شايد در اطرافيان خود افرادي را بشناسيد كه به اختلال رواني دچار باشند و علاوه بر آن مشكل خوابيدن هم داشته باشند. شايد فكر كنيد دليل اينكه او نمي*تواند خواب راحتي داشته باشد، به بيماري رواني او مربوط است، اما هم اكنون اين تصور به صورت ديگري خود را مطرح مي*كند. بدين صورت كه خواب ناكافي مي*تواند باعث اختلالات رواني شود، يا اين كه موجب شود افراد به*گونه*اي رفتار كنند كه به اشتباه، مشكلات رواني در آنها تشخيص داده شود. خبر خوشحال*كننده اين است كه خواب مناسب مي*تواند وضعيت اين بيماران را اصلاح كند، اما متاسفانه ممكن است بسياري از افراد داروهاي رواني مصرف كنند كه هيچ* كمكي به آنها نكند و گاهي براي آنها خطرناك باشد. هيچ*كس نمي*داند كه چه تعداد از مردم جزو اين دسته قرار مي*گيرند. اما آيا فكر نمي*كنيد مهم است كه بدانيم چند درصد كساني كه در آنها تشخيص بيماري رواني داده مي*شود ، فقط از اختلال خواب رنج مي*برند؟
خواب نامناسب، علت بيماري مغزي
ابتدا بايد بدانيد كه اختلالات خواب، چگونه و به چه مقدار در بروز مشكلات رواني نقش دارند. پزشكاني كه مدت*ها اختلالات رواني را مورد مطالعه قرار داده بودند، از قبل متوجه نقش موثر خواب نامنظم در اين موضوع شده بودند، به عنوان مثال بزرگسالاني كه افسردگي دارند، نسبت به افراد سالم 5 برابر بيشتر دچار دشواري تنفس در هنگام خواب هستند و يا يك*چهارم تا نيمي از كودكاني كه اختلال توجه و بيش فعالي (ADHD) دارند، دچار مشكلات مربوط به خواب هستند، در صورتي كه اين اختلال در ساير كودكان فقط در 7 درصد موارد مشاهده مي*شود.
تا كنون اين تفكر كه بدخوابي يك علامت است تا علت بيماري مغزي، آنقدر قوي بوده كه هيچ*كسي آن را مورد سوال قرار نداده بود. رابرت استيكگولد كه از محققان خواب دانشگاه هاروارد است، مي*گويد: «خيلي راحت است كه در مورد يك بيمار بگوييم او افسرده يا اسكيزوفرن است و خوب هم نمي*خوابد، ولي هيچ وقت از خودمان نمي*پرسيم كه شايد اين ارتباط درست برعكس تصور ما باشد (يعني شايد كم خوابي او باعث افسردگي شده است).»
هيجان زده*ايد؟ پس بخوابيد
اگر مي*بينيد كه با گذشت هر روز، رابطه شما با ديگران بد و بدتر مي*شود، براي مدت كوتاهي بخوابيد. در مطالعه*اي كه مت واكر از دانشگاه كاليفرنيا و همكارانش انجام دادند، به افراد مختلف تصاويري از صورت*هايي كه حالات هيجاني مختلف مانند ترس، عصبانيت، غم و خوشحالي را بروز مي*دادند، نشان دادند و از آنها خواستند تا به مقدار هيجان موجود در اين صورت*ها امتياز دهند.
پژوهشگران، اين آزمايش را يك*بار در ظهر و بار ديگر ساعت 6 بعدازظهر تكرار كردند. مشاهده شد كه شركت*كنندگان در نوبت دوم، نسبت به چهره*هاي عصباني و هراسناك حساس*ترند.
اما وقتي كه داوطلبان بين دو نوبت آزمايش، 90 دقيقه خوابيدند، ديگر اين اتفاق رخ نداد. علاوه بر آن اين افراد نسبت به چهره خوشحال پذيراتر شده بودند. واكر نتيجه گرفت كه خواب مي*تواند واكنش*هاي هيجاني ما را كاهش دهد و نيرويي تازه به ما ببخشد.
