معصومه بانو
متخصص بخش خانه و خانواده
وقتی در یک جامعه، میزان خشونت افزایش می یابد و وقتی این خشونت در شکل های مختلف در سطح جامعه به صورت یک عرف پذیرفته شده درمی آید، بدون شک باید دلایل بروز آن را در لایه های بنیادی تر فردی یا اجتماعی آن جامعه مورد بررسی قرار داد....
وقتی در یک جامعه، میزان خشونت افزایش می یابد و وقتی این خشونت در شکل های مختلف در سطح جامعه به صورت یک عرف پذیرفته شده درمی آید، بدون شک باید دلایل بروز آن را در لایه های بنیادی تر فردی یا اجتماعی آن جامعه مورد بررسی قرار داد....
خشونت وجه منفی ذهن و روان انسان است که عوامل متعددی در شکل گیری آن نقش دارند. عصبانیت، تهدید، تخریب شخصیت و تهاجم به آنچه که در جامعه طبیعی تلقی می شود، اشکال متفاوت خشونت است که گاه می تواند جسم و روان فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به آن آسیب برساند. حال این سوال مطرح است که خشونت از چه فردی سر می زند؟
اصولا از فردی سالم، نمی توان انتظار رفتارهای خشونت آمیز یا پرخاشگرانه داشت درحالی که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که گاهی در روابط اجتماعی تان از سوی آنها با رفتارهای خشونت آمیز روبرو شده باشید درحالی که چنین انتظاری از آنها ندارید. اغلب این افراد به ظاهر سالم، دچار اختلال های شخصیتی، اضطراب و آزردگی هستند که برای تخلیه خود از رفتارهای خشونت آمیز کلامی یا رفتاری استفاده می کنند. شایع ترین نوع اختلال های شخصیتی که منجر به بروز خشونت می شود، در افراد مبتلا به اختلالات سایکوپات که شخصیتی ضداجتماعی دارند، قابل مشاهده است. البته خشونت در بیماران روانی یا کسانی که از مشکل روان پزشکی عمده ای رنج می برند، نیز ممکن است دیده شود که معمولا این نوع رفتار، تحت تاثیر توهم ها و هذیان های ناشی از بیماری است که گاهی با آسیب نیز همراه است.
● خشونت خانگی
به غیر از بحث تخصصی و بررسی شکل های متفاوت خشونت، رفتارهای خشونت آمیز دیگری هم وجود دارد که مشهود نیست و کمتر در جامعه با آن روبرو هستیم. خشونت خانگی یکی از مهم ترین انواع آن است که در اصطلاح به آن «خشونت عمومی» گفته می شود. خشونتی که در فضای خانه و ارتباط خصوصی به دلیل اختلاف نظر در خصوصیت های فردی و ذهنی شکل می گیرد. این اختلاف ها متاثر از فرهنگی متفاوت میان زن و شوهر، خواهر و برادر یا والدین و فرزندان است. در مواردی که یکی از زوج ها دچار اختلال شخصیتی یا زمینه روانی معیوب است یا از نظر فکری و شخصیتی به هم نزدیک نیستند و یکدیگر را درک نمی کنند و به درستی نمی توانند با یکدیگر ارتباط کلامی، ذهنی و هیجانی مناسب برقرار کنند، خشونت کلامی یا رفتاری نمایان می شود. شایع ترین شکل خشونت خانگی از طرف جنس مذکر نسبت به مونث است و متاسفانه در برخی از مناطق با این مشکل روبرو هستیم که باعث بروز آسیب های جسمانی و روانی در فرد می شود و قابل جبران هم نیستند. خشونت خانگی گاهی با آسیب های فیزیکی یا حتی جرائمی مانند قتل و جنایت و تخریب شخصیتی و روانی طرف مقابل نیز همراه است.
