تمدن پارس
طبقات و تيرهها
5-1- پارسيها از لحاظ وضع زندگي به دو طبقه تقسيم ميشدند: افراد به كار كشاورزي سرگرم بودند. بنا به گفتهي هرودوت، اين طبقه شش تيرهي برزگر را در برميگرفت:
1- پازارگاد (Pasargades)
2- مارافين (Maraphien)
3- ماسپين (Maspien)
4- پانتالين (Panthalien)
5- دروزين (Derousien)
6- گرمانين (Germanien)
طبقهي دوم كه افراد بيابانگرد آن باچوپاني روزگار ميگذرانيدند، از چهار عشيرهي زيرين تشكيل ميگرديد:
1- دائن (Daen)
2- مارد (Marde)
3- دروپيك (Dropique)
4- ساگارتين (Sagartien)
البته گرنفون شمارهي طوايف و عشاير پارسيها را دوازده ميداند و از اين نظر چنين برميآيد كه پس از قدرت يافتن پارسيها، دو طايفه بر آنها افزوده شده است. هخامنشيان جزء طبقهي نخستين بوده با پازارگادها بستگي داشتند. آنان بر پادشاهان بومي قلمرو سوزيان يا عيلام غلبه يافتند و پايتخت آنان يعني شهر شوش را كه در دامنهي كوههاي جنوب غربي ايران واقع بود، تحت نفوذ خود در آوردند. هخامنشان در نتيجهي بعضي حوادث و پيشامدها كه در تاريخ به آن علتها اشاره نشده است، از نواحي كوهستاني پارسوا به طرف دشتهاي سوزيان حركت كرده به تدريج با اقوام بومي آن نواحي يعني كاسيها و انزانيها مخلوط و ممزوج شدند. يادآوري ميشود كه اصل دو قوم اخير به درستي معلوم نيست و شايد بتوان آنها را از لحاظ زبان در زمرهي خويشاوندان ژئورژينها (Georgiens) و طوايف ماوراء قفقاز به شمار آورد.
هخامنشان كه در سوزيان جاي اقوام بومي را گرفته بودند، در آن ناحيه دودماني را بنياد نهادند كه به موجب لوحهي نابونيد (Nabonide) پادشاه بابل، تا روي كار آمدن كورش كبير، سه تن از پادشاهان آن سلسله به نام: چاايشپيش (Tchaechpich) ، كوروش اول و كمبوجيه (كامبيز) يكي پس از ديگري در سوزيان به سلطنت رسيدند.
طبقات و تيرهها
5-1- پارسيها از لحاظ وضع زندگي به دو طبقه تقسيم ميشدند: افراد به كار كشاورزي سرگرم بودند. بنا به گفتهي هرودوت، اين طبقه شش تيرهي برزگر را در برميگرفت:
1- پازارگاد (Pasargades)
2- مارافين (Maraphien)
3- ماسپين (Maspien)
4- پانتالين (Panthalien)
5- دروزين (Derousien)
6- گرمانين (Germanien)
طبقهي دوم كه افراد بيابانگرد آن باچوپاني روزگار ميگذرانيدند، از چهار عشيرهي زيرين تشكيل ميگرديد:
1- دائن (Daen)
2- مارد (Marde)
3- دروپيك (Dropique)
4- ساگارتين (Sagartien)
البته گرنفون شمارهي طوايف و عشاير پارسيها را دوازده ميداند و از اين نظر چنين برميآيد كه پس از قدرت يافتن پارسيها، دو طايفه بر آنها افزوده شده است. هخامنشيان جزء طبقهي نخستين بوده با پازارگادها بستگي داشتند. آنان بر پادشاهان بومي قلمرو سوزيان يا عيلام غلبه يافتند و پايتخت آنان يعني شهر شوش را كه در دامنهي كوههاي جنوب غربي ايران واقع بود، تحت نفوذ خود در آوردند. هخامنشان در نتيجهي بعضي حوادث و پيشامدها كه در تاريخ به آن علتها اشاره نشده است، از نواحي كوهستاني پارسوا به طرف دشتهاي سوزيان حركت كرده به تدريج با اقوام بومي آن نواحي يعني كاسيها و انزانيها مخلوط و ممزوج شدند. يادآوري ميشود كه اصل دو قوم اخير به درستي معلوم نيست و شايد بتوان آنها را از لحاظ زبان در زمرهي خويشاوندان ژئورژينها (Georgiens) و طوايف ماوراء قفقاز به شمار آورد.
هخامنشان كه در سوزيان جاي اقوام بومي را گرفته بودند، در آن ناحيه دودماني را بنياد نهادند كه به موجب لوحهي نابونيد (Nabonide) پادشاه بابل، تا روي كار آمدن كورش كبير، سه تن از پادشاهان آن سلسله به نام: چاايشپيش (Tchaechpich) ، كوروش اول و كمبوجيه (كامبيز) يكي پس از ديگري در سوزيان به سلطنت رسيدند.