• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

سرسبزترین استان " گیلان"

Nicol

متخصص بخش گردشگری
pattern.php


مردم‌شناسی و جغرافیا

لاهیجان منطقه‌ای است که ازشمال به دریای خزر،

23094.JPG



139433_orig.jpg


از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب ب هآستانه محدود می‌شود که در ۵۰ درجه و صفر دقیقه شرقی و در ۳۷ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی عرض جغرافیایی قرار دارد. این شهر ساخته‌شده بر سرزمینی هموار و جلگه‌ای است که حاصل رسوبات به جای مانده از رودهای گیلان است. از نظر موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های تاریخی یکی از شهرهای مهم گیلان به شمار می‌رود و مدت‌ها مرکز بخش بیه پیش گیلان بوده است.

شهرستان لاهیجان دارای دو بخشرودبنه و مرکزی و ۷ دهستان به نام‌های رودبنه ، شیرجوپشت، آهندان،بازکیاگوراب،لفمجان ،لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری دارای جمعیتی بیش از 220.000 نفر است.

مردم آن بیشترگیلک هستند و گالش به ساکنین ارتفاعات این منطقه اطلاق می‌شود که آن‌ها هم تيره‌ای از گيلکان بوده و زبان‌شان گيلکی است. زبان بومی اين شهرستان، گیلکی با لهجه شرقی است که با لهجه غربی گيلکی (رشت و فومن) اندکی تفاوت دارد. دین مردم لاهیجانشیعه و از نوعناصری است.

teaplant%202.jpg


pattern.php
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
آب و هوا

آب و هوای آن در بخشجلگه ‌ای معتدل و مرطوب و در قسمت کوهستانی سردسیر و خوش آب و هوا است.

850317.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
تاریخچه‌


شهر لاهیجان از دیرباز کانون بازرگانی ابریشم بوده و بیش‌ترین سهم را درنیز تولید و صادرات آن داشته است. صنعت چای یکی از مهم‌ترین صنایع کشاورزی این شهر است. نخستین بار چای در ایران توسط حاج محمد حسین اصفهانی به سال ۱۳۰۲ ه.ق در عصر ناصرالدین شاه قاجار کشت شد که پیشرفتی نداشت و موفقیتی بدست نیاورد. اما شخصی بنام محمد خان قاجار قوانلو ملقب به کاشف السلطنه مشهور به چایکار در سال 1319 ه.ق چای را در لاهیجان کشت نمود و به بار نشاند. وی در حقیقت پدر کشت چای در ایران بشمار می‌آید. در اثر به بار نشستن این فراورده، تأثیرات شگرفی بر زندگی مردم منطقه و اقتصاد کشور به جای مانده است.

نام لاهیجان ریشه در ویژگی اقتصادی آن دارد. به گونه‌ای که واژه لاهیجان عربی‌شده لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان=پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشم‌بافان است. در تجزیه‌ای دیگر، لاه در پارسی میانه (پهلوی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچه ابریشمی سرخ آمده است و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهرابریشم ‌و مکان‌ابریشم»است.

در افسانه‌ها بنای شهر لاهیجان به لاهیج ابن سام ابن نوح نسبت داده می‌شود ولی این وجه تسمیه نادرست و عوامانه بنظر میرسد (یا درست‌تر بگوییم، افسانه‌ای ساختگی برای عوام بوده که با عربی‌سازی نام ایرانی شهر بتوانند نام اصلی شهر را بار دیگر استفاده کنند. این روند در ایران تحت چیرگی تازیان و تعصبات شدید ضدایرانی رواج داشته و ترفندی بوده برای رهایی از برچسب هولناک مجوسیت). این شهر در گذشته در دورانی از استیلای اعراب و سیطرهٔ خلافت دارالاماره یا دارالامان هم نامگذاری شده بوده که بتدریج باردیگر نام ایرانی خود را بازیافته، نخست لاهیجان المبارک و سپس لاهیجان خوانده شده. این شهر در زمان ساسانیان نیز وجود داشته است.

لاهیجان در سال ۷۰۵ ه.ق به دست اولجایتو فتح شد و امیر تیمور به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیانی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان کیانی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، طاعون در سال ۷۰۳ ه.ق، آتش‌سوزی سال ۸۵۰ ه.ق لاهیجان و اشغال آن توسط روس‌ها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه.ق لاهیجان دچار زلزله شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد. شأن و شکوه لاهیجان در زمان خان احمد خان است. خان احمدخان یکی از حاکمان لاهیجان در قرن دهم است و کمتر حاکمی در گیلان چنین قدرتی را به خود دیده است و لاهیجان از این نظر در دوران طلایی خود بود.

در شوال سال ۱۰۰۰ ه.ق شاه عباس کبیر پس از آواره کردن خان احمد خان به لاهیجان آمد و دستور داد باغی که در مقابل قصر خان احمد خان بود و انواع گل‌ها و اقسام میوه‌ها در آن دیده می‌شد را خراب کردند و به زمین بازی چوگان و قپق‌اندازی تبدیل نمودند و پیرامون آن را درخت کاشتند. همچنین شاه عباس دستور داد باغ بیشه دژ خان احمد خان را که از آثار بزرگ بود، ویران کردند و به این ترتیب اثری از دودمان کیائیان گیلان بویژه خان احمد خان نگذاشتند، زیرا وی پسری نداشت که حفظ نام او نماید. بعد از سقوط و مرگ خان احمد خان، لاهیجان دیگر به خود رنگ استقلال ندید و شهر رشت که در آن زمان روستایی بیش نبود کم‌کم مرکزیت و به واسطه توجه خاص شاه عباس حوزه اقتدار آن گسترش یافت و به دیگر بخش‌های گیلان چیرگی کافی پیدا نمود.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
اماکن دیدنی

شهرستان لاهیجان دارای جاهای دیدنی و آثار تاریخی زیادی است که از آن جمله می‌توان اماکن ذیل را نام برد:
بقعه شیخ زاهد گیلانی (مربوط به قرن هشتم هجری واقع در جاده لاهیجان - لنگرود)

lahijan1.jpg


بقعه چهار اولیا یا چهار پادشاهان (مربوط به دوره تیموریان واقع در میدان سردار جنگل)
بقعه میر شمس‌الدین (پسر امام کاظم)
مسجد اکبریه
حمام گلشن
بام سبز (شیطان‌کوه)

P1030297.JPG


استخر لاهیجان

1471105510_d4677969fb.jpg


گنجینه چای ایران (شامل موزه چای و آرامگاه محمد میرزا کاشف‌السلطنه پدر چای ایران)
تله کابین احرار (فاز اول تله‌کابین لاهیجان که از فراز بام سبز آن آغاز شده و به کوه فلاح خیر ختم می‌شود در سال 1384 شمسی راه‌اندازی گردید.)