● خشونت والدین
شکل دیگر خشونت، خشونت والدین نسبت به فرزندان است. به طوری که فرزند خانواده در معرض تهاجم های خشونت آمیز والدین قرار می گیرد. این تهاجم ها می تواند به صورت آسیب های جسمی یا روانی یعنی کتک زدن، پرتاب کردن وسیله، توهین و به کار بردن الفاظ زشت و رکیک باشد. در بسیاری از موارد جمجمه یا بدن نوزادن توسط پدر و مادر به وسیله اشیای تیز مانند سوزن مورد آسیب قرار می گیرد. کودکانی که در اثر ضربه های فیزیکی دچار زخم و کبودی می شوند یا در معرض خشونت های کلامی که با توهین همراه است، قرار می گیرند، در آینده صدمه های جبران ناپذیری بر جسم و روانشان وارد می شود. معمولا این کودکان بعد از اینکه از فضای خانواده جدا و وارد جامعه می شوند، ممکن است با الگوبرداری از رفتار والدین شان که در دوران کودکی با آنها داشته اند، چنین رفتاری را با فرزند یا همسر خود داشته باشند.
● خشونت در مدارس
در بسیاری از مواقع، خشونت، شکل روان شناختی به خود می گیرد. برخی از معلمان یا اولیای مدرسه به تصور اینکه می خواهند دانش آموز را متوجه اشتباهش کنند یا اینکه راه درست را به او نشان دهند، او را مورد تهاجم شخصیتی و روانی قرار می دهند. غافل از اینکه هر نصیحتی را نمی توان در هر شرایط و موقعیتی اجرا کرد و باید در شرایطی خاص از لحاظ فکری و روحی دانش آموزان را نصیحت یا به راه درست هدایت کرد. اگرچه در اغلب موارد خشونت در مدارس به صورت فیزیکی نیست اما هل دادن، پرتاب کردن شی به سمت آنها، توهین لفظی و... می تواند باعث بروز آسیب های روانی در آنها شود. چنین کودکانی اعتمادبه نفس پایینی دارند و آثار منفی این نوع برخورد، در آنها نهادینه می شود و زمانی که به روابط اجتماعی قوی تری در دوره راهنمایی و دبیرستان نیازمندند و به مرحله رشد فکری یعنی نوجوانی می رسند، اغلب شاهد رفتارهای غیراحترام آمیز با آنها هستیم. متاسفانه این نوع رفتار اشتباه که به دلیل ندانم کاری و بی اطلاعی است، باعث دلزدگی و دوری نوجوانان از والدین یا مسوولان مدرسه می شود. در این شرایط ممکن است این دانش آموزان برای التیام زخم های روانی و دست یافتن به آرامش، جذب دوستان یا کسانی شوند که به اشتباه، آنها را دلداری و راهنمایی می کنند؛ مثلا تشویق به سیگارکشیدن، استعمال موادمخدر یا رفتن به مهمانی ها و مجالس غیرمشروع. در این موارد نه تنها مشکلی حل نمی شود بلکه بر شدت مشکلات نیز افزوده می شود، بنابراین باید به نوع رفتار و کلامی که نسبت به اطرافیان به خصوص کودکان و نوجوان به کار برده می شود، توجه شود و والدین و مربیان هم آموزش های لازم را درخصوص رفتار مناسب با دانش آموزان ببینند تا در نهایت به نتیجه مطلوب از راهنمایی هایشان برسند.
● خشونت جنسی
نوع دیگر خشونت که به مسایل شخصیتی و جنبه های بیمارگونه مربوط می شود، خشونت های جنسی است. متاسفانه به دلیل اینکه خشونت جنسی در جامعه «تابو» تلقی می شود، اغلب اطلاع رسانی درستی در موردش انجام نمی شود. خشونت جنسی، اشکال متفاوتی دارد و نوعی از آن ممکن است در فضای خانواده توسط زن و شوهر نسبت به یکدیگر یا از سوی فرد بزرگ تر نسبت به کوچک تر در محیط خانه یا جامعه شکل بگیرد که به صورت نامشروع و آزاردهنده است.
