داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم . . .
وقتی که در عزای شما گریه می کنم
همواره با خدای شما گریه می کنم
با هر قدم به کوچه ی باریک شهرتان
در بین کربلای شما گریه می کنم
زخم زبان و کوچه و سیلی و گوشوار
با درد ماجرای شما گریه می کنم
اندازه ی دوماهِ حسین این یکی دو شب
آقا فقط برای شما گریه می کنم
اما نه ، با کیومک حسینی که گفته ای
هم ناله با نوای شما گریه می کنم
من خمس یک دهه غم و اندوه و آه را
بر رزم بچه های شما گریه می کنم
حتمی بود که فاطه در روضه می رسد
وقتی که پا به پای شما گریه می کنم
بر آن مزار خاکی و بی سایبانتان
بر غربت سرای شما گریه می کنم
همواره با خدای شما گریه می کنم
با هر قدم به کوچه ی باریک شهرتان
در بین کربلای شما گریه می کنم
زخم زبان و کوچه و سیلی و گوشوار
با درد ماجرای شما گریه می کنم
اندازه ی دوماهِ حسین این یکی دو شب
آقا فقط برای شما گریه می کنم
اما نه ، با کیومک حسینی که گفته ای
هم ناله با نوای شما گریه می کنم
من خمس یک دهه غم و اندوه و آه را
بر رزم بچه های شما گریه می کنم
حتمی بود که فاطه در روضه می رسد
وقتی که پا به پای شما گریه می کنم
بر آن مزار خاکی و بی سایبانتان
بر غربت سرای شما گریه می کنم