0003.gif


لاهیجان یکی از مراکز اصلی جنبش جنگلی‌ها بود. امروزه لاهیجؤان یکی از شهرهای زیبای استان با امکانات فراوان جهانگردی است.

دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهيجان
دانشکده تربیت مدرس
دانشکده پرستاری و مامايی
دانشگاه پیام نور
موسسه آموزش عالی دیلمان
دانشکده مدیریت (تعطیل)

butchart-gardens-1.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
شهرستان رَشت از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است. جمعیت این شهرستان ۷۱۵٬۰۹۷ نفر (برآورد ۱۳۸۳) و مرکز آن شهر رشت است. شهرستان رشت در مختصات جغرافیایی 37 درجه و 1 دقیقه تا 37 درحه و 27 دقیقه عرض شمالی از خط استوار و 48 درجه و 35 دقیقه تا 49 درجه و 3 دقیقه طول جغرافیایی از نصف النهار مبدا در بین ارتفاعات تالش و دریای خزر واقع شده است. این شهرستان از شمال به دریای خزر و بندر انزلی ، از جنوب ه شهرستن رودبار ، از شرق به شهرستانهای سیاهکل و آستانه اشرفیه و از غرب به شهرستانهای فومن ، صومعه سرا و شفت منتهی می شود. شهر رشت به‌عنوان مرکز استان گیلان تقریباً در مرکز جلگه گیلان ، در وسیع ترین بخش دلتای رودخانه سفید رود با ارتفاع متوسط 8 متر از سطح دریاهای آزاد و در 330 کیلومتری شمال باختری تهران و در انتهای راه کناره اصلی دریای خزر و در مسیر راه اصلی درجه یک قزوین به بندر انزلی واقع شده است. دو شاخابه از سفید رود بنام های 1- سیاهرود 2- گوهر رودبار از دو سوی خاور و باختر شهر رشت روان هستند و سرانجام به مرداب انزلی می ریزند. این شهرستان با مساحت 603/1251 کیلومتر مربع ، شامل 6 بخش : مرکزی ، خمام ، خشکبیجار ، سنگر ، کوچصفهان و لشت نشاء و 18 دهستان و 296 آبادی ، که 294 آبادی آن دارای سکنه و 2 آبادی آن خالی از سکنه است. جمعیت شهرستان طبق سرشماری سال 1375 ، 715 هزار نفر بوده است که تراکم نسبی آن 430 نفر در هر کیلومتر مربع است که از این تعداد 7/68 درصد آنها شهر نشین هستند ، همچنین 32% کل جمعیت استان به این شهرستان تعلق دارد. مردم آن آریایی نژاد و به زبان فارسی و گویش گیلکی سخن می گویند در این شهر عده ای ارامنه و یهودی هم اقامت دارند در گذشته عده ای یونانی نیز به سبب رونق تجارت نخ نوغان و نوغانداران به گیلان کشانده شده بودند که اکنون کسی از آنها باقی نمانده ، ارامنه ، کلیسائی در رشت دارند و در گذشته بیشتر صاحب مدرسه سالن تئاتر بودند. این شهر از قدیم آباد و مسکونی بوده و ساکنان اصلی آن را گیلکها تشکیل می دهند. در منابع تاریخی آمده اس که این شهر به احتمال قوی قبل از اسلام در زمان ساسانیان وجود داشته است. در دوران صفویه مرکز گیلان بیه پس از فومن به رت منتقل گشت و این امر موجب فزونی اهمیت بیش از پیش این شهر گردید. رشت را در گذشته دایره المعاره ( دار المرز ) نیز می نامیدند. این شهر در قدیم تنها راه ارتباطی و بازرگانی ایران از طریق بندر انزلی به اروپا به شمار می آمد ، از زمان شاه عباس دوم تا اواخر حکومت قاجار به شهر رشت مرکز تجاری بزرگی بوده است و کاروانهایی در این شهر برای خرید ابریشم توقف می کردند و کالاهای خود را از این طریق به بنادر دریای مدیترانه ارسال می داشتند. ساکنان شهرهای این شهرستان عمدتاً به مشاغل خدماتی ، تجاری و صنعتی مشغول هستند و شالیکاری نیز از عمده فعالیتهای روستاییان این خطه می باشد. در بخش کشاورزی ، این ناحیه از مستعدترین مناطق استان و کل کشور محسوب می شود. شهرستان رشت با توجه به شرایط جغرافیایی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ـ اداری دارای ویژگیهای مهمی است ، همانطوریکه متذکر شدیم این شهرستان به جهت موقعیت جغرافیایی ( واقع شدن در جلگه مرکزی و وسعت زیاد آن ، حاصلخیزی خاک و اراضی ، مهم‌ترین منطقه تولید و کشت برنج است ) و موقعیت ارتباطی ( واقع شدن بر رسر راه تهران ، قزوین ، انزلی ، آستارا از یک سو و مسیر جاده اصلی گیلان به مازندران و شرق گیلان از سوی دیگر ) و موقعیت سیاسی ـ اداری ( واقع شدن شهر رشت به‌عنوان مرکز استان گیلان در این قسمت ) و رونق اقتصادی و گسترش شهرهای صنعتی و ایجاد کارخانه های صنعتی و به تبع آن افزایش فعالیتهای زراعی ـ تجاری دارای اهمیت می باشد در این شهرستان بنابر این بررسی و مطالعه فرهنگی و اجتماعی آن از دیدگاه مردم شناسی بسیار مهم و ضروری است
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
مشخصات شهرستان
وسعت شهرستان: 1427 کیلومتر مربع
تراکم نسبی(نفر): 501
درصد شهرنشین : 64.2%
جاذبه های گردشگری (طبیعی و تاریخی ـ مذهبی)
  1. آرامگاه میرزا کوچک خان جنگلی معروف به سردار جنگل در جنوب شهر رشت در محله‌ی سلیمان داراب واقع شده است.
  2. بقعه‌ی امام زاده هاشم در کیلومتر30 جاده‌ی رشت ـ تهران
  3. مسجد حاج صمد خان؛خیابان باقر آباد
  4. مسجد صفی؛ مربوط به قرن نهم و منسوب به صفی میرزا پسر شاه عباس صفوی
  5. گنجینه‌ی رشت؛تاسیس 1349؛خیابان طالقانی
  6. مجموعه‌ی شهرداری
  7. پارک قدس (باغ محتشم)
  8. مجتمع فرهنگی ـ تفریحی شهر شادی
پارک ها و ذخیره گاه های جنگلی شهرستان رشت
  • پارک جنگلی: سراوان (مساحت :1300هکتار)

