ahmadfononi
معاونت انجمن
کاشاني کسي خواهد بود که سر حرفش ايستاده و دايي را با تمام ترشروييها و بداخلاقيها و گارد گرفتنهايش در سمتش ابقا کرده و دايي کسيست که حرف قاطع خودش را نقض کرده است
نیما حکمتی
علی دایی، لااقل در فضای مجازی، توسط کاربران، فردی معرفی میشود صادق و رک؛ بدون بر هم زدن این تصویر، بدون به میان کشیدن تناقضات بیشمار رفتاریگفتاری او، با احترام به آرای عمومی، این تصویر را با آغوش باز میپذیریم.
حبیب کاشانی هم در میان همین جمعیت، فردی شناخته شده است که حرف و عملش با هم یکی نیست و در محترمانهترین عنوان، سیاستباز است. حالا این دو نفر، با دو تصویر متفاوت در نگاه عام، بار دیگر به رسیدهاند؛ که رو در رو بودن یا کنار آمدنشان را به رای همان جمعیت مجازی صاحب رای واگذار میکنیم.
علی دایی سرمربی پرسپولیس شد. حتی گرفتن سه جام در فصل پیشرو، حتی به حقیقت پیوستن بخشیدن دستمزدش، چیزی از بازنده بودن دایی در نبرد با حاج حبیب کم نمیکند. اگر بعد از فرصت 12 ساعته، دایی مسئولیت نیمکت پرسپولیس را قبول کند، تمام کسانی که حافظهشان به قدر 2هفته قدرت دارد، فلاشبک میزنند و دو مرد را در برنامه نود به یاد میآورند؛ حاج حبیب را که در میان طعنه و تمسخر فردوسیپور، دایی را گزینهی اول پرسپولیس معرفی میکرد و شهریار را که با همان صداقت فرضی، محکم و باصلابت، هرگونه همکاری با کاشانی را منتفی میدانست.
حالا بعد از گذشت دو هفته، در زمان حال، باز هرکس در جای سابق خود قرار دارد؟ کاشانی کسی خواهد بود که سر حرفش ایستاده و دایی را با تمام ترشروییها و بداخلاقیها و گارد گرفتنهایش در سمتش ابقا کرده و دایی کسیست که حرف قاطع خودش را نقض کرده و دوباره به مدیری دست دوستی داده که اعتقاد دارد برای از میان برداشتن او، دست به هر کاری زده است.
قسمت دوم ماجرا وقتی رقم خواهد خورد که بعد از 12ساعت وعده شده، علی دایی این سمت اهدایی را پس بزند و جایش را به گزینهی دوم یعنی حمید استیلی بدهد. در چنین حالتی، دیگر چه کسی شک خواهد کرد که حاج حبیب با تاس رقیب یک جفت شش ارزشمند به دست آورده؛ هم فرد مورد علاقهاش سرمربی شده است و هم تمام حرفهای دایی و دیگران را مبنی بر انتخاب زودهنگام استیلی باطل کرده است و با زبان بیزبانی علی دایی را فردی دروغگو و اتهامزن معرفی میکند که حرفها و ادعاهایش پایه و اساس ندارد. و این شطرنج حاج حبیب است با مردی که مثل یک گلادیاتور ، با زور بازو - در اینجا قدرت زبان - کارهایش را پیش میبرد. همانطور که بار پیش، بعد از ادعای لابی کردن مربیان مختلف برای سرمربیگری تیمملی، خودش سرمربی شد و آن بازی را پذیرفت و لابی با خدا را تبدیل به لطیفهی فوتبالیها کرد و آخر هم خیلی راحت، در میان هیاهوی صدهزار صدای خشمگین، برای مدت 8 ماه به کنج انزوا خزید.
این میان دوباره، گوشت قربانی پرسپولیس و هوادارانش خواهند بود که گیر کرده میان بازی دو قطب و جناح، خون دل خواهند خورد و تاوان پس خواهند داد تا یکی پائین بیاید و دیگری بالا برود.
نیما حکمتی
علی دایی، لااقل در فضای مجازی، توسط کاربران، فردی معرفی میشود صادق و رک؛ بدون بر هم زدن این تصویر، بدون به میان کشیدن تناقضات بیشمار رفتاریگفتاری او، با احترام به آرای عمومی، این تصویر را با آغوش باز میپذیریم.
حبیب کاشانی هم در میان همین جمعیت، فردی شناخته شده است که حرف و عملش با هم یکی نیست و در محترمانهترین عنوان، سیاستباز است. حالا این دو نفر، با دو تصویر متفاوت در نگاه عام، بار دیگر به رسیدهاند؛ که رو در رو بودن یا کنار آمدنشان را به رای همان جمعیت مجازی صاحب رای واگذار میکنیم.
علی دایی سرمربی پرسپولیس شد. حتی گرفتن سه جام در فصل پیشرو، حتی به حقیقت پیوستن بخشیدن دستمزدش، چیزی از بازنده بودن دایی در نبرد با حاج حبیب کم نمیکند. اگر بعد از فرصت 12 ساعته، دایی مسئولیت نیمکت پرسپولیس را قبول کند، تمام کسانی که حافظهشان به قدر 2هفته قدرت دارد، فلاشبک میزنند و دو مرد را در برنامه نود به یاد میآورند؛ حاج حبیب را که در میان طعنه و تمسخر فردوسیپور، دایی را گزینهی اول پرسپولیس معرفی میکرد و شهریار را که با همان صداقت فرضی، محکم و باصلابت، هرگونه همکاری با کاشانی را منتفی میدانست.
حالا بعد از گذشت دو هفته، در زمان حال، باز هرکس در جای سابق خود قرار دارد؟ کاشانی کسی خواهد بود که سر حرفش ایستاده و دایی را با تمام ترشروییها و بداخلاقیها و گارد گرفتنهایش در سمتش ابقا کرده و دایی کسیست که حرف قاطع خودش را نقض کرده و دوباره به مدیری دست دوستی داده که اعتقاد دارد برای از میان برداشتن او، دست به هر کاری زده است.
قسمت دوم ماجرا وقتی رقم خواهد خورد که بعد از 12ساعت وعده شده، علی دایی این سمت اهدایی را پس بزند و جایش را به گزینهی دوم یعنی حمید استیلی بدهد. در چنین حالتی، دیگر چه کسی شک خواهد کرد که حاج حبیب با تاس رقیب یک جفت شش ارزشمند به دست آورده؛ هم فرد مورد علاقهاش سرمربی شده است و هم تمام حرفهای دایی و دیگران را مبنی بر انتخاب زودهنگام استیلی باطل کرده است و با زبان بیزبانی علی دایی را فردی دروغگو و اتهامزن معرفی میکند که حرفها و ادعاهایش پایه و اساس ندارد. و این شطرنج حاج حبیب است با مردی که مثل یک گلادیاتور ، با زور بازو - در اینجا قدرت زبان - کارهایش را پیش میبرد. همانطور که بار پیش، بعد از ادعای لابی کردن مربیان مختلف برای سرمربیگری تیمملی، خودش سرمربی شد و آن بازی را پذیرفت و لابی با خدا را تبدیل به لطیفهی فوتبالیها کرد و آخر هم خیلی راحت، در میان هیاهوی صدهزار صدای خشمگین، برای مدت 8 ماه به کنج انزوا خزید.
این میان دوباره، گوشت قربانی پرسپولیس و هوادارانش خواهند بود که گیر کرده میان بازی دو قطب و جناح، خون دل خواهند خورد و تاوان پس خواهند داد تا یکی پائین بیاید و دیگری بالا برود.