• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جملات عامیانه به انگلیسی

нαѕту

کاربر ويژه


1.She accused the man of stealing.
او آن مرد را متهم به دزدی کرد.


2.Why do you shout at me?


چرا سر من داد می زنی ؟


3.Laura is afraid of dogs.


لورا از سگ می ترسد.


4. I am angry with you.


من از دست شما عصبانی ام.


5. Tell the truth.


راستش را بگو.


6. Is it true that you are friend with Tom?


این درسته که تو با تام دوست هستی ؟


7. He is sitting in my right.


او سمت راست من نشسته است.


8. It is a secret. What is your secret?


این یه راز است. راز تو چیه ؟


9. They kept their relationship secret from their parents.


آنها رابطه شان را از خانواده هایشان مخفی نگه داشتند.


10. I have no background on that.


هیچ گونه سابقه ذهنی درباره آن ندارم.






11. I am feeling sort of blue today.
امروز یکم پَکَرم.


12. Why are you so upset?


چرا انقدر ناراحتی ؟


13. What made you angry with me?


چی باعث شد شما از دست من عصبانی شوید ؟


14. What made you got upset?


چی باعث شد شما ناراحت شوید ؟


15. I'm so crazy about your teaching.


من بدجوری شیفته درس دادن شما هستم.


16. Waiting in lines makes me crazy.


ایستادن در صف من را دیوانه می کند.


17. My neighbors think that I am really crazy.


همسایه هایم فکر می کنند من واقعا دیوانه ام.


18. Heavy traffic drives me crazy.


ترافیک سنگین دیوانه ام می کند.


19. Work is so boring that I'm going crazy.


کار خیلی کسل کننده است دارم دیوانه میشم.


20. That sounds so boring.


به نظر خیلی کسل کننده می آید.






 

нαѕту

کاربر ويژه

21. Time goes so slow when you are bored.
وقتی کسل باشید زمان خیلی کند حرکت می کند.


22. My work does not interest me.


کار جذابیتی برایم ندارد.


23. I'm only working to pay the bills.


من فقط کار می کنم تا صورت حساب ها را پرداخت کنم.


24. I wish I had your job.


ای کاش من شغل شما را داشتم.


25. I'm so bored. I have nothing to do at work. I just surf the internet all day long.


من خیلی کسل شده ام . در محل کار هیچ کاری برای انجام دادن ندارم. فقط تمام روز را در اینترنت پرسه می زنم.


26. I'm so busy at work, it's driving me crazy. I really wish I had your job.


من سر کار خیلی گرفتارم و این دارد دیوانه ام می کند. ای کاش شغل شما را داشتم.


27. That is no way to treat a friend.


این رسم رفتار با یک دوست نیست.


28. No news is good news.


بی خبری خوش خبری است.


29. You are such an early bird.


شما آدم خیلی سحر خیزی هستید.


30. At the last meeting I got cold feet.


در آخرین جلسه دستپاچه شدم.
 

нαѕту

کاربر ويژه

31. Something's fishy around here.

چیزی این دور و بر مشکوک است.


32. The exam was a piece of cake.


امتحان مثل آب خوردن بود.


33. What is the fastest way to Shiraz?


سریع ترین راه به شیراز چیست ؟


34. We lost our way when we were coming back to Tehran.


وقتی به تهران بر می گشتیم راهمان را گم کردیم.


35. Don't go. The road is blocked.


نروید ، جاده بسته است.


36. I am not that kind of person. I am honest.


من از آن جور آدم ها نیستم. من خیلی صادقم.


37. Where is your friend from?


دوستتان اهل کجاست ؟


38. Where does your friend come from?


دوستتان اهل کجاست ؟


39. What does your sister do?


خواهرتان چه کاره است ؟


40. What is your sister job?


شغل خواهرتان چیست ؟
 

нαѕту

کاربر ويژه

41. What is your teacher doing now?

معلمتان الان مشغول چه کاری است ؟


42. I do promise I won't be late.


قول می دهم که دیر نکنم. ( حالت تاکیدی )


43. I usually go away at weekends.


معمولا آخر هفته ها بیرون می روم.


44. The shop opens at 7:30 in the morning.


مغازه ساعت 7:30 باز می شود.


45. Sara doesn't drink tea very often.


سارا خیلی زیاد چای نمی نوشد.


46. It is a nice day. I suggest we go out for a walk.


هوا عالی است. پیشنهاد می کنم برویم قدمی بزنیم.


47. I won't tell anybody what you said. I promise.


قول میدم به کسی چیزی درباره آنچه به من گفتید نگویم.