  • پارک جنگلی: امام زاده هاشم (مساحت :7 هکتار)
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
بلوار انزلی
bovar.jpg
بندر انزلی یکی از معدود شهرهای ایران است که پارکی چنین زیبا دارد. قدمت این پارک بیش از 98 سال می باشد .</SPAN>

این پارک 35000 متر مربع وسعت دارد و به علت قرار گرفتن در ساحل کانال(ما بین انزلی و غازیان)و در واقع ساحل دریا،از سه طرف نیز مشرف به رودخانه است.2 موج شکن را از سمت شمال در روبرو دارد که به صورت دروازه ای با ابهت ،آغوش پر مهر خود را به روی همه تماشاگران طبیعت گشوده است.
از ناحیه پشت دبیرستان شرف فعلی نرسیده به پلکان طرفین« مجسمه شیر » و قسمت شرق بلوار تا گوشه جنوب شرقی بلوار، سد سازی شده بود. البته یه پهنای بلوار فعلی نبود. در قسمت شمالی از محل مجسمه شیر تا جنب موج شکن حدود 400 متر شامل بلوار شمالی فعلی و خیابان 30 متری جزو خلیج مانندی بود که به گفته محلی ها آن را کوچی دریا « دریای کوچک» می نامیدند. با اینکه موج شکن ها جلوی امواج دریا را می گرفتند، باز هم امواج دریا،با شدت و قدرت به ساحل آن خلیج می کوبید و به خانه های آن حدود خسارت فراوان وارد می ساخت.
بعدا روس هاکه اداره بندر را در دست داشتند جلوی کوچی دریا را از کناره موج شکن شمع کوبی کردند و چوب های گرد نراد بلند رادر زمین فرو کردند که بعد ها روی همین چوب ها بتون ریختند که تا اندازه ای ضربات موج را خنثی می کرد. سال 1317 شمسی که رضا شاه از بلوار باز دید کرده بود این قسمت هنوز خلیج پر از آب بود .آقای غلام حسین مفتاح تصمیم گرفت که این دریاچه را تبدیل به بلوار کند. اشجار جنگلی را از هر طرف به پشت سدی که در امتداد بلوار شرقی یعنی جلوی کوچی دریا بسته بودند ریختند و با دو کامیون کمپرسی کوچک شن می اوردند.کاگران کار می کردند و تلاش عظیمی در جریان بود،آب را به تدریج ولی با سرعت خشک کردند وآن را تا هم کف بلوار شمالی خاک ریز نمودند. جدول بندی شروع شد و پس از آن درخت ها و گل های فراوان کاشته شد .
ماه دیگر که رضا شاه برای سرکشی پیاده به بلوار می آمد قسمت شمالی بلوار را همانند بلوار شرقی آماده استفاده مردم می بیند ، همان طور که پیاده حرکت می کرد ، چند بار با عصای خود به بوته های شمشاد باغچه ها می کوبد شاید از ریشه بیرون بیایند، که می بیند از جا کنده نمی شود. زیرا در ضمن بازدید از کرج وقتی با عصا به بوته گل ها می زند از جا کنده می شود و می فهمد که همان روز یا روز گذشته برای خوشایندش گل ها را کاشته اند. در این جا بود که به خاطر کار عظیمی که در این مدت کوتاه انجام گرفته بود لبخندی رضایت بخش بر لبانش نقش بست،لبی که به ندرت لبخند می زد .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
موج شکن ها


mojshekan.jpg
فبل از اینکه موج شکن های انزلی احداث گردند کانال ما بین انزلی و غازیان همانند خلیجی بود که کشتی های تجارتی به منظور تخلیه و بار گیری ویا مصون ماندن از امواج و طوفان دریا در آنجا پناه آورده بوده به اسکله ها پهلو گرفته یا روی لنگری می ایستادند . اما امواج دریا , تا داخل کانال را می کوبید و به شناورهای مستقر در خلیج آسیب می رسانید. از این رو نیاز به احداث موج شکن ها احساس گردید و در نتیجه قرار داد این بنای عظیم که از شاهکار های معماری در نوع خود است در سال 1313 هجری قمری برابر 1274 شمسی بین دولت ایران و روسیه زیر نظر دو مهندس روسی به نامهای علی اف و پلاناتف منعقد گردید.
طول موج شکن غازیان 750 متر و موج شکن انزلی 520 متر می باشد و کار ساختمان آن در سال 1293 شمسی کاملا" پایان یافت.
برای حمل سنگ ها به منظور احداث موج شکن ها از پونل به سیاوزان کپورچال که در دامنه مرداب قرار داشته درختان جنگل در مسیر راه را برداشته و راه آهنی بطول 14 کیلومتر کشیده شد. سپس سنگ ها را با واگنهای باری که بوسیله لوکوموتیو کشیده می شد یه اسکله کپور چال حمل و آنگاه در کرجی های بزرگ تخلیه و هر سه تا 4 کرجی را بوسیله کرجی موتوری بسوی انزلی یدک کشیده و به موج شکن ها می رسانیدند. روش ساخت بدین طریق بود که ابتدا تیر های بلند که چوب گرد نراد روسی بود در زمین فرو کردند آنگاه دور تا دور تیر ها را با برزنت محصور کردند و سپس با یک پمپ آب دستی که دسته هایی دو طرفه داشت و مثل « الاکلنگ » آنرا پایین و بالا می بردند. آب داخل محوطه برزنت را خارج و با خشک کردن , آنرا برای ریختن سنگ و کار های دیگر آماده می کردند. این تلمبه دستی را یکی از مهندسین روسی مامور احداث موج شکنها در انزلی ساخته , سپس این اختراع خود را در پطرز بورگ به ثبت رسانید.
برای حمل وسایل سنگین جهت احداث موج شکن ها , جرثقیلی آهنی روی تخت روانی شناور سوار کردند و از آن استفاده می نمودند و روی موج شکن ها بعدا" ریل آهنی کشیدند و وسایل دیگر را بوسیله واگن به تدریج به انتهای موج شکن ها می رسانیدند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
tarikhche.jpg
آنچه مسلم است انزلی از نظر تاریخی قدمت زیادی ندارد و در چندین کتاب تاریخی نام انزلی در 540 سال پیش ثبت شده است.
متاسفانه روسها بندر انزلی را در سال 1184 شمسی به آتش کشیدند و احتمالا" هر گونه آثاری که می توانست قدمت انزلی و مردم آنرا روشن نماید در آتش بیداد بیگانگان سوخت و به خاکستر تبدیل گردید.
بندر انزلی در اوایل صفویه ( زمانی که قزوین پایتخت بوده است ) مورد توجه انگلیسیها قرار گرفت تا بعنوان سر پلی برای عبور ابریشم گیلان که مرکز آن در رشت بوده به روسیه باشد , همین امر باعث شد که روسها و حکومت مرکزی ایران نیز به موقعیت بندر انزلی پی ببرند.
بندر انزلی به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی بهترین پناهگاه و لنگرگاه برای کشتیهای تجارتی و نزدیکترین و امن ترین راه بین ایران و اروپا از طریق روسیه در مسیر تجارت و محلی برای تخلیه و بارگیری کالای تجارتی و عبور مسافرین گردید.
چنانچه در زمان نادر شاه , انزلی پایگاهی جهت بارگیری برنج و سایر مایحتاج قشون نادری که در قفقاز می جنگیدند بوده است.
در عهد قاجاریه تردد کشتیهای بادبانی و بخاری به منظور حمل و نقل کالا خصوصا" حمل نفت که سابقه 200 ساله دارد به اوج خود رسید و بندر انزلی بعنوان یکی از مهمترین بنادر سواحل جنوبی دریای خزر در آمد و پس از تحویل تاسیسات بندری بوسیله شورویها در سال 1306 شمسی , دولت ایران به تجهیز این بندر اقدام و امروزه یکی از بنادر مجهز و مهم ایران محسوب می گردد. و از طریق آبراه های شوروی سابق به اروپا ارتباط کشتیرانی دارد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
موقعیت جغرافیایی:


moghiyat.jpg

با بررسی های زمین شناسی , حدود 15000 سال پیش , جزیره ای از سطح آب دریای خزر سر برآورد که بعد ها به نام انزلی نامیده شد و بعنوان مهمترین بندر سواحل جنوبی دریای خزر و ایران معروف گردید.
این جزیره بر اثر فعل و انفعالات جوی و سایر عوامل طبیعی , بصورت امروزی از دو قسمت انزلی و غازیان شکل گرفت و کانالی بین این دو قسمت ایجاد گردید که آب چهار رودخانه از شرق ( سوسر روگا , پیر بازار روگا , راست خانه و نهنگ روگا ) و یک رودخانه از غرب ( شنبه بازار روگا ) از طریق آن به دریا وارد می گردد.
بندر انزلی در منطقه ای جلگه ای و ساحلی در طول جغرافیایی 49 درجه و 28 دقیقه و عرض جغرافیایی 37 درجه و 28 دقیقه واقع شده است وارتفاع آن از سطح دریا منهای 26 متر می باشد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
خدا بیامورزدش. لطف کنید وقتی این پست رو میخونید یه صلوات هم برای شادی روحش بفرستید.




نام : سیروس
Sirus.jpg

نام خانوادگی : قایقران نصرالهی

نام پدر : زکریا(پرویز)
متولد : 1/11/1340 بندر انزلی محله کلویر
دوران راهنمایی : مدرسه قابوس کلویر
دوران متوسطه : دبیرستان شهید فرامرزی(بذرجمهر)
شغل پدر : کارمند تربیت بدنی(ورزشکار در رشته بسکتبال)
شغل مادر : خانه دار
برادران : عبدالله,ناصر,نادر,حسین
تعداد 2 خواهر
عضو باشگاههای : ملوان و استقلال انزلی,الاتحاد قطر و کشاورز تهران
تعداد بازی ملی : 100 مسابقه (43 بازی رسمی)
کاپیتان در تیم ملی : 21 بازی
گل زده برای تیم ملی : 14 گل
اولین بازی ملی : 30دی سال 63 مقابل یوگسلاوی
آخرین بازی ملی : 26 فروردین سال 72 مقابل بوسنی
اولین کاپیتان ملی : 11 آذر سال 67 مقابل قطر
مربیگری در تیم های : کشاورز تهران و مسعود هرمزگان
افتخارات دوران بازیگری : قهرمانی با ملوان در جام حذفی کشور , مقام دوم لیگ قدس با تیم منتخب گیلان , قهرمانی با استقلال در جام حذفی گیلان , مقام سومی در جام ملت های آسیا(سال88) , قهرمانی بازی های آسیایی پکن (سال99)
افتخارات دوران مربیگری : کسب عنوان سوم کشور با تیم کشاورز تهران
زیبا ترین گل زده برای تیم ملی : به تیم دینا مودر سدن سال 64
بهترین گل زده برای تیم ملی : به تیم کره جنوبی سال 90
تاریخ در گذشت : 18/1/1377
سیروس در اولین روز از دومین ماه زمستان سال 1340 از دامن پاک مادری مهربان و مسلمان از سلاله رسول الله(ص) دیده به جهان گشود.همینکه پا گرفت ,پا های کوچکش با کوچه باغهای خاکی آشنا شدند.

