فائزه حسین زاده
متخصص روانشناسی
جایگاه روان درمانی در درمان بیماری ها
باوجود افزایش آگاهی عمومی درباره پزشکی و روش تشخیص و درمان بیماریها، متاسفانه به نظر میرسد اطلاعات مردم درباره اختلالات روانی و روش برخورد با آنها محدود باشد.
حتی بسیاری اوقات سوءبرداشتها و باورهای نادرستی درباره اختلال روانی، افراد مبتلا و درمان آن وجود دارد که خود مانعی در برابر درمان این مشکلات هستند… برای مثال، چند
نمونه از باورهای شایع در این زمینه را ذکر میکنم:
بیماری روانی، نشاندهنده ضعف شخص مبتلاست؛
فرد مبتلا، اگر بخواهد، میتواند خودش علایم بیماریاش را کنترل کند؛
رفتار افراد دچار بیماریروانی، قابل پیشبینی نیست و نمیتوان به آنها اعتماد کرد؛
اختلالات روانی درمانی ندارند و فرد باید با آنها کنار بیاید؛
متخصصان سلامت روان هم نمیتوانند کمک چندانی بکنند؛
تنها کاری که پزشک انجام میدهد، این است که برای فرد مبتلا «داروهای آرامبخش» تجویز میکند که درنهایت هم فرد به آنها وابسته میشود و…
اینها نمونههایی است از باورهای کلیشهای و نادرست که در بین مردم و حتی تا حدودی بین بخشی از پزشکان و متخصصان رشتههای دیگر، وجود دارد
اما شواهد علمی و نتایج تحقیقات واقعیتهای دیگری را نشان میدهند:
«بیماریها و اختلالات روانی، مانند بیماریهای دیگر، قابل تشخیص و درمان هستند و روشهای درمانی متعدد و موثری برای این اختلالات وجود دارد.» اختلالات روانپزشکی علل متنوعی دارند و بهاصطلاح چندعاملی هستند.
وجود همزمان تعداد بیشتری از این عوامل سبب بیماری، احتمال ابتلا را افزایش میدهد.
به این ترتیب، اغلب نمیتوان یک عامل خاص را در ایجاد بیماری مقصر دانست و چه در شناخت علت بیماری و چه در درمانشان باید به جنبههای مختلف و دستکم به ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی که در «ایجاد» و «تداوم» آن نقش دارند، توجه داشت.
بعضی درمانها (مانند درمانهای دارویی) بیشتر بر اجزای زیستشناختی این اختلالات تمرکز دارند
و برخی دیگر از روشهای درمانی (رواندرمانیها) از روشهای روانشناختی برای کنترل و درمان این اختلالات استفاده میکنند.
به هر حال، براساس اطلاعات علمی موجود، میتوان گفت بهترین کاری که فرد دچار اختلال روانی میتواند انجام دهد، آن است که مانند هر بیمار دیگری، به پزشکی مراجعه کنند که در زمینه تشخیص و درمان این اختلالات تخصص دارد.
«روانپزشکان» (یا همان «متخصصان اعصاب و روان») پزشکانی هستند که بعد از گذراندن دوره پزشکی عمومی، دوره آموزش تخصصی تشخیص و درمان (دارویی و رواندرمانی) اختلالات روانی را گذراندهاند و در این زمینه تخصص گرفتهاند.
روانپزشکان با تکیه بر اطلاعات پزشکی خود و با شناختی که از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی این بیماریها دارند،
میتوانند اختلالات روانی را تشخیص و آنها را از سایر بیماریهای پزشکی که علایمی شبیه اختلالات روانی دارند، تمییز بدهند
. مثلا پرکاری و کمکاری غده تیرویید ممکن است علایمی شبیه اختلال اضطرابی و افسردگی ایجاد کنند؛
در حالی که درمان آنها کاملا با درمان اضطراب و افسردگی متفاوت است. در فرآیند تشخیص بیماری ممکن است به معاینههای پزشکی و گاهی انجام آزمایش و تصویربرداری پزشکی هم نیاز باشد.