48. The new restaurant in Hill Street is very good. I recommend it.


رستوران جدید در خیابان هیل خیلی خوب است. من آنرا پیشنهاد می کنم.


49. Why are you working hard today?


امروز چرا انقدر سخت کار می کنی ؟


50. I have a lot to do.


خیلی کار دارم.

 

нαѕту

کاربر ويژه

51. The company I work for isn't doing well this year.


شرکتی که من برایش کار می کنم امسال خوب کار نمی کند.




52. The cost of living is rising. Every year things are more expensive.




هزینه های زندگی دارد بالا می رود. هر سال ( قیمت ) کالاها گران تر می شود.




53. The situation is already bad and it is getting worse.




شرایط تا همین الان هم بد است و داره بدتر هم میشه.




54. How are you getting on in your new job?




با شغل جدیدت چطور کنار می آیی ؟




55. Not bad, it wasn't so good at first, but things are getting better.




بد نیست ، اولش خیلی خوبنبود اما حالا اوضاع داره بهتر میشه.




56. I am getting tired. I need a rest.




دارم خسته میشم نیاز به استراحت دارم.




57. Let's go out now. It isn't raining anymore.




بیا بریم بیرون . دیگه بارون نمی باره.




58. The world is changing. Things never stay the same.




دنیا در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت نمی ماند.




59. Sara phoned me last week. She is on holiday in France.




سارا هفته گذشته بهم زنگ زد. او برای تعطیلات در فرانسه است.




60. She is having great time and doesn't want to come back.




بهش داره خوش میگذره و نمی خواد برگرده.
 

нαѕту

کاربر ويژه

61. Where is Sara?

سارا کجاست ؟


62. She is at university.


او در دانشگاه است.


63. What does she study?


او چه ( رشته ای ) می خواند ؟


64.Psychology.


روان شناسی.


65. Is she enjoying it?


او رشته اش را دوست دارد ؟


66. Yes, she says it is a very good course.


بله ، او گفت رشته خیلی خوبی است.


67. I want to lose weight. So this week I don't want to eat dinner.


میخوام وزنم رو کم کنم. بنابراین این هفته نمی خوام شام بخورم.


68. The population of the world is increasing very fast.


جمعیت جهان خیلی سریع در حال افزایش است.


69. Why are all these people here? What is happening?


چرا این همه جمعیت اینجا هستند ؟ چه اتفاقی داره میفته ؟


70. You are making a lot of noise. Can you be quieter?


داری خیلی شلوغ می کنی ، میشه آروم تر باشی ؟
 

нαѕту

کاربر ويژه

71. I don't have anywhere to live at the moment. I am staying with my friend until I find somewhere.

من در حال حاضر جایی برای زندگی کردن ندارم. پیش دوستم هستم تا اینکه جایی را پیدا کنم.


72. It is getting dark. Shall I turn on the light?


هوا داره تاریک میشه. می تونم لامپ رو روشن کنم ؟


73. Things are not good at work. The company is losing money.


سر کار اوضاع خوب نیست. شرکت داره ضرر میده.


74. What time do the banks close here?


بانک های اینجا چه ساعتی می بندند؟


75. The Olympic Gamestake place every four years.


مسابقات المپیک هر چهار سال یک بار برگزار می شود.


76. Look at this sentence. What does this wordmean?


به این جمله نگاه کن ! این کلمه چه معنی ای می دهد؟


77. Which newspaper do you read?


کدام روزنامه رو می خونید؟


78. I am living with some friends until I find a place of my own.


با دوستانم زندگی می کنم تا برای خودم جایی پیدا کنم.


79. Listen to those people. What language are they speaking?


به آن افراد گوش کن. به چه زبانی صحبت می کنند؟


80. The water is boiling. Can you turn it off?


آب داره می جوشه. میشه زیرش رو خاموش کنی ؟
 

нαѕту

کاربر ويژه

81. They don't go well. They are always arguing.

آنها به خوبی با هم کنار نمی آیند. همیشه با هم جرو بحث دارند.


82. Look! You have made the same mistake again.


نگاه کن! شما همان اشتباه را باز تکرار کرده اید.


83. Hurry up! It is time to leave.


عجله کن! وقتشه که بریم.


84. Can we stop walking soon? I am starting to feel tired.


می تونیم پیاده روی رو زودتر تموم کنیم ؟ من دارم احساس خستگی می کنم.


85. Tom passed his examination.


تام امتحانش روپاس کرد.


86. They weren't able to come because they were busy.


آنه نتوانستند بیایند. چون سرشان شلوغ بود.


