگر سو به رود کر محدود میشد. پلی بسیار محکم در آنجا ساخته بودند که برای رفتن از تفلیس به ولایت گرجستان از آن پل استفاده میشد و شهر تفلیس در جانب غربی پل واقع بود. قلعه چند حمام داشت و ارتفاع برجهای آن زیاد و غیر قابل نفوذ بود چنانکه از هیچ طرف تسلط بر آن متصور نبود چون در سه طرف آن کوههای بلند واقع بود و یک طرف آن رودخانه کر میگذشت و به همین سبب مکانی برای اقامت و نزول لشکر در حریم شهر و قلعه نبود [۱].

از قرن دوازدهم هجری توصیفات تورنفور در دست است. دلیسل نقشهای تمام نما از تفلیس با نام > اطلاعاتی در بارة نقشه عمومی گرجستان < در ۱۱۸۰/ ۱۷۶۶ در پاریس چاپ کرد (مؤلف در اثنای اقامت موقت خود در روسیه آن را از «شاهزاده گرجی» دریافت کرده بود). فرهنگ جغرافیایی یوسلیان (۱۲۸۳/ ۱۸۶۶) از نظر نشان دادن موقعیتهای ساختمانهای قدیمی ارزشمند است (د. اسلام چاپ اول ج ۸ ص ۷۶۱).

ناصرالدین شاه (حک: ۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) هنگام بازگشت از سفر اروپا در رجب ۱۲۹۰ مدت کوتاهی در تفلیس اقامت کرد. به نوشتة او در شمال رود کر شهر جدید و محلة فرنگیها و عمارت جانشین و حاکم نشین قرار داشته و طرف جنوب شهر قدیم تفلیس بودهاست. روی تپه آثار قلعة قدیم سلاطین گرجی باقی بودهاست. شهر که تا پنجاه سال قبل بسیار محقر و کثیف بوده کم کم دارای خانهها و عمارات و مکتبخانهها شده و کوچههای وسیع سنگفرش در آن ساخته بودند. وی جمعیت شهر را پنجاه هزار تن ذکر کرده که اغلب غربا و خارجی و مخلوطی از طوایف ایرانی، روسی، گرجی، داغستانی، چرکس، آلمانی و ارمنی بودهاند (ص ۲۳۷ـ۲۴۱). این نکته را نیز افزودهاست که «اکثر اهل تفلیس نظامی هستند و قزاق قشونی» (همان ص ۲۴۳).

محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (متوفی ۱۳۱۳) در همان سالها در وصف تفلیس میگوید که این شهر دو قسمت است: شهر قدیم و شهر جدید. کوچههای شهر قدیم تنگ و کثیف و پر پیچ وخم و کوچههای شهر جدید راست و نظیف و وسیع و عرض هر کوچه شصت قدم است. هفت کاروانسرا و دو مسجد در تفلیس بنا شده و دارای بیمارستان است. از دیگر بناها و تأسیسات شهر از عدالتخانة بزرگ ضرابخانه و جباخانه (انبار اسلحه) و کارخانههای اسلحه سازی نام میبرد. در بازار تفلیس از هر ملیتی مثل فرنگی و ایرانی و گرجی و ارمنی و چرکس و ترکمن و قلموق و لزگی با لباسهای گوناگون و زبانهای متفاوت دیده میشوند. جمعیت تفلیس تقریبا ۰۰۰ ۶۵ تن است و در پادگان شهر همیشه حدود ده هزار سرباز آماده وجود دارد (ص ۷۶۳). به نوشتة او (ص ۷۶۴) در تفلیس کنسولگری ایران نیز فعالیت داشتهاست.

میرزاسراج الدین بن عبدالرئوف که در ۱۳۱۸ ش /۱۹۰۰ از تفلیس دیدار کرده آن را شهری آباد و خوش آب و هوا خوانده و از باغ و بوستانهای باصفا و فراوان آن سخن به میان آورده و آن را یکی از شهرهای قدیم قفقاز دانسته که چند سال در تصرف ایران بوده و در ابتدای حکومت قاجار به دست روسها افتادهاست. به نوشتة وی اهالی آن اغلب ارمنی و گرجی اند و تعدادی سکنة مسلمان نیز دارد. وی در ذکر باغهای تفلیس از «باغ مجتهد» نام برده و آن را باغی بی نظیر وصف کردهاست (ص ۶۵ـ۶۶).
 
بالا