Ever Green
متخصص بخش پزشکی
گیتی بهدادی پور-کارشناس تغذیه
ديابت مليتوس، بيماري مزمني است كه در آن به علت نقص در ترشح و يا عمل انسولين، متابوليسم كربوهيدات ها، چربيها و پروتئين ها دچار اشكال شده و ميزان قندخون بالا مي رود.
انسولين هورموني است كه از سلولهاي بتاي پانكراس، در پاسخ به ورود قند (گلوكز) به جريان خون، ترشح شده و موجب جذب، ذخيره سازي و نيز استفاده سريع گلوكز بوسيله تقريباً كليه بافت هاي بدن بويژه عضلات، بافت چربي و كبد مي گردد و بدين ترتيب تنها هورمون پائين آورنده قند خون است.
انسولين همچنين موجب ساخته شدن و ذخيره چربي در بافت چربي و نيز موجب پيشبرد تشكيل پروتئين ها و جلوگيري از تجزيه آنها ميشود. فقدان انسولين نه تنها باعث افزايش قند خون (هاپيرگلايسمي) و دفع قند از ادرار (گليكوزوري) مي گردد، بلكه موجب از بين رفتن ذخاير پروتئيني و افزايش كلسترول و چربي خون مي شود.
كنترل ضعيف قند خون در بيماري ديابت روي رگهاي خوني در بافت هاي متعددي از بدن اثر گذاشته و منجر به ايجاد تغييرات ساختاري در آنها مي شود كه در دراز مدت باعث عوارضي همچون بيماري قلبي عروقي، نارسايي كليوي، رتينوپاتي و كوري، اختلال در سيستم عصبي و ايسكمي و گانگرن دست و پا مي گردد.
مهمترين انواع ديابت عبارتند از:
ديابت نوع 1، ديابت نوع 2 و ديابت حاملگي (GDM)
پاتوفيزيولوژي ديابت:
1- ديابت نوع 1 (ديابت وابسته به انسولين):
اين نوع ديابت 10% تمام انواع ديابت را شامل مي شود و اگر چه در هر سني ميتواند رخ دهد، ولي بيشتر در افراد زير 30 سال و در كودكان بروز مي كند. (عمدتاً در دخترها در سن 12-10 سالگي و در پسرها در سن 14-12 سالگي).
در اين بيماري سلولهاي جزابر لانگرهانس در لوزالمعده عمدتاً در اثر يك واكنش خود ايمني و ندرتاً به شكل ايديوپاتيك، تخريب شده و بدن تقريباً به طور كامل توانايي ترشح انسولين را از دست مي دهد و قند خون به شدت بالا مي رود و فرد براي جلوگيري از بروز كتواسيدوز و مرگ، وابسته به تزريق انسولين مي گردد. (انسولين فقط به شكل تزريقي مي تواند مصرف شود، زيرا خود يك پروتئين است و اگر به شكل خوراكي مصرف شود، آنزيم هاي گوارشي، آنرا هضم مي كنند.)
ديابت نوع 1، بيشتر در جوانان و نوجوانان لاغر اندام بروز مي كند و علائمي همچون افزايش قند خون، تشنگي مفرط، ادرار زياد، كاهش وزن ناگهاني، ضعف و خستگي و بهم خوردن تعادل الكتروليت ها را بهمراه دارد.
در افرادي كه بطور ژنتيكي مستعد ابتلا به ديابت نوع 1 هستند، عوامل محيطي همچون ابتلا به عفونت هاي ويروسي مي تواند باعث شروع تخريب سلولهاي و بروز بيماري شود.
2- ديابت نوع 2 (ديابت غير وابسته به انسولين):
اين نوع ديابت 90% موارد تشخيصي ديابت را تشكيل مي دهد و در اثر مقاومت سلولهاي بدن به انسولين و تا حدودي نيز كمبود ترشح انسولين، بروز مي كند.
افرادي كه به اين نوع ديابت مبتلا مي شوند معمولاً چاق هستند، بالاي 40 سال سن دارند، داراي فعاليت فيزيكي كمي هستند و سابقه خانوادگي ابتلا به ديابت دارند. بدين ترتيب ژنتيك، چاقي و سن مهمترين ريسك فاكتورهاي ابتلا به ديابت نوع 2 هستند.
چاقي بالاتنه (سيبي شكل) نسبت به چاقي پائين تنه (گلابي شكل) به شدت ريسك ابتلا به ديابت نوع 2 را افزايش مي دهد.