مغز كامل به خواب نمي*رود
در سال گذشته، جيمز كروگر از دانشگاه واشنگتن بيان كرد كه بعضي از نواحي مغز به طور مستقل به خواب مي*روند و چيزي كه ما به آن «خواب» مي*گوييم، وقتي رخ مي*دهد كه به اندازه كافي قسمت*هاي مختلف مغز به خواب روند. اين در حالي است كه پيش از آن تصور مي*شد مغز داراي مركز كنترل خوابي است كه به آن دستور مي*دهد تا به طور كامل به خواب رود. او و همكارانش تصور مي*كنند كه خواب از دسته*هاي عصبي مجزا كه تحليل پايه مغز را به عهده دارند و در اثر فعاليت خسته مي*شوند شروع مي*شود و پس از مدتي توسط يك مكانيسم مركزي با هم يكي مي*شوند.
اين ديدگاه مي*تواند اختلالاتي چون راه رفتن در خواب و اينرسي خواب (به نيم ساعت اول خواب آلودگي پس از بيدار شدن گفته مي*شود) را توضيح دهد. تصور مي*شود كه در اين پديده*ها به طور همزمان قسمت*هايي از مغز بيدارند، در حالي كه ساير قسمت*ها به خواب رفته*اند.
هر چند كه پژوهشگران خواب هنوز اين نظريه را خيلي مورد پذيرش قرار نداده*اند، اما كروگر فكر مي*كند كه بايد اين موضوع مجددا مورد بررسي واقع شود.
كمبود خواب، علتي براي مشكلات رفتاري و رواني
كمبود خواب شايد بتواند دليلي براي بروز بعضي از اختلالات رفتاري همراه با بيماري*هاي مغزي باشد. مثلا شواهد زيادي بيان مي*كند كه اختلال خواب مي*تواند حمله*هاي مانيا (شيدايي) در افراد مبتلا به اختلالات دوقطبي را تحريك كند.
همه پدر و مادرها مي*دانند كه كودك خسته فعاليت بيشتري نسبت به كودك خواب آلوده از خود نشان مي*دهد. پريدن از خواب باعث افزايش سطح هورمون*هاي استرس زا مي*شود كه مي*تواند منجر به اضطراب روزانه گردد كه يكي از مشخصه*هاي شايع بيماري*هاي رواني است.
حتما تا به حال شنيده*ايد كه اگر شب*ها خوب نخوابيد، در روز دچار اضطراب و تحريك*پذيري مي*شويد. واكر و همكارانش كليد اين ماجرا را كشف كرده*اند.
اين تيم پژوهشگر يك سري تصاوير ناخوشايند را به افرادي كه خواب طبيعي داشتند و افرادي كه 35 ساعت از خواب محروم بودند نشان دادند و دريافتند كه تصاوير ناخوشايند موجب 60 درصد فعاليت بيشتر در آميگدال (قسمت مربوط به فعاليت هيجاني در مغز) افراد محروم از خواب، نسبت به افرادي كه خواب طبيعي داشتند، شد.
مطالعات بيشتر نشان داد كه در افراد محروم از خواب، آميگدال نمي*تواند به خوبي با بخش جلوي پيشاني مغز ارتباط برقرار كند. بخش جلوي پيشاني به طور عادي، بخش هيجاني مغز را مهار مي كند. علت اين كه ما در مقابل حرف*هايي كه برايمان ناخوشايند است رفتارهاي نامربوط انجام نمي*دهيم، اين است كه بخش جلوي پيشاني پيشرفته*اي داريم كه مانند يك ترمز هيجاني عمل مي*كند. از دست دادن ارتباط بين آميگدال و بخش جلوي پيشاني در اثر كم خوابي، باعث علائم رواني مي شود.