باوجود افزایش آگاهی عمومی درباره پزشکی و روش تشخیص و درمان بیماریها، متاسفانه به نظر میرسد اطلاعات مردم درباره اختلالات روانی و روش برخورد با آنها محدود باشد.
حتی بسیاری اوقات سوءبرداشتها و باورهای نادرستی درباره اختلال روانی، افراد مبتلا و درمان آن وجود دارد که خود مانعی در برابر درمان این مشکلات هستند… برای مثال، چند
نمونه از باورهای شایع در این زمینه را ذکر میکنم:
بیماری روانی، نشاندهنده ضعف شخص مبتلاست؛
فرد مبتلا، اگر بخواهد، میتواند خودش علایم بیماریاش را کنترل کند؛
رفتار افراد دچار بیماریروانی، قابل پیشبینی نیست و نمیتوان به آنها اعتماد کرد؛
اختلالات روانی درمانی ندارند و فرد باید با آنها کنار بیاید؛
متخصصان سلامت روان هم نمیتوانند کمک چندانی بکنند؛
تنها کاری که پزشک انجام میدهد، این است که برای فرد مبتلا «داروهای آرامبخش» تجویز میکند که درنهایت هم فرد به آنها وابسته میشود و…
اینها نمونههایی است از باورهای کلیشهای و نادرست که در بین مردم و حتی تا حدودی بین بخشی از پزشکان و متخصصان رشتههای دیگر، وجود دارد
اما شواهد علمی و نتایج تحقیقات واقعیتهای دیگری را نشان میدهند:
«بیماریها و اختلالات روانی، مانند بیماریهای دیگر، قابل تشخیص و درمان هستند و روشهای درمانی متعدد و موثری برای این اختلالات وجود دارد.» اختلالات روانپزشکی علل متنوعی دارند و بهاصطلاح چندعاملی هستند.
وجود همزمان تعداد بیشتری از این عوامل سبب بیماری، احتمال ابتلا را افزایش میدهد.
به این ترتیب، اغلب نمیتوان یک عامل خاص را در ایجاد بیماری مقصر دانست و چه در شناخت علت بیماری و چه در درمانشان باید به جنبههای مختلف و دستکم به ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی که در «ایجاد» و «تداوم» آن نقش دارند، توجه داشت.
بعضی درمانها (مانند درمانهای دارویی) بیشتر بر اجزای زیستشناختی این اختلالات تمرکز دارند
و برخی دیگر از روشهای درمانی (رواندرمانیها) از روشهای روانشناختی برای کنترل و درمان این اختلالات استفاده میکنند.
به هر حال، براساس اطلاعات علمی موجود، میتوان گفت بهترین کاری که فرد دچار اختلال روانی میتواند انجام دهد، آن است که مانند هر بیمار دیگری، به پزشکی مراجعه کنند که در زمینه تشخیص و درمان این اختلالات تخصص دارد.
«روانپزشکان» (یا همان «متخصصان اعصاب و روان») پزشکانی هستند که بعد از گذراندن دوره پزشکی عمومی، دوره آموزش تخصصی تشخیص و درمان (دارویی و رواندرمانی) اختلالات روانی را گذراندهاند و در این زمینه تخصص گرفتهاند.
روانپزشکان با تکیه بر اطلاعات پزشکی خود و با شناختی که از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی این بیماریها دارند،
میتوانند اختلالات روانی را تشخیص و آنها را از سایر بیماریهای پزشکی که علایمی شبیه اختلالات روانی دارند، تمییز بدهند
. مثلا پرکاری و کمکاری غده تیرویید ممکن است علایمی شبیه اختلال اضطرابی و افسردگی ایجاد کنند؛
در حالی که درمان آنها کاملا با درمان اضطراب و افسردگی متفاوت است. در فرآیند تشخیص بیماری ممکن است به معاینههای پزشکی و گاهی انجام آزمایش و تصویربرداری پزشکی هم نیاز باشد.