گفته شده است که پنج تجسم (جسمپذیری) انسانانگارانه ویشنو (مانند کوتوله)، برای کمک به نوع بشر، جهت اشاعه خوبی و از میان بردن شرّ در جهان حضور یافتند. در واقع آن تجسمها، بر پایة گروههای ناهمگون و مبهم و افسانهای واگرا تقسیم شدند و در اصل، این امر، دربارة چندین قهرمان مشهور و فعالیتهای آنان رخ داد، که فعالیتهایشان، همیشه موافق و مطابق با خواستههای اخلاقی مورد تأیید خدایان نبود. یکی از مشهورترین شکلپذیری، تجسم به شکل راماست (که گاه به نام راماچاندرا خوانده میشود که با تجسم دیگر وی به نام پاراشوراما اشتباه نگردد).
راما، بزرگ قهرمان انسانی در حماسة رامایانا و به عنوان پسر پادشاه، مدتها قبل از آن که به صورت ویشنو تجلی یابد، شناخته شده بود. وی الگوی یک انسان نیک، شجاع، جوانمرد، پرهیزگار والامنش و همسری نیکوکار و دوست داشتنی است. همسر زیبای وی یعنی سیتا نیز، شخصیتی نمونه، همسری هندو و مطلوب مادری وفادار و فداکار است.
راما، ضمن مسابقهای سیتا را به عنوان همسر، برنده شد که در آن، با خم کردن کمانش، گاری هشت چرخهای را که برای کشیدن آن به ۱۵۰ مرد نیاز بود، کشید. هنگامی که به پدر راما، در زمان انتقال تاج و تخت به پسرش راما، نیرنگ زدند، راما شادمانانه پذیرفت و با سیتا به جنگلی به تبعید رفت. در جنگل، دیوی نیرومند به نام راوانا، سیتا را ربود، اما انسان میموننما و هانومان رییس آنها، سیتا را در جزیرة لانکا یافتند و راوانا را به قتل رسانده و سیتا را نجات دادند، ولی بعد از این رهایی، راما از او جدا شد، زیرا وی به خاطر زیستن در خانة مردی دیگر دیگر، ناپاک شده بود. اما سیتا، با عبور از میان آتش، و اثبات بیگناهی، دوباره توسط راما پذیرفته شد.
یک رامای دیگر، پاراشوراما (راماباتبر) است که شخصیتی با شهرت و جذابیت کمتری است. پدر پاراشوراما، به نام جاماداگنی، دریافت که همسرش به خیانت متهم است. پاراشوراما به درخواست پدر، سر مادر را جدا کرد، ولی بعدها، به این توانایی دست یافت که بتواند مادر خود را دوباره، زنده سازد. پاراشوراما عضو گروه راهبان بود ولی به سبب رفتار خشونتبارش، شهرت داشت. پاراشوراما، به همانگونه که به خاطر خونخواهی مرگ پدر، سر مادر خود را جدا کرد، مرتکب قتلهای بسیار دیگری نیز شد. زمانی پاراشوراما، فردی از طبقة جنگجویان را به سبب آنکه، در مورد جنگجوی دیگری دچار خلاف شده بود، کشت. پاراشوراما، به تلافی کشته شدن پدرش جاماداگنی، کل طبقة جنگجو را ریشهکن کرد و زمین را جهت فرمانروایی به راهبان داد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷،ص
راما، بزرگ قهرمان انسانی در حماسة رامایانا و به عنوان پسر پادشاه، مدتها قبل از آن که به صورت ویشنو تجلی یابد، شناخته شده بود. وی الگوی یک انسان نیک، شجاع، جوانمرد، پرهیزگار والامنش و همسری نیکوکار و دوست داشتنی است. همسر زیبای وی یعنی سیتا نیز، شخصیتی نمونه، همسری هندو و مطلوب مادری وفادار و فداکار است.
راما، ضمن مسابقهای سیتا را به عنوان همسر، برنده شد که در آن، با خم کردن کمانش، گاری هشت چرخهای را که برای کشیدن آن به ۱۵۰ مرد نیاز بود، کشید. هنگامی که به پدر راما، در زمان انتقال تاج و تخت به پسرش راما، نیرنگ زدند، راما شادمانانه پذیرفت و با سیتا به جنگلی به تبعید رفت. در جنگل، دیوی نیرومند به نام راوانا، سیتا را ربود، اما انسان میموننما و هانومان رییس آنها، سیتا را در جزیرة لانکا یافتند و راوانا را به قتل رسانده و سیتا را نجات دادند، ولی بعد از این رهایی، راما از او جدا شد، زیرا وی به خاطر زیستن در خانة مردی دیگر دیگر، ناپاک شده بود. اما سیتا، با عبور از میان آتش، و اثبات بیگناهی، دوباره توسط راما پذیرفته شد.
یک رامای دیگر، پاراشوراما (راماباتبر) است که شخصیتی با شهرت و جذابیت کمتری است. پدر پاراشوراما، به نام جاماداگنی، دریافت که همسرش به خیانت متهم است. پاراشوراما به درخواست پدر، سر مادر را جدا کرد، ولی بعدها، به این توانایی دست یافت که بتواند مادر خود را دوباره، زنده سازد. پاراشوراما عضو گروه راهبان بود ولی به سبب رفتار خشونتبارش، شهرت داشت. پاراشوراما، به همانگونه که به خاطر خونخواهی مرگ پدر، سر مادر خود را جدا کرد، مرتکب قتلهای بسیار دیگری نیز شد. زمانی پاراشوراما، فردی از طبقة جنگجویان را به سبب آنکه، در مورد جنگجوی دیگری دچار خلاف شده بود، کشت. پاراشوراما، به تلافی کشته شدن پدرش جاماداگنی، کل طبقة جنگجو را ریشهکن کرد و زمین را جهت فرمانروایی به راهبان داد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷،ص