87. The police stopped me on my home last night.


دیشب پلیس منو در سر راه خانه متوقف کرد.


88. we invited them to our party, but they decided not to come.


ما آنها را به مهمانیمان دعوت کردیم . اما آنها تصمیم گرفتند که نیایند.


89. I had a big breakfast.


خیلی صبحانه خوردم.


90. Did you sleep well last night?


دیشب خوب خوابیدی؟

 

нαѕту

کاربر ويژه
91. I am so sorry, I was in a hurry, so I didn't have time to phone you.

خیلی متاسفم . چون عجله داشتم وقت نداشتم که باهات تماس بگیرم.


92. The window was open and a bird flew into room.


پنجره باز بود و یک پرنده به داخل اتاق پرواز کرد.


93. Last year at this time I was living in Brazil.


پارسال این موقع من در برزیل زندگی می کردم.


94. I waved to Helen, but she wasn't looking.


من برای هلن دست تکان دادم ولی او نگاه نمی کرد.


95. I was walking home when I met Tom.


وقتی به طرف خانه قدم می زدم تام را دیدم.


96. Sara was watching television when we arrived.


سارا داشت تلویزیون تماشا می کرد که ما رسیدیم.


97. The doorbell rang while I was listening to the music.


وقتی که من داشتم آهنگ گوش می دادم ، زنگ در به صدا در اومد.


98. We saw an accident while we were driving.


ما در حالی که رانندگی می کردیم ، تصادفی را دیدیم.


99. Sara was waiting for me when I arrived.


سارا منتظر من بود وقتی که من رسیدم.


100. How fast were you driving?

با چه سرعتی داشتی رانندگی می کردی؟
 

нαѕту

کاربر ويژه
. I haven't seen Alan for ages. I last saw him; he was trying to find a job.

من مدتی است که آلن را ندیدم. در نهایت او را دیدم که دنبال کار می گشت.


102. I was walking along the road when I saw Tom, so I stopped and we had a chat.



کنار جاده داشتم قدم میزدم که تام را دیدم. بنابراین ایستادم و با هم گپی زدیم.


103. I was walking along the street when suddenly I heard footsteps behind me.


در امتداد آن خیابان داشتم قدم میزدم که ناگهان صدای پایی را از پشت سرم شنیدم.


104. Somebody was following me. I was scared and I started to run.


شخصی داشت منو دنبال می کرد. من ترسده بودم و شروع به دویدن کردم.


105. Last night I feel down a plate when I was doing the dishes.


دیشب در حالیکه ظرفها رو می شستم بشقابی از دستم رها شد.


106. Fortunately it didn't break.


خوشبختانه نشکست.


107. Where is your key?


کلیدت کجاست ؟


108. I don't know. I have lost it.


نمیدونم. گمش کرده ام.


109. he told me his name, but I have forgotten it.


او اسمش را به من گفت اما من فراموش کرده ام.


110. Are you hungry?


گرسنته ؟
 

нαѕту

کاربر ويژه
. I just have had lunch.
همین الان نهار خورده ام.


112. Don't forget to send me the email.


فراموش نکنی که به من ایمیل بزنی.


113. I have already sent it.


من قبلا فرستادمش.


114. Are you thinking about that film?


آیا به آن فیلم فکر می کنی ؟


115. Does your soup have good taste?


آیا سوپ شما طعم خوبی دارد ؟


116. She is never listening to me.


او هیچ وقت به حرف من گوش نمی دهد.


117. Have you seen that film?


آیا تا حالا آن فیلم را دیده اید ؟


118. This is the second time that I have sent the email for him.


این دومین باری است که به او ایمیل زده ام.


119. This is the third letter that I have written.


این سومین نامه ایه که نوشته ام.


120. Have you ever eaten caviar?


تا حالا خاویار خورده ای ؟
 

нαѕту

کاربر ويژه
. I have been sitting here for two hours.
دو ساعته که اینجا نشسته ام.


122. It has been raining since 4 o'clock.


از ساعت 4 داره بارون می باره.


123. Does your soup taste good?


آیا سوپ شما طعم خوبی دارد ؟


124. Everything is going well. I haven't had any problem so far.


همه چیز خوب پیش میره . من تا حالا هیچ مشکلی نداشته ام.


125. How many times have you eaten this food?


چند بار از این غذا خوردی ؟


126. How long have you been living here?


چه مدت است که در اینجا زندگی می کنی ؟


127. Have you ridden a horse before?


تا بحال اسب سواری کردی ؟


128. Have you driven a car before?


تا بحال ماشین سواری کردی ؟


129. Have you been to London before?


آیا قبلا در لندن بوده ای ؟


130. This is first time, I have been to London.


این اولین باریه که در لندن بوده ام .
 