باریکه راههای تنگ و درازی که شاخساردرختان تنومند و قدیمی از پشت چپرهای نی ای, گیسوان سبز خود را بر شانه کوچه می افشاندند و سایه گاه خنکی می شدند در ظهرتابستان های داغ برای سیروس کوچولو و همبازی های فوتبالش,تادر دشتی سر سبز و وسیع که در همسایگی دریا سینه گشوده بود, با پا های برهنه آغاز کرد و از همان ابتدا علارغم جثه کوچک و باریکی که داشت ولی در زمینه فوتبال, سر و گردنی بالاتراز دیگران بود.
سیروس همزمان با ادامه تحصیل, عشق و علاقهاش به ورزش فوتبال روز به روز فزونی می یافت و در این رهگذر آنچنان شایستگی قابل توجه ای از خود به نمایش گذاشت که در اندک زمانی به عضویت تیم منتخب آموزشگاهها درآمد و این ابتدای راه مردی بود تا در آینده با درخشش پرفروغ خود تحول چشمگیری را در تاریخ فوتبال ایران زمین رقم بزند چرا که سیروس در مدت کوتاهی و در سن 16 سالگی(سال 56) موفق شد به عنوان یکی از مهره های اصلی فوتبال در تیم های نوجوانان و جوانان ملوان توپ زنی کند و بلافاصله در همین راستا ,شرکت خود در بازی های باشگاه هایاستان گیلان با مهارت های منحصر به فردی که از او سراغ می رفت تیم ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاهای گیلان برسند.
پس ازآن از سال 1357 الی1363 همچنانیکی از بهترینهای فوتبال گیلان زمین برای تیم پر آوازه ملوان,افتخارآفرینی کرد. در این زمان« سیروس قایقران» به عنوان پدیدهای استثنایی نه تنها در قلب دوستداران ورزش فوتبال بلکه در ذهن همه, قهرمانی با خصلت و منش پهلوانی تلقی گردید.
چرا که سخاوت و خضوع و افتادگی اش در حدی بود که دوستدارانش از هر طبقه و هر قشری در کنارش احساس راحتی و نزدیکی می کردند. با آنکه بزرگ بود اما به همگان یاد می داد که چگونه می توان کوچک بود ملی بزرگ ماند.
لبخند های مهربانش همیشه صمیمی و امید بخش دلها بود. دستانش همیشه عطر رفاقت می داد و قلب دریایی اش پایتخت تمامخوبی ها بود. وقتی می دوید گویی توسنی خوش اندام و باد پا, دشتی بی انتها را در می نوردید. چابک و بی قرار , با چشمانی مهربان که در نگاهش پر از ستاره بود و پراز افق فردا ها.
و افق فردا ها یکی پس از دیگری فرا رسیده بود. سیروس بعد از انتخواب شدن در تیم ملی ایران در سن 26 سالگی (1366) تنها فوتبالیست شهرستانی بود که بازبند پر افتخار کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازو بست.چیزی که اگر چه موجب فخر او نگردید ولی افتخاری برای گیلان زمین شد. واین مباهات را همین وجود نازنین به اوج خود زسانید زیرا در سال 1367 در جام ملتهای آسیا که در قطر بر گزار شده بود, تیم ملی ایران به رهبری سیروس عزیز نائل به کسب مقام سومی مسابقات شد و پس از آن در سال 1369 تیم ملی ایران را با گلهای شگفت انگیزش بعد از 20 سال انتظار به رتبه قهرمانی آسیا و دریافت طلای بازی های آسیایی 1990 مفتخر ساخت.
حالا سیروس نه تنها در ایران زمین به عنوان یک پدیده و قهرمان فوتبال مطرح شده بود بلکه چشمهایی هم در آنسوی مرزها در تعقیب این جوان خودش استیل وبا تکنیک ایران بودند. چنانچه کشور قطر اولین مشتاق این بزرگ مرد فوتبال ایران شد و اقدام به استخدام می نمود.
اما سیروس در اوج قله ها هرگز اصالت خود را به فراموشی نسپرد زیرا بعد از مدتی بازی در قطر دوباره به زادگاه خویش و به اولین تیم باشگاهی خود,ملوان پیوست و این تیم شهرستانی را با گل های زیبا و به یادمانده اش قهرمانی جام حذفی باشگاههای کشور کرد تا عازم مسابقات جام در جام باشگاههای آسیا گردد.
و این افتخارات همچنان ادامه داشت تا آنکه سیروس خستگی در نگاه عالمان به فوتبال هنوز می توانست یکی از مدعیان مطرح کشور تلقی گردد ولی ......
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
آن عزیز به یاد ماندنی به دلایلی ترجیح داد در تیم کشاورز(یکی از تیم های باشگاههای تهران)ابتدا به عنوان بازیکن و سپس به سمت مربی, عشق دیرینه خود را نسبت به ورزش فوتبال تداوم بخشد و اما پس از آن انگار همه فراموش کرده بودند که سیروس, قهرمانی بود کخه فوتبال ایران زمین را در دهه شصت به شایستگی رهبری کرد و به بایستگی عناوین پر افتخاری را نصیب این مرز و بوم نماید. چرا که سیروس شمالی بعد از اینهم زحمات و تلاشی که برای سر بلندی فوتبال ایران انجام داده بود حالا می بایست به دور از همسر مهربان و فرزند دلبندش, به دور از خانواده و زادگاهش,سر از جنوب در اورد و جایگاهش را چرکین کرده بود ولی او همچنان بزگوارانه این همه نا سپاسی را نا دیده گرفته بود.
و حالا سیروس,آن مرد میدان ها,آن ناخدای طوفان ها,خسته شده بود.شاید به خاطر نا مردی ها,شاید به خاطر آنکه به ظاهر دوستش می داشتند و در باطن دشمنش بودند. شاید به خاطر قدر نا شناسی ها و نا سپاسی ها...
اما او قلبش از اهالی دریا بود,زلال و آرام و متین,که به گاه خشم امواج پر خروشش را در صخره های استوار درون خود فرو می نشاند و به آرامشی عمیق دست می یافت. آنسان که دریا که در غروب سرخ فام پاییزان به چله می نشیند و طوفان ژرفنای خود را التیام می بخشد.
قلبی که دریایی از « راستین » بود. عشق به ایمان و پاکی و راستی بر آنش داشت تا غنچه ای از ریشه پر توان خود را , موجودی از وجود با وجود خود را « راستین » بنامد.
« راستینی » که به راستی با سیروس آمد و بت سیروس هجرت کرد.
خروس همسایه , سحر گاه آن روز شوم آواز نخوانده بود ,گویی می دانست این آخرین سحر گاه مردی از تبار رادمردان است,مردی از قبیله نام آوران,پس شایسته نیست که منقار بگشاید و ترانه بیدار باش را در گوش قلندری پر آوازه سر دهد, شایسته نیست این قلندر مهربان م مردمی را از خواب سحر گاهی بر خیزاند تا به سوی خوابی لبدی هجرت کند.
ولی سیروس بیدار شده بود,آنچنان بیدار که گویی برای مسابقه ای خود را مهیا می کند , مسابقه ای بین مرگ و زندگی. بعد از نماز صبح ,بعد از رازو نیاز ها با پر وردگار خود و انگا یعد از قرار ملاقات گذاشتن با مو جودات آسمانی ,برای تمرین و دویدن,دویدن به منظور رفتن و رسیدن,ورزش صیحگاهی اش را به پایان رسانید. وعجیب این که فرصت کرده بود یا که پروردگارش فرصت داده بود تا بر خلاف همیشه این بار با خیلی از دوستان و خویشان وداع آخرین را گفته باشد و حتی فرصت کرده باشد برای آخرین بار « ناهار آخر » را در صفره پر صداقت و نجابت پدر با دست پخت همیشه اشنا و گوارای مادر صرف کند و بعد از آن بوی اسپند مادر , دعای سلامت پدر همراه با عشق و بوسه های حقیقی او و راستین شیرین و همسر مهربانش را بدرقه کرده بودند.
ولی دریغ و افسوس که واپسین نگاههای مهربان سیروس همراه با لبخند های جاودانه اش در خم کوچه پیچید وبرای همیشه دور شد. و آنگاه قلب پر از احساس و عاطفه سیروس که گویی راستین هم در آن جای داشت در پیچ جاده امامزاده ایستاد.
آری پهلوان سیروس صدقه خود و راستین دلبندش را پرداخت و همراه عزیزش راهی دیگر را پیش گرفت و دنیایی از خاطره های ارزشمند را برای همسر گرمامی اش ,خانواده صمیمی و انبوهی از دوستدارانش به یادگار سپرد.
و اما وقتی قلندر,چون مرغ بوتیمار از کرانه های ساحل,به آن سوی نا معلوم انتها پر کشید . دیگر هیچ کس چون او همسایه خوب آفتاب نبود.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
صنایع دستی
انواع صنایع دستی که در استان گیلان تولید می شود عبارتند از: خراطی و نازک کاری چوب، منبت کاری، معرق کاری، حصیر بافی، بامبو بافی، مروار بافی، سفالگری و سرامیک سازی، نقاشی روی کدو، نمد مالی، شالبافی، ابریشم بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، چموش دوزی، قلابدوزی، چادر شب بافی، قالی بافی.