شکل دیگر خشونت جنسی، میان دختران و پسرانی است که با یکدیگر در ارتباط هستند. اگرچه داشتن روابط برای شناخت بیشتر از یکدیگر در چارچوب شرع و قانون باشد، اشکالی ندارد اما اگر این روابط، فراتر از چارچوب و خارج از عرف باشد، ممکن است باعث شکل گیری روابط عاطفی بین دختران و پسران شود که گاهی این رابطه باعث پدیداری ارتباطی خصوصی تر بین دو جنس مخالف می شود. متاسفانه در بسیاری از موارد برخلاف میل، نظر و عقیده جنس مونث، رابطه ای نامشروع بین آنها برقرار می شود که این نوع رابطه، مصداق خشونت را به همراه دارد و صرفا برای تخلیه هیجانی جنس مذکر است. بنابراین جوانان باید به این مساله توجه داشته باشند چراکه این اتفاق می تواند منجر به بروز ضربه های جبران ناپذیری بر جسم و روان شان شود.
● خشونت اجتماعی
خشونت اجتماعی خشونتی است که بارها در جامعه شاهد آن بوده ایم؛ بی توجهی افراد نسبت به محیط، رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی، تجاوز به حقوق و حدود دیگران و ایجاد اضطراب و ترس در پی رانندگی یا تخریب منابع مادی و زیبایی هایی که طبیعت برایمان به ارمغان داشته است. شاید بروز چنین رفتارهایی به دلیل بی اطلاعی و آموزش ندیدن افراد در سنین پایین تر باشد که امروزه در جامعه هنوز شهروندان آموزش ندیده اند چگونه حق و حقوق خود را پیگیری کنند. شاید اگر مطبوعات یا رسانه ها در این زمینه آموزش و اطلاعات کافی به مردم بدهند و جنبه های مختلف خشونت را بررسی کنند و به اصلاح روابط میان افراد با یکدیگر و جامعه بپردازند، دیگر در جامعه و خانواده، شاهد چنین خشونت هایی نباشیم.
وقتی در یک جامعه، میزان خشونت افزایش می یابد و وقتی این خشونت در شکل های مختلف در سطح جامعه به صورت یک عرف پذیرفته شده درمی آید، بدون شک باید دلایل بروز آن را در لایه های بنیادی تر فردی یا اجتماعی آن جامعه مورد بررسی قرار داد....
خشونت وجه منفی ذهن و روان انسان است که عوامل متعددی در شکل گیری آن نقش دارند. عصبانیت، تهدید، تخریب شخصیت و تهاجم به آنچه که در جامعه طبیعی تلقی می شود، اشکال متفاوت خشونت است که گاه می تواند جسم و روان فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به آن آسیب برساند. حال این سوال مطرح است که خشونت از چه فردی سر می زند؟
اصولا از فردی سالم، نمی توان انتظار رفتارهای خشونت آمیز یا پرخاشگرانه داشت درحالی که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که گاهی در روابط اجتماعی تان از سوی آنها با رفتارهای خشونت آمیز روبرو شده باشید درحالی که چنین انتظاری از آنها ندارید. اغلب این افراد به ظاهر سالم، دچار اختلال های شخصیتی، اضطراب و آزردگی هستند که برای تخلیه خود از رفتارهای خشونت آمیز کلامی یا رفتاری استفاده می کنند. شایع ترین نوع اختلال های شخصیتی که منجر به بروز خشونت می شود، در افراد مبتلا به اختلالات سایکوپات که شخصیتی ضداجتماعی دارند، قابل مشاهده است. البته خشونت در بیماران روانی یا کسانی که از مشکل روان پزشکی عمده ای رنج می برند، نیز ممکن است دیده شود که معمولا این نوع رفتار، تحت تاثیر توهم ها و هذیان های ناشی از بیماری است که گاهی با آسیب نیز همراه است.
