گفتم: «بمان!» و نماندی! رفتی، بالای بام آرزوهای من نشستی و پایین نیامدی! گفتم: نردبان ترانه تنها سه پله دارد: سکوت و صعودُ سقوط! تو صدای مرا نشنیدی و من هی بالا رفتم، هی افتادم! هی بالا رفتم، هی افتادم... تو می دانستی که من از تنهایی و تاریکی می ترسم، ولی فتیله فانوس نگاهت را پایین کشیدی! من بی چراغ دنبال دفترم گشتم، بی چراغ قلمی پیدا کردم و بی چراغ از تو نوشتم! نوشتم،نوشتم... حالا همسایه ها با صدای آواز های من گریه می کنند! دوستانم نام خودرا در دفاترم پیدا می کنند و می خندند! عده ای سر بر کتابم می گذارند و رؤیا می بینند! اما چه فایده؟ هیچکس از من نمی پرسد، بعد از این همه ترانه بیچراغ چشمهایت به تاریکی عادت کرده اند؟ همه آمدند، خواندند، سر تکان دادند و رفتند! حالا، دوباره این من و ُ این تاریکی و ُ این از پی کاغذ و قلم گشتن گفتم : « - بمان!» و ن ماندی! اما به راستی، اگر خورشید خیال تو اینجا و در کنار این دل بی درمان نمی ماند، این ترانه ها در تنگنای تنهایی ام زاده می شدند؟
دوستی با مردم دانا نکوست // دشمن دانا به از نادان دوست.
نظامی .................................................. ........... دوستی با پیل بانان یا مکن // یا بنا کن خانه ای در خورد پیل سعدی .................................................. ........... دوستان را به گاه سود و زیان // بتوان دید و آزمود توان سنایی .................................................. ........... دوست آن دانم که گیرد دست دوست // در پریشان حالی و درماندگی سعدی .................................................. ........... دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف // لیکن رفیق برهمه چیزی مقدم است. سعدی .................................................. ........... دریغ و درد که تا این زمان ندانستم // که کیمای سعادت رفیق بود رفیق حافظ .................................................. ........... هم آن چیز کانت نیاید پسند // تن دوست و دشمن بدان درمبند. فردوسی .................................................. ........... تو اول بگو با کیان دوستی // پس آنگه بگویم که تو کیستی ضرب المثل فارسی .................................................. ........... مرا به علت بی گانگی ز خویش مران // که دوستان وفادار بهتر از خویش اند. سعدی .................................................. ........... از هر چه بگذری ، سخن دوست خوش تر است // از یار ناز خوش تر و از من نیازها ادیب پیشاوری .................................................. ........... از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است // جایی برای کینه دشمن نمانده است. اظهری کرمانی .................................................. ........... آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است // با دوستان مروت ، با دشمنان مدار حافظ .................................................. ........... کسی کو فروتن تر او رادتر / دل دوستانش از او شادتر