در تعدادي از اختلالات رواني، مانند افسردگي فعاليت بخش جلوي پيشاني مغز مختل مي*شود.
گروه ديگري از مطالعات نشان مي*دهد خوابيدن به پردازش خاطرات در مغز كمك مي*كند. اختلال در اين مكانيسم، باعث بروز مشكلات رواني مانند "اختلال استرس پس از حادثه" در شما مي*شود.
در آگوست 2008، استيكگولد و همكارانش گزارش دادند وقتي افراد با تصاوير هيجا*ن انگيز يا خنثي مواجه مي*شوند، خاطرات آنها در طول روز كاهش مي*يابد و پس از يك شب خوابيدن، تقريبا همه آنچه را كه ديده بودند فراموش مي*كنند، مگر چيزهايي كه باعث برانگيخته شدن هيجان در آنها شده بود.
بيشتر خاطرات شما جنبه هيجاني و احساسي دارند. واكر تصور مي*كند كه اين بدان علت است كه هيجان مانند پرچمي براي موضوعات مهم است كه براي يادآوري آنها لازم مي باشد. اما وقتي هم*اكنون خاطرات گذشته را به ياد مي*آوريد، عكس*العمل*هايي را كه قبلا بروز داده*ايد تجربه نمي*كنيد، يعني مغز، خاطره را حفظ مي كند، ولي عكس*العمل*هاي گذشته شما را حذف مي نمايد.
استيكگولد و واكر تصور مي*كنند كه اين عمل حذف شدن در خواب (در طي مرحله*اي از خواب كه REM ناميده مي*شود) انجام مي*شود. اين فرآيند در بيماري كه اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) ناميده مي*شود مختل است، بنابراين خاطرات حوادث گذشته با عكس*العمل*هاي هيجاني همراهشان به ياد آورده مي*شوند.
با اين همه هنوز بايد كارهاي زيادي انجام شود تا راه*هايي كه اختلال خواب توسط آنها موجب بروز علائم رواني مي*شود، آشكار گردند.
يكي از مواردي كه نياز به توضيح دارد اين است كه داروهاي ضد افسردگي، بخش REM خواب را كوتاه مي*كنند، پس چطور مي*توانند در رفع علائم افسردگي موثر باشند؟!
واكر مي*گويد: «5 سال قبل ما در اين مورد چيزي نمي*دانستيم، ولي هم*اكنون در مورد آن سوال مطرح مي*كنيم و آگاه*تر شده*ايم. اين خود نشان مي*دهد كه ما در حال پيشرفت هستيم.»
مترجم: دكتر امير شيرواني
New Scientist :منبع
خواب نامناسب، علت بيماري مغزي
ابتدا بايد بدانيد كه اختلالات خواب، چگونه و به چه مقدار در بروز مشكلات رواني نقش دارند. پزشكاني كه مدت*ها اختلالات رواني را مورد مطالعه قرار داده بودند، از قبل متوجه نقش موثر خواب نامنظم در اين موضوع شده بودند، به عنوان مثال بزرگسالاني كه افسردگي دارند، نسبت به افراد سالم 5 برابر بيشتر دچار دشواري تنفس در هنگام خواب هستند و يا يك*چهارم تا نيمي از كودكاني كه اختلال توجه و بيش فعالي (ADHD) دارند، دچار مشكلات مربوط به خواب هستند، در صورتي كه اين اختلال در ساير كودكان فقط در 7 درصد موارد مشاهده مي*شود.
تا كنون اين تفكر كه بدخوابي يك علامت است تا علت بيماري مغزي، آنقدر قوي بوده كه هيچ*كسي آن را مورد سوال قرار نداده بود. رابرت استيكگولد كه از محققان خواب دانشگاه هاروارد است، مي*گويد: «خيلي راحت است كه در مورد يك بيمار بگوييم او افسرده يا اسكيزوفرن است و خوب هم نمي*خوابد، ولي هيچ وقت از خودمان نمي*پرسيم كه شايد اين ارتباط درست برعكس تصور ما باشد (يعني شايد كم خوابي او باعث افسردگي شده است).»
هيجان زده*ايد؟ پس بخوابيد
اگر مي*بينيد كه با گذشت هر روز، رابطه شما با ديگران بد و بدتر مي*شود، براي مدت كوتاهي بخوابيد. در مطالعه*اي كه مت واكر از دانشگاه كاليفرنيا و همكارانش انجام دادند، به افراد مختلف تصاويري از صورت*هايي كه حالات هيجاني مختلف مانند ترس، عصبانيت، غم و خوشحالي را بروز مي*دادند، نشان دادند و از آنها خواستند تا به مقدار هيجان موجود در اين صورت*ها امتياز دهند.
پژوهشگران، اين آزمايش را يك*بار در ظهر و بار ديگر ساعت 6 بعدازظهر تكرار كردند. مشاهده شد كه شركت*كنندگان در نوبت دوم، نسبت به چهره*هاي عصباني و هراسناك حساس*ترند.
اما وقتي كه داوطلبان بين دو نوبت آزمايش، 90 دقيقه خوابيدند، ديگر اين اتفاق رخ نداد. علاوه بر آن اين افراد نسبت به چهره خوشحال پذيراتر شده بودند. واكر نتيجه گرفت كه خواب مي*تواند واكنش*هاي هيجاني ما را كاهش دهد و نيرويي تازه به ما ببخشد.
مغز كامل به خواب نمي*رود
در سال گذشته، جيمز كروگر از دانشگاه واشنگتن بيان كرد كه بعضي از نواحي مغز به طور مستقل به خواب مي*روند و چيزي كه ما به آن «خواب» مي*گوييم، وقتي رخ مي*دهد كه به اندازه كافي قسمت*هاي مختلف مغز به خواب روند. اين در حالي است كه پيش از آن تصور مي*شد مغز داراي مركز كنترل خوابي است كه به آن دستور مي*دهد تا به طور كامل به خواب رود. او و همكارانش تصور مي*كنند كه خواب از دسته*هاي عصبي مجزا كه تحليل پايه مغز را به عهده دارند و در اثر فعاليت خسته مي*شوند شروع مي*شود و پس از مدتي توسط يك مكانيسم مركزي با هم يكي مي*شوند.
اين ديدگاه مي*تواند اختلالاتي چون راه رفتن در خواب و اينرسي خواب (به نيم ساعت اول خواب آلودگي پس از بيدار شدن گفته مي*شود) را توضيح دهد. تصور مي*شود كه در اين پديده*ها به طور همزمان قسمت*هايي از مغز بيدارند، در حالي كه ساير قسمت*ها به خواب رفته*اند.
هر چند كه پژوهشگران خواب هنوز اين نظريه را خيلي مورد پذيرش قرار نداده*اند، اما كروگر فكر مي*كند كه بايد اين موضوع مجددا مورد بررسي واقع شود.
كمبود خواب، علتي براي مشكلات رفتاري و رواني
كمبود خواب شايد بتواند دليلي براي بروز بعضي از اختلالات رفتاري همراه با بيماري*هاي مغزي باشد. مثلا شواهد زيادي بيان مي*كند كه اختلال خواب مي*تواند حمله*هاي مانيا (شيدايي) در افراد مبتلا به اختلالات دوقطبي را تحريك كند.
همه پدر و مادرها مي*دانند كه كودك خسته فعاليت بيشتري نسبت به كودك خواب آلوده از خود نشان مي*دهد. پريدن از خواب باعث افزايش سطح هورمون*هاي استرس زا مي*شود كه مي*تواند منجر به اضطراب روزانه گردد كه يكي از مشخصه*هاي شايع بيماري*هاي رواني است.
حتما تا به حال شنيده*ايد كه اگر شب*ها خوب نخوابيد، در روز دچار اضطراب و تحريك*پذيري مي*شويد. واكر و همكارانش كليد اين ماجرا را كشف كرده*اند.