● خشونت خانگی
به غیر از بحث تخصصی و بررسی شکل های متفاوت خشونت، رفتارهای خشونت آمیز دیگری هم وجود دارد که مشهود نیست و کمتر در جامعه با آن روبرو هستیم. خشونت خانگی یکی از مهم ترین انواع آن است که در اصطلاح به آن «خشونت عمومی» گفته می شود. خشونتی که در فضای خانه و ارتباط خصوصی به دلیل اختلاف نظر در خصوصیت های فردی و ذهنی شکل می گیرد. این اختلاف ها متاثر از فرهنگی متفاوت میان زن و شوهر، خواهر و برادر یا والدین و فرزندان است. در مواردی که یکی از زوج ها دچار اختلال شخصیتی یا زمینه روانی معیوب است یا از نظر فکری و شخصیتی به هم نزدیک نیستند و یکدیگر را درک نمی کنند و به درستی نمی توانند با یکدیگر ارتباط کلامی، ذهنی و هیجانی مناسب برقرار کنند، خشونت کلامی یا رفتاری نمایان می شود. شایع ترین شکل خشونت خانگی از طرف جنس مذکر نسبت به مونث است و متاسفانه در برخی از مناطق با این مشکل روبرو هستیم که باعث بروز آسیب های جسمانی و روانی در فرد می شود و قابل جبران هم نیستند. خشونت خانگی گاهی با آسیب های فیزیکی یا حتی جرائمی مانند قتل و جنایت و تخریب شخصیتی و روانی طرف مقابل نیز همراه است.
● خشونت والدین
شکل دیگر خشونت، خشونت والدین نسبت به فرزندان است. به طوری که فرزند خانواده در معرض تهاجم های خشونت آمیز والدین قرار می گیرد. این تهاجم ها می تواند به صورت آسیب های جسمی یا روانی یعنی کتک زدن، پرتاب کردن وسیله، توهین و به کار بردن الفاظ زشت و رکیک باشد. در بسیاری از موارد جمجمه یا بدن نوزادن توسط پدر و مادر به وسیله اشیای تیز مانند سوزن مورد آسیب قرار می گیرد. کودکانی که در اثر ضربه های فیزیکی دچار زخم و کبودی می شوند یا در معرض خشونت های کلامی که با توهین همراه است، قرار می گیرند، در آینده صدمه های جبران ناپذیری بر جسم و روانشان وارد می شود. معمولا این کودکان بعد از اینکه از فضای خانواده جدا و وارد جامعه می شوند، ممکن است با الگوبرداری از رفتار والدین شان که در دوران کودکی با آنها داشته اند، چنین رفتاری را با فرزند یا همسر خود داشته باشند.
● خشونت در مدارس
در بسیاری از مواقع، خشونت، شکل روان شناختی به خود می گیرد. برخی از معلمان یا اولیای مدرسه به تصور اینکه می خواهند دانش آموز را متوجه اشتباهش کنند یا اینکه راه درست را به او نشان دهند، او را مورد تهاجم شخصیتی و روانی قرار می دهند. غافل از اینکه هر نصیحتی را نمی توان در هر شرایط و موقعیتی اجرا کرد و باید در شرایطی خاص از لحاظ فکری و روحی دانش آموزان را نصیحت یا به راه درست هدایت کرد. اگرچه در اغلب موارد خشونت در مدارس به صورت فیزیکی نیست اما هل دادن، پرتاب کردن شی به سمت آنها، توهین لفظی و... می تواند باعث بروز آسیب های روانی در آنها شود. چنین کودکانی اعتمادبه نفس پایینی دارند و آثار منفی این نوع برخورد، در آنها نهادینه می شود و زمانی که به روابط اجتماعی قوی تری در دوره راهنمایی و دبیرستان نیازمندند و به مرحله رشد فکری یعنی نوجوانی می رسند، اغلب شاهد رفتارهای غیراحترام آمیز با آنها هستیم. متاسفانه این نوع رفتار اشتباه که به دلیل ندانم کاری و بی اطلاعی است، باعث دلزدگی و دوری نوجوانان از والدین یا مسوولان مدرسه می شود. در این شرایط ممکن است این دانش آموزان برای التیام زخم های روانی و دست یافتن به آرامش، جذب دوستان یا کسانی شوند که به اشتباه، آنها را دلداری و راهنمایی می کنند؛ مثلا تشویق به سیگارکشیدن، استعمال موادمخدر یا رفتن به مهمانی ها و مجالس غیرمشروع. در این موارد نه تنها مشکلی حل نمی شود بلکه بر شدت مشکلات نیز افزوده می شود، بنابراین باید به نوع رفتار و کلامی که نسبت به اطرافیان به خصوص کودکان و نوجوان به کار برده می شود، توجه شود و والدین و مربیان هم آموزش های لازم را درخصوص رفتار مناسب با دانش آموزان ببینند تا در نهایت به نتیجه مطلوب از راهنمایی هایشان برسند.
● خشونت جنسی
نوع دیگر خشونت که به مسایل شخصیتی و جنبه های بیمارگونه مربوط می شود، خشونت های جنسی است. متاسفانه به دلیل اینکه خشونت جنسی در جامعه «تابو» تلقی می شود، اغلب اطلاع رسانی درستی در موردش انجام نمی شود. خشونت جنسی، اشکال متفاوتی دارد و نوعی از آن ممکن است در فضای خانواده توسط زن و شوهر نسبت به یکدیگر یا از سوی فرد بزرگ تر نسبت به کوچک تر در محیط خانه یا جامعه شکل بگیرد که به صورت نامشروع و آزاردهنده است.
شکل دیگر خشونت جنسی، میان دختران و پسرانی است که با یکدیگر در ارتباط هستند. اگرچه داشتن روابط برای شناخت بیشتر از یکدیگر در چارچوب شرع و قانون باشد، اشکالی ندارد اما اگر این روابط، فراتر از چارچوب و خارج از عرف باشد، ممکن است باعث شکل گیری روابط عاطفی بین دختران و پسران شود که گاهی این رابطه باعث پدیداری ارتباطی خصوصی تر بین دو جنس مخالف می شود. متاسفانه در بسیاری از موارد برخلاف میل، نظر و عقیده جنس مونث، رابطه ای نامشروع بین آنها برقرار می شود که این نوع رابطه، مصداق خشونت را به همراه دارد و صرفا برای تخلیه هیجانی جنس مذکر است. بنابراین جوانان باید به این مساله توجه داشته باشند چراکه این اتفاق می تواند منجر به بروز ضربه های جبران ناپذیری بر جسم و روان شان شود.
● خشونت اجتماعی
خشونت اجتماعی خشونتی است که بارها در جامعه شاهد آن بوده ایم؛ بی توجهی افراد نسبت به محیط، رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی، تجاوز به حقوق و حدود دیگران و ایجاد اضطراب و ترس در پی رانندگی یا تخریب منابع مادی و زیبایی هایی که طبیعت برایمان به ارمغان داشته است. شاید بروز چنین رفتارهایی به دلیل بی اطلاعی و آموزش ندیدن افراد در سنین پایین تر باشد که امروزه در جامعه هنوز شهروندان آموزش ندیده اند چگونه حق و حقوق خود را پیگیری کنند. شاید اگر مطبوعات یا رسانه ها در این زمینه آموزش و اطلاعات کافی به مردم بدهند و جنبه های مختلف خشونت را بررسی کنند و به اصلاح روابط میان افراد با یکدیگر و جامعه بپردازند، دیگر در جامعه و خانواده، شاهد چنین خشونت هایی نباشیم.