нαѕту

کاربر ويژه
. Is the first time you have driven?
آیا این اولین باری است که رانندگی می کنید؟


132. I have never been to the park.


من هرگز به آن پارک نرفته ام.


133. How long have you known him?


چه مدت است که شما او را می شناسید؟


134. How long have you had this watch?


چه مدت است که شما این ساعت را دارید؟


135. You are out of breath. Have you been running?


از نفس افتادی. آیا داشتی می دویدی؟


136. Why are your clothes so dirty?


چرا اینقدر لباسهای شما کثیف هستند؟


137. 'Sorry I am late', this is all right. I haven't been waiting long.


ببخشید که دیر کردم. اشکالی نداره ، من خیلی منتظر نشده ام.


138. Is Margaret married?


مارگارت ازدواج کرده است؟


139. Are you waiting for me?


آیا منتظر من هستی؟


140. Yes, I have been waiting for the last half hour.


بله ، از نیم ساعت پیش منتظر شما بوده ام.

 

нαѕту

کاربر ويژه

141. Have you got a headache?

سر درد داری ؟


142. Yes, I have had a headache all morning.


بله ،تمام صبح سر درد داشته ام.


143. Tom is never ill, is he?


تام مریض نیست ، غیر از این است؟


144. No he hasn't been ill since I have known him.


نه ، از زمانیکه او را می شناسم مریض نشده است.


145. I don't know where Sara is.


نمیدانم سارا کجاست.


146. Have you finished painting the bedroom?


نقاشی اتاق خواب را تموم کرده ای؟


147. Not yet. I will finish it tomorrow.


نه هنوز . فردا تموم خواهم کرد.


148. How long have you been living there?


برای چه مدت آنجا ندگی کرده ای؟


149. when I arrived at bus station, the bus had gone.


وقتی به ایستگاه اتوبوس رسیدم ، اتوبوس رفته بود.


150. It was so nice to meet Tom again after such a long time.


خیلی جالب بود که تام را بعد از مدتها دوباره ببینم.



 

нαѕту

کاربر ويژه

151. I hadn't seen him for 5 years.

او را به مدت 5 سال ندیده بودم.


152. I offered Sara something to eat, but she wasn't hungry.


به سارا چیزی تعارف کردم بخورد ، اما او گرسنه نبود.


153. I had just had breakfast.


من تازه صبحانه خورده بودم.


154. He had never flown.


او هرگز پرواز نکرده بود.


155. I tried to phone Sara this morning. There was no answer. She has gone out.


سعی کردم امروز صبح به سارا زنگ بزنم. اما کسی جواب نداد. او بیرون رفته بود.


156. I met Sam a few days ago. He had just come back from holiday.


سم را چند روز پیش دیدم. او تازه از تعطیلات برگشته بود.


157. yesterday tom got a phone from Sara, he was very surprised. He had sent her a lot of emails. But she hadn't replied to them.


دیروز تام یک تلفن از سارا دریافت کرد. او خیلی خوشحال شد. او ایمیل های بسیاری به سارا زده بود. اما سارا به آنها جواب نداده بود.


158. Was Tom at the party when you arrived?


وقتی شما رسیدید ، تام در مهمانی بود ؟


159. No, he had gone home.


نه ، او به خانه رفته بود.


160. I felt very tired when I got home, so I went straight to the bed.


وقتی به خانه رسیدم خیلی احساس خستگی کردم . بنابراین مستقیم رفته تو رختخواب.



 

нαѕту

کاربر ويژه

16
1. The house was very quiet when I got home. Everybody had gone to bed.
وقتی به خانه رسیدم ، خانه کاملا ساکت بود. همه به رختخواب رفته بودند.


162. Sorry I am late. The car had broken down on my way here.


ببخشید دیر کردم. سر راهم که به اینجا می اومدم ماشین خراب شده بود.


163. I had seen that woman before, but I can't remember where.


آن زن را قبلا دیده بودم. اما نمی توانم به خاطر بیاورم کجا ( او را دیده بودم ).


164. Have you ever played Golf?


آیا تا به حال گلف بازی کرده ای ؟


165. Yes, I play a lot.


بله ، خیلی بازی می کنم.


166. Have you ever written a poem?


آیا تا به حال شعر نوشته ای ؟


167. Yes, in high school.


بله در دبیرستان.