اين تيم پژوهشگر يك سري تصاوير ناخوشايند را به افرادي كه خواب طبيعي داشتند و افرادي كه 35 ساعت از خواب محروم بودند نشان دادند و دريافتند كه تصاوير ناخوشايند موجب 60 درصد فعاليت بيشتر در آميگدال (قسمت مربوط به فعاليت هيجاني در مغز) افراد محروم از خواب، نسبت به افرادي كه خواب طبيعي داشتند، شد.
مطالعات بيشتر نشان داد كه در افراد محروم از خواب، آميگدال نمي*تواند به خوبي با بخش جلوي پيشاني مغز ارتباط برقرار كند. بخش جلوي پيشاني به طور عادي، بخش هيجاني مغز را مهار مي كند. علت اين كه ما در مقابل حرف*هايي كه برايمان ناخوشايند است رفتارهاي نامربوط انجام نمي*دهيم، اين است كه بخش جلوي پيشاني پيشرفته*اي داريم كه مانند يك ترمز هيجاني عمل مي*كند. از دست دادن ارتباط بين آميگدال و بخش جلوي پيشاني در اثر كم خوابي، باعث علائم رواني مي شود.
در تعدادي از اختلالات رواني، مانند افسردگي فعاليت بخش جلوي پيشاني مغز مختل مي*شود.
گروه ديگري از مطالعات نشان مي*دهد خوابيدن به پردازش خاطرات در مغز كمك مي*كند. اختلال در اين مكانيسم، باعث بروز مشكلات رواني مانند "اختلال استرس پس از حادثه" در شما مي*شود.
در آگوست 2008، استيكگولد و همكارانش گزارش دادند وقتي افراد با تصاوير هيجا*ن انگيز يا خنثي مواجه مي*شوند، خاطرات آنها در طول روز كاهش مي*يابد و پس از يك شب خوابيدن، تقريبا همه آنچه را كه ديده بودند فراموش مي*كنند، مگر چيزهايي كه باعث برانگيخته شدن هيجان در آنها شده بود.
بيشتر خاطرات شما جنبه هيجاني و احساسي دارند. واكر تصور مي*كند كه اين بدان علت است كه هيجان مانند پرچمي براي موضوعات مهم است كه براي يادآوري آنها لازم مي باشد. اما وقتي هم*اكنون خاطرات گذشته را به ياد مي*آوريد، عكس*العمل*هايي را كه قبلا بروز داده*ايد تجربه نمي*كنيد، يعني مغز، خاطره را حفظ مي كند، ولي عكس*العمل*هاي گذشته شما را حذف مي نمايد.
استيكگولد و واكر تصور مي*كنند كه اين عمل حذف شدن در خواب (در طي مرحله*اي از خواب كه REM ناميده مي*شود) انجام مي*شود. اين فرآيند در بيماري كه اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) ناميده مي*شود مختل است، بنابراين خاطرات حوادث گذشته با عكس*العمل*هاي هيجاني همراهشان به ياد آورده مي*شوند.
با اين همه هنوز بايد كارهاي زيادي انجام شود تا راه*هايي كه اختلال خواب توسط آنها موجب بروز علائم رواني مي*شود، آشكار گردند.
يكي از مواردي كه نياز به توضيح دارد اين است كه داروهاي ضد افسردگي، بخش REM خواب را كوتاه مي*كنند، پس چطور مي*توانند در رفع علائم افسردگي موثر باشند؟!
واكر مي*گويد: «5 سال قبل ما در اين مورد چيزي نمي*دانستيم، ولي هم*اكنون در مورد آن سوال مطرح مي*كنيم و آگاه*تر شده*ايم. اين خود نشان مي*دهد كه ما در حال پيشرفت هستيم.»
مترجم: دكتر امير شيرواني
New Scientist :منبع