علاوه بر اين چاقي، ريسك بروز پرفشاري خون، ديس ليپيدمي و CVD را هم بالا مي برد.
در ديابت نوع 2 ، در كبد و بافت هاي محيطي، مقاومت به انسولين وجود دارد و هاپيرانسولينمي خود نيز تعداد رسپتورهاي انسولين را طي عمل خود تنظيمي منفي مي كاهد. از آنجا كه ديابت نوع 2، برخلاف نوع 1 تا زماني كه عوارض خود را آشكار نكرده، تشخيص داده نمي شود، لازم است در افراد مستعد ابتلا به ديابت نوع 2، تست هاي غربالگري صورت گيرد.
براي غربالگري ديابت نوع 2، تست قند خون بايد هر 3 سال يك بار، در افراد بالاي 45 سال كه ريسك فاكتورهاي بروز اين نوع ديابت را دارند انجام شود.
اين ريسك فاكتورها عبارتند از: اضافه وزن (BMI بالاي 25 ) ، ابتلا اقوام درجه 1 به ديابت، سابقه ديابت حاملگي، سابقه تولد نوزاد بيشتر از Kg4 ، فشار خون بالا ( و بالاتر) ، HDL كمتر از mg/dl35 ، تري گليسيريد بالاي mg/dl250 و يا ابتلا به سندرم پلي سيستيك تخمدان.
براي غربالگري هم تست FBS و هم تست 2hOGTT مناسب است ولي FBS به علت سهولت آن بيشتر انجام مي شود.
در مراحل اوليه اين بيماري، تغيير در سبك زندگي از جمله تغيير عادات غذايي، افزايش فعاليت فيزيكي و كاهش وزن در كنترل قند خون بسيار موثر است و بيماران مي توانند به اين طريق از وابستگي به مصرف داروهاي كاهنده كه قند خون جلوگيري كنند.
فعاليت فيزيكي با شدت متوسط و هوازي به مدت 45-30 دقيقه و 5-3 روز در هفته توصيه مي شود و براي كاهش وزن موفقيت آميز فعاليت هايي با شدت بيشتر همچون يك ساعت پياده روي در روز يا 30 دقيقه دويدن با شدت متوسط مفيد است.
ديابت مليتوس، بيماري مزمني است كه در آن به علت نقص در ترشح و يا عمل انسولين، متابوليسم كربوهيدات ها، چربيها و پروتئين ها دچار اشكال شده و ميزان قندخون بالا مي رود.
انسولين هورموني است كه از سلولهاي بتاي پانكراس، در پاسخ به ورود قند (گلوكز) به جريان خون، ترشح شده و موجب جذب، ذخيره سازي و نيز استفاده سريع گلوكز بوسيله تقريباً كليه بافت هاي بدن بويژه عضلات، بافت چربي و كبد مي گردد و بدين ترتيب تنها هورمون پائين آورنده قند خون است.
انسولين همچنين موجب ساخته شدن و ذخيره چربي در بافت چربي و نيز موجب پيشبرد تشكيل پروتئين ها و جلوگيري از تجزيه آنها ميشود. فقدان انسولين نه تنها باعث افزايش قند خون (هاپيرگلايسمي) و دفع قند از ادرار (گليكوزوري) مي گردد، بلكه موجب از بين رفتن ذخاير پروتئيني و افزايش كلسترول و چربي خون مي شود.
كنترل ضعيف قند خون در بيماري ديابت روي رگهاي خوني در بافت هاي متعددي از بدن اثر گذاشته و منجر به ايجاد تغييرات ساختاري در آنها مي شود كه در دراز مدت باعث عوارضي همچون بيماري قلبي عروقي، نارسايي كليوي، رتينوپاتي و كوري، اختلال در سيستم عصبي و ايسكمي و گانگرن دست و پا مي گردد.
مهمترين انواع ديابت عبارتند از:
ديابت نوع 1، ديابت نوع 2 و ديابت حاملگي (GDM)
پاتوفيزيولوژي ديابت:
1- ديابت نوع 1 (ديابت وابسته به انسولين):
اين نوع ديابت 10% تمام انواع ديابت را شامل مي شود و اگر چه در هر سني ميتواند رخ دهد، ولي بيشتر در افراد زير 30 سال و در كودكان بروز مي كند. (عمدتاً در دخترها در سن 12-10 سالگي و در پسرها در سن 14-12 سالگي).