168. Does Sara know Tom?


سارا تام رو می شناسد ؟


169. No, she has never met him.


نه و هرگز او را ندیده است.


170. Have you ever been to Canada?


آیا تا به حال در کانادا بوده ای ؟



 

нαѕту

کاربر ويژه
. No, I have been to Alaska.
نه من در آلاسکا بوده ام.


172. My favorite singer is Enrique Iglesias. I have been in his concert ten times.


خواننده مورد علاقه من انریکو ایگلسیاس است. من 10 بار به کنسرت و رفته ام.


173. My mother has never traveled by plane.


مادرم هرگز با هواپیما سفر نکرده است.


174. Who is that man?


آن مرد کیست ؟


175. I don't know. I haven't seen him before.


نمیدانم. من او را قبلا ندیده ام.


176. I have been married three times.


من سه بار ازدواج کرده ام.


177. How long have you had your car?


چند وقته که این ماشین رو دارید؟


178. I have had it since April.


من این ماشین را از ماه آوریل دارم.


179. When did Sara arrive in Brazil?


سارا کی به برزیل رسید؟


180. She arrived in Brazil three days ago.


او سه روز پیش به برزیل رسید.



 

нαѕту

کاربر ويژه
. Mexico has been independent country since 1821.
مکزیک در سال 1821 به استقلال رسیده است.


182. Tom is here. He arrived here on Tuesday. He has been since Tuesday.


تام اینجاست. او روز سه شنبه اینجا رسید. او از روز سه شنبه اینجاست.


183. I bought these shoes a few days ago.


من این کفش ها را چند روز قبل خریدم.


184. I don't need to call them. I have written them a letter.


نیازی نیست به انها زنگ بزنم. برای آنها نامه ای نوشته ام.


185. My brother and his wife don't live here anymore. They have moved to Seattle.


برادرم و زنش دیگر اینجا زندگی نمی کنند. آنها به سیاتل نقل مکان کرده اند.


186. I have made a big mistake about you.


من مرتکب اشتباه بزرگی در مورد شما شده ام.


187. I have lost my wallet.


کیف پولم را گم کرده ام.


188. Did you see it anywhere?


آیا آن را جایی دیدی ؟


189. Have you told your friends the good news?


آیا به دوستانتان آن خبر خوب را گفته اید ؟


190. We haven't paid the electric bill.


ما پول قبض برق را پرداخت نکرده ایم.








 

нαѕту

کاربر ويژه
. Have you had lunch ?
نهار خورده ای ؟


192. Yes, I had it an hour ago.


بله ، یک ساعت پیش نهار خورده ام.


193. Have you started your new job?


کار جدیدت رو شروع کرده ای ؟


194. Yes, I started last week.


بله ، از هفته پیش شروع کرده ام.


195. Has Sara gone out?


سارا بیرون رفته است ؟


196. Yes, she went out at 5 o'clock.


بله ، او ساعت 5 بیرون رفت.


197. Have you worn your new suit?


آیا پیراهن جدیدت را پوشیده ای ؟


198. Yes, I wore it yesterday.


بله ، دیروز آن را پوشیدم.


199. I am ready now. I have finished my work.


الان من آماده هستم. من کارم را تمام کرده ام.


200. Do you know Mark's sister?


خواهر مارک را می شناسی؟



 

нαѕту

کاربر ويژه
. I have seen her a few times but I have never spoken to her.
چند بار او را دیده ام اما هرگز با او صحبت نکرده ام.


202. Have you ever spoken to her?


آیا تا بحال با صحبت کرده ای ؟


203. Did you have a good time?


اوقات خوشی داشتی ؟


204. Yes, it was great.


بله ، عالی بود.


205. What does your friend do?


دوست شما چه کاره است ؟


206. She is a painter. She has won many prizes for her paintings.


او نقاش است. او به خاطر نقاشی هایش چندین جایزه برده است.


207. Have you ever seen any of her paintings?


آیا تا بحال هیچ یک از نقاشی هایش را دیده ای ؟


208. Yes, I saw some of her work last week.


بله ، تعدادی از کارهایش را هفته پیش دیدم.


209. Sara works in a factory now, but she had a lot of different jobs. Five years ago she was a waitress in a restaurant.


اکنون سارا در کارخانه کار می کند ، اما او شغل های متفاوت زیادی داشت. 5 سال پیش او در یک رستوران مستخدم بود.


210. after that, she worked on a ranch, but she hadn't enjoyed it very much.


پس از آن ، او در مزرعه ای کار کرد. اما خیلی از آن کار لذت نبرد.



 
بالا