منبت کاری:
منبت یکی از ظرایف صنایع دستی ایران است که چونان دیگر انواع این صنعت پر پیشه تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندر کاران آن از مواد اولیه ای ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها با ارزش های مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند. منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری برروی چوب براساس نقشه ای دقیق. از آنجا که چوب دارای مقاومت قابل ملاحظه ای در برابر رطوبت، عوامل جوی و ... نیست متأسفانه نمونه و اثری از چوبهای منبت کاری شده در دوره پیش از اسلام در دست نیست.



در استان گیلان به دلیل وجود جنگل و درخت چوبهای زیادی نیز در دسترس است. در نتیجه کارهای بسیار زیبایی را می توان در اینجا مشاهده کرد.

خراطی و نازک کاری با چوب:
خراطی، آن دسته از کارهای چوبی است که معمولاً با قرار گرفتن چوب برروی دستگاههای خراطی که طی آن چوب حول مرکزیتی به دوران می آید انجام می شود.

فرآورده های تولیدی این رشته شامل گلدان، قندان، شکلات خوری، آجیل خوری، زیر سیگاری، میان قلیان، عصا و ... است.

نازک کاری چوب، روشی از ساخت فرآورده های چوبی است که طی آن بوسیله وسایل نخاری نظیر اره، رنده، سوهان، مغار و ... قطعات کوچک چوبی آماده می شود. سپس بصورت روکش برروی بدنه چوبی چسبانده می شوند. قطعات چسبانده شده تحت فشار قرار گرفته و شکل می گیرند. از این روش انواع شکلات خوری، زیر سیگاری، قاب عکس و نظایر آن تولید می شود.

معرق روی چوب:
عمدتاً این هنر در شهر رشت و به صورت خصوصی کار می شود

حصیربافی:
مهمترین مراکز عمده بافت: رشت، خمام، حسن رود، انزلی، اطراف لنگرود و رودسر است.

بامبو بافی:
شروع کار بامبو بافی با کشت چای در گیلان آغاز و رواج یافت و مهمترین مرکز تولید آن لاهیجان علی الخصوص منطقه لیالستان است. بامبو در فارسی به نی خیزران شهرت دارد که به طور طبیعی در مرداب ها و اطراف رودخانه های لاهیجان و رشت می روید.

مرواربافی:
مرواربافی یکی از رشته های صنایع دستی است که طی سالیان اخیر در گیلان رواج یافته است. مروار یک نوع چوب ترکه ای است که در منطقه سولقان در اطراف تهران کاشته می شود و از آن انواع و اقسام سبد در سایزهای مختلف, جامیوه ای, جانانی, جا لیوانی و ... می بافند. از نظر شکل و ظاهر به محصولات بامبوبافی بسیار شبیه است.

سفالگری و سرامیک سازی:
از مراکز مهم این رشته در استان گیلان می توان آستارا, انزلی, رودسر, صومعه سرا, لاهیجان و تالش یاد کرد. در استان گیلان مواد اولیه و مورد مصرف سفال بسیار یافت می شود و به دلیل رطوبت هوا و بارندگی های تقریباً دائمی از گذشته های دور مصرف سفال سقف برای پوشش ساختمانها استفاده می شد.

نقاشی روی کدو:
در لیالستان لاهیجان نوعی کدو کشت می شود که به کدوی قلیایی معروف است و در شرایط خاص پرورش می یابد. ابتدا کدوی نارس را درون قالبی چوبی که جداره آن به شکلهای زیبا و متفاوت مشبک است قرار می دهند و دهانه آن را می بندند به طوریکه فقط ساقه کدو از دهانه قالب بیرون می ماند. کدو که به تدریج رشد می کند شکل قالب چوبی را به خود می گیرد و از داخل روزنه های قالب مشبک به بیرون نفوذ می کند. پس از رسیدن کامل کدو آنرا از ساقه جدا کرده و با احتیاط قالب را باز می کنند و سپس آنرا نقاشی کرده و برای آنکه رنگ آن تیره قهوه ای بشود, آنرا درون ظرف بزرگی با پوست انار و زاج سیاه می جوشانند و سپس قسمتهایی از پوست کدو را که باقی مانده است می تراشند و در نتیجه نقش و نگار روی آن ظاهر می شود. این کدو پس از رسیدن خود به خود توخالی می شود. از این محصول بیشتر برای قلیان، پایه آباژور و ... استفاده می کنند. این هنر از هنرهای تزئینی است.



نمد مالی:



نمد به عنوان یکی از زیراندازها و تن پوش های سنتی ایران سابقه ای طولانی دارد. ماده اولیه مورد نیاز برای تهیه نمد بطور معمول ضایعات پشم و کرک قالی است. ولی از آنجا که تولید نمد بنا بر سفارش متقاضی به نمدمال صورت می گیرد از پشمهای مرغوب نیز در آن استفاده می شود.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
گیلان – امامزاده ها – زیارتگاه ها




16541234671947325219023310492116216186169235.jpg


گیلان بر اساس آخرین تقسیمات كشوری دارای 11 شهرستان ، 34 شهر، 27 بخش و 95 دهستان است:
1. آستارا
مركز آن آستارا و دارای یك بخش به نام بخش مركزی است. بخش مركزی از سه دهستان به نام های حیران ، لوندویل و ویرمونی تشكیل شده است. جمعیت شهرستان آستارا بر اساس آخرین سرشماری 63254 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : مناطق ساحلی ، گردنه حیران ، مرداب استیل ،باغ عباس آباد در 4 كیلومتری آستارا به هشت پر، پناهگاه حمایت وحش آستارا ، بقعه شیخ تاج الدین محمد خیوی .
2. آستانه اشرفیه
مركز آن شهر آستانه اشرفیه است. در محدوده این شهرستان دو شهر به اسامی آستانه اشرفیه و كیاشهر قرار دارند. این شهرستان از دو بخش و پنج دهستان تشكیل شده است.
بخش كیاشهر: دارای یك شهر و دو دهستان است. مركز بخش كیاشهر و دهستان های آن دهگاه و كیاشهر است.
بخش مركزی : دارای یك شهر و سه دهستان است. مركز بخش ، شهر آستانه اشرفیه و دهستان های آن عبارت اند از : دهشال ، كیسم ، گوركا. جمعیت شهرستان بر اساس آخرین سرشماری 483و114 نفر است.
برخی مراكز دیدنی: سواحل دریا و صیدگاه های مختلف ماهی ، آرامگاه سید جلال الدین اشرف ، پل سفید ، پارك معین در آرامگاه دكتر محمد معین.
3. بندر انزلی
دارای یك بخش مركزی و مركز آن شهر بندر انزلی است. بخش مركزی از دو دهستان تشكیل شده است و عبارت اند از دهستان چهار فرضیه و لیچاركی حسن رود.
جمعیت شهرستان بندر انزلی بر اساس آخرین سرشماری 827 و119نفر است.
برخی مراكز دیدنی : تالاب انزلی ، كاخ میان پشته ( موزه نیروی دریایی) ، دهكده ساحلی ، ساحل جفرود ، موج شكن ، اسكله ، بولوار ، پل های غازیان و انزلی ، برج ساعت ، ساختمان شهرداری ، شیلات غازیان ، پناهگاه حیات وحش كشك ، به مساحت 6701 هكتار در جنوب غربی انزلی ، پناهگاه حیات وحش سلكه ، با 360 هكتار وسعت در جنوب این شهر.
22272372381861597192147149149148148205143100.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
4. تالش
مركز آن ، شهر هشت پر است. در محدوده ی این شهرستان چهار شهر به اسامی پره سر ، رضوان شهر ، ماسال و هشت پر قرار دارند. این شهرستان دارای سه بخش است:
بخش رضوان شهر : دارای دو شهر به نام های رضوان شهر و پره سر و دهستان های آن خوشابر، دینا چای ، گیل دو لاب و ییلاقی ارده
بخش ماسا لو شاندرمن: دارای یك شهر و دو دهستان است. مركز بخش شهر ماسال و دهستان های آن ماسال و شاندرمن
بخش مركزی : دارای یك شهر و شش دهستان است. مركز بخش ، شهر هشت پر و دهستان های آن اسالم، ساحلی جوكندان ، طولارود، تالش ، گرگان رود و لیسار است.
جمعیت شهرستان تالش بر اساس آخرین سرشماری 262420 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : پارك جنگلی و ساحلی گیسم، جاده كوهستانی اسالم به خلخال ، منطقه ییلاقی آق اولر ، منطقه حفاظت شده لیسار ، قلعه لیسار ، آرامگاه سید شرفشاه ، اسپی مزگت دیناچال ، كاخ سردار امجد.
5. رشت
مركز آن شهر رشت و دارای شش شهر به اسامی خشك بیجار ، خمام ، رشت ، سنگر ، كوچصفهان و لشت نشا است. این شهر از پنج بخش تشكیل شده است.
بخش خمام : دارای شهرهای خمام و خشك بیجار و دهستان های چاپارخانه ، چوكام ، حاجی بكنده ، خشك بیجار ، كته سر خمام و نوش خشك بیجار است.
بخش سنگر : مركز بخش شهر سنگر و دهستان های آن اسلام آباد ، سراوان و سنگر است.
بخش كوچصفهان : مركز بخش ، شهر كوچصفهان و دهستان های آن بلسبنه ، كنارسر و لولمان است.
بخش لشت نشا : مركز بخش ، لشت نشا و دهستان های آن جیر دهنده ، لشت نشا ، علی آباد ، زیبا كنار و گفشه لشت نشا است.
بخش مركزی : مركز بخش ، شهر رشت و دهستان های آن پسیخان، پیر بازار ، حومه و لاكان.
جمعیت شهر رشت بر اساس آخرین سر شماری 715096 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : پارك جنگلی سراوان ، باغ محتشم ( پارك شهر ) رشت ، عمارت كلاه فرنگی ، آرامگاه میرزا كوچك خان در سلیمان داراب ، میدان شهرداری ، بازار رشت ، عینك در غرب رشت ، شهر بازی ، محلات تاریخی ، كتابخانه ملی رشت ، موزه رشت ، صنایع دستی و حصیری ، مناطق ساحلی ، هتل و برج مرتفع اردوگاه صدا و سیما در زیبا كنار .
248761181861801941462403597593911022366147.jpg


6. رودبار
مركز آن شهر رودبار است و دارای یك بخش مركزی و دو بخش دیگر است.
بخش رحمت آباد و بلوكات : مركز بخش توتكابن و دهستان های آن بلوكات ، دشتوبل و رحمت آباد است.
بخش عمارلو : مركز آن بخش جیرنده و دهستان های آن جیرنده ، خورگام و كلیشم است.
بخش مركزی : دارای چهار شهر به نام های رستم آباد ، رودبار ، لوشان و منجیل است. دهستان های آن عبارت اند از : رستم آباد جنوبی ، رستم آباد شمالی و كلشتر
جمعیت شهرستان رودبار بر اساس آخرین سرشماری 113082 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : سد منجیل ، درخت كهنسال سرو هرزویل ، مناطق و تپه های باستانی مانند مارلیك ، دشتی ، جوبن ، حلیمه جان ، توربین های بادی تولید برق ، آثار طبیعی ملی گیاه لیلیوم ( دوش چهل چراغ) در ارتفاعات داماش عمارلو ، كوه درفك.
7. رودسر
مركز آن شهر رودسر و دارای شش شهر به نام های املش ، چابكسر ، رحیم آباد ، رودسر ، كلاچای و واجارگاه است وسه بخش دارد :
بخش املش : مركز آن شهر املش و دهستان های آن املش جنوبی ، املش شمالی ، سمام و كجیه.
بخش رحیم آباد : مركز آن شهر رحیم آباد و دهستان های آن اشكور سفلی ، اشكورعلیا ، سیار ستاق ، رحیم آباد و شوئیل است.
بخش مركزی : دارای چهار شهر به نام های رودسر ( مركز شهر و دهستان ) ، چابكسر ، كلاچای و واجارگاه و دهستان های آن اوشیان ، سیاهكارود، چینی جان و رضا محله است.
جمعیت شهرستان رودسر بر اساس آخرین سرشماری 202622 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : میدان شهرداری ، كاخ نهارخوران ، بازار شهر رودسر ، باغ های چای و مركبات ، رودخانه پل رود، منطقه سیاهكله رود و ییلاقات اشكور، آبشار سجیران ، آرامگاه ابوجعفر ثایری در میانده.
1591021153824125131241239124106160120728246.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
8. صومعه سرا
مركز آن شهر صومعه سرا و دارای دو شهر و سه بخش است.
بخش تولم : مركز آن شهر مرجقل و دهستان های آن تولم و هندخاله .
بخش مركزی : مركز بخش ، شهر صومعه سرا و دهستان های آن ضیابر، طاهرگوراب و كسما است.
بخش میرزا كوچك خان جنگلی : مركز بخش روستای گوراب زرمیخ و دهستان های آن گوراب زرمیخ و مركیه .
جمعیت صومعه سرا بر اساس آخرین سرشماری 136710 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : مناره آجری گسكر ، باغ های چای ، مراكز پرورش كرم ابریشم ، مزارع توتون.
9 . فومن
مركز آن شهر فومن و دارای سه شهر به نام های شفت ، فومن و ماسوله و دو بخش است.
بخش شفت : مركز آن شهر شفت و دهستان های آن احمد سرگوراب ، جیرده و چوبر.
بخش مركزی : دارای دو شهر به نام های فومن و ماسوله و دهستان های آن آلیان ، رودپیش ، سردار جنگل ، گشت ، گوراب پس ، لولما و ملاسرا است.
جمعیت شهرستان فومن بر اساس آخرین سرشماری 103192 نفر است.
برخی مراكز دیدنی :پارك كودك ، قلعه رودخان ، خرابه های قصر تاریخی در اله دار كوه ، ویرانه های قصر سلسله جادو در محلی به نام زرین كول.
9717925024712613574150481501519014218934121.jpg


10. لاهیجان
مركز آن لاهیجان و دارای دو شهر به اسامی سیاهكل و لاهیجان است. بخش های آن :
بخش دیلمان : مركز آن روستا ی دیلمان و دهستان های آن دیلمان و پیركوه است.
بخش سیاهكل : مركز آن شهر سیاهكل و دهستان های آن توتكی ، خرارود و مالفجان است.
بخش مركزی : مركز آن شهر لاهیجان و دهستان های آن آهندان ، بازكیاگوراب ، رودبنه ، شیرجوپشت، لفمجان ، لیالستان و لیل است.
جمعیت شهرستان لاهیجان بر اساس آخرین سرشماری 204302 نفر است.
برخی مراكز دیدنی : سلسله جبال شیطان كوه ، بولوار آزادی و استخر لاهیجان ، باغ های زیبای چای ، آرامگاه كاشف السلطنه ( موزه چای ایران ) ، پارك كودك ، پارك شهر ، بناهای تاریخی ، میدان سردار جنگل ( چهار پادشاه ) ، ایستگاه كشاورزی ، كارخانه های تولید چای خشك ، آرامگاه شیخ زاهد گیلانی و جاده كوهستانی سیاهكل به دیلمان ، مناطق تاریخی و ییلاقی اسپیلی و دیلمان .
11. لنگرود
مركز آن شهر لنگرود و دارای سه شهر به اسامی لنگرود، كومله و شلمان و دارای یك بخش به نام بخش مركزی است. دهستان های آن عبارت اند از : چاف ، دریا سر ، دیو شل ، كومله ، گل سفید و لات لیل . برخی مراكز دیدنی : پل خشتی ، باغ های چای ، بقعه دوازده تن ملاط ، پارك شهر ، پناهگاه حیات وحش امیر كلایه ، محله ها ، بقعه آقا سید حسن ، باغ های مركبات ، ساحل ماسه ای و منطقه تفریحی چمخاله .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
شهرستان آستارا از شهرستان‌های استان گیلان در شمال ایران است. مرکز این شهرستان شهر آستارا است. شهرستان مرزی آستارا با کشور جمهوری آذربایجان همسایه است. مردم این شهرستان با گویش آذربایجانی (ترکی) وتالشي صحبت می‌کنند. شغل اکثر مردمان آستارا خرید و فروش با کشور آذربایجان می باشد و تعدادی دیگر در گمرک و یا به کشاورزی مشغولند.
شهر: آستارا
شهر: لوندویل
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
دکتر محمّد معین (19 اردیبهشت ۱۲۹۷ در رشت - ۱۳ تیر ۱۳۵۰) استاد زبان فارسی و پدیدآورندهٔ فرهنگ معین. دکنر محمد معین در خانواده ای متدین بدنیا آمد. در سن شش سالگی ابتدا مادرش را از دست داد. و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش نیز به دیار ابدیت پیوست. بعد از درگذشت والدینش ، "شیخ محمد تقی معین العلماء" در تربیت او نقش اساسی داشت. بطوریکه دکتر محمد معین ترقیات علمی و معنوی خود را مدیون او می دانست. دکتر معین تحصیلات دبستانی را در مدرسه اسلامی به پایان برد. و دوره اول متوسطه را در رشت در دبیرستان دولتی شاهپور به اتمام رساند. و دوره دوم را در رشته ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رساند.در سال 1310 در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. با نوشتن پایان نامه ای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی "لوکنت دولیل" در رشته ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک لیسانس نایل شد. در سال 1318 برای دوره دکترا در ادبیات فارسی ثبت نام نمود.بعد پس ار پایان دوره دکترا به عنوان اولین در دکتر در رشته ادبیات فارسی شناخته شد. در 1321 ازدواج کرد و دارای 4 فرزند می باشد
 
بالا