سلام
داشتم مقالات پزشکان محترم رو در نت میخوندم با وبلاگ دکتر اشرفی زاده برخورد کردم و این قسمت رو میذارم دوستان بخونند و لینک رو انتهای مطلب .
من بنیامینم یک کوچولوی مونگول یا (سندرم دانی) خنده داره نه ؟ آخه من شبیه موغولهام , ما زیادیم ,خیلی زیاد , توی همه دنیا پخش شدیم , فکر کنم بچه های اصلی آدم و حوا ما هستیم !
می گی نه! نگاه کن , همه ما تو هر نقطه از دنیا شبیه هم هستیم و به همه مون هم میگن مونگول نمیدونم چرا از شنیدن این کلمه خنده ام می گیره این وبلاگ رو من مامان و بابا می
نویسیم من یک سال دارم ولی بابام بزرگتر ه و مامانم بزرگتر چند وقت پیش یکی 2 تا 3 تا ....از دوستهای من مردن اون هم مثل من عقب افتاده بودن- یعنی از قافله قاتلین عقب موندن
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
ـ صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی ـ
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
٬
آدمیت مرد
٬
گرچه آدم زنده بود.
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
٬
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند ٬
آدمیت مرده بود .
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
٬
گشت و گشت ٬
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
٬
ای دریغ
٬
آدمیت بر نگشت !
قرن ما ٬
روزگار مرگ انسانیت است !
سینهء دنیا ز خوبی ها تهی است ٬
صحبت از آزادگی٬پاکی٬مروت ابلهی است
٬
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
٬
قرن موسی چمبه هاست !
من که از پژمردن یک شاخه گل
٬
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
٬
از فغان یک قناری در قفس
٬
از غم یک مرد در زنجیر
٬
حتی قاتلی بر دار !
اشک در چشمانم و بغضم در گلوست
و ندرین ایام ٬ زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم ؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست ٬
وای ! جنگل را بیابان می کنند !
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند ٬
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نا مردمان با جان انسان می کنند.
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور ٬
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
٬
صحبت از مرگ محبت ٬ مرگ عشق
٬
گفتگو از مرگ انسانیت است .