در اين بيماري سلولهاي جزابر لانگرهانس در لوزالمعده عمدتاً در اثر يك واكنش خود ايمني و ندرتاً به شكل ايديوپاتيك، تخريب شده و بدن تقريباً به طور كامل توانايي ترشح انسولين را از دست مي دهد و قند خون به شدت بالا مي رود و فرد براي جلوگيري از بروز كتواسيدوز و مرگ، وابسته به تزريق انسولين مي گردد. (انسولين فقط به شكل تزريقي مي تواند مصرف شود، زيرا خود يك پروتئين است و اگر به شكل خوراكي مصرف شود، آنزيم هاي گوارشي، آنرا هضم مي كنند.)
ديابت نوع 1، بيشتر در جوانان و نوجوانان لاغر اندام بروز مي كند و علائمي همچون افزايش قند خون، تشنگي مفرط، ادرار زياد، كاهش وزن ناگهاني، ضعف و خستگي و بهم خوردن تعادل الكتروليت ها را بهمراه دارد.
در افرادي كه بطور ژنتيكي مستعد ابتلا به ديابت نوع 1 هستند، عوامل محيطي همچون ابتلا به عفونت هاي ويروسي مي تواند باعث شروع تخريب سلولهاي و بروز بيماري شود.
2- ديابت نوع 2 (ديابت غير وابسته به انسولين):
اين نوع ديابت 90% موارد تشخيصي ديابت را تشكيل مي دهد و در اثر مقاومت سلولهاي بدن به انسولين و تا حدودي نيز كمبود ترشح انسولين، بروز مي كند.
افرادي كه به اين نوع ديابت مبتلا مي شوند معمولاً چاق هستند، بالاي 40 سال سن دارند، داراي فعاليت فيزيكي كمي هستند و سابقه خانوادگي ابتلا به ديابت دارند. بدين ترتيب ژنتيك، چاقي و سن مهمترين ريسك فاكتورهاي ابتلا به ديابت نوع 2 هستند.
چاقي بالاتنه (سيبي شكل) نسبت به چاقي پائين تنه (گلابي شكل) به شدت ريسك ابتلا به ديابت نوع 2 را افزايش مي دهد.
علاوه بر اين چاقي، ريسك بروز پرفشاري خون، ديس ليپيدمي و CVD را هم بالا مي برد.
در ديابت نوع 2 ، در كبد و بافت هاي محيطي، مقاومت به انسولين وجود دارد و هاپيرانسولينمي خود نيز تعداد رسپتورهاي انسولين را طي عمل خود تنظيمي منفي مي كاهد. از آنجا كه ديابت نوع 2، برخلاف نوع 1 تا زماني كه عوارض خود را آشكار نكرده، تشخيص داده نمي شود، لازم است در افراد مستعد ابتلا به ديابت نوع 2، تست هاي غربالگري صورت گيرد.
براي غربالگري ديابت نوع 2، تست قند خون بايد هر 3 سال يك بار، در افراد بالاي 45 سال كه ريسك فاكتورهاي بروز اين نوع ديابت را دارند انجام شود.
اين ريسك فاكتورها عبارتند از: اضافه وزن (BMI بالاي 25 ) ، ابتلا اقوام درجه 1 به ديابت، سابقه ديابت حاملگي، سابقه تولد نوزاد بيشتر از Kg4 ، فشار خون بالا ( و بالاتر) ، HDL كمتر از mg/dl35 ، تري گليسيريد بالاي mg/dl250 و يا ابتلا به سندرم پلي سيستيك تخمدان.
براي غربالگري هم تست FBS و هم تست 2hOGTT مناسب است ولي FBS به علت سهولت آن بيشتر انجام مي شود.
در مراحل اوليه اين بيماري، تغيير در سبك زندگي از جمله تغيير عادات غذايي، افزايش فعاليت فيزيكي و كاهش وزن در كنترل قند خون بسيار موثر است و بيماران مي توانند به اين طريق از وابستگي به مصرف داروهاي كاهنده كه قند خون جلوگيري كنند.
فعاليت فيزيكي با شدت متوسط و هوازي به مدت 45-30 دقيقه و 5-3 روز در هفته توصيه مي شود و براي كاهش وزن موفقيت آميز فعاليت هايي با شدت بيشتر همچون يك ساعت پياده روي در روز يا 30 دقيقه دويدن با شدت متوسط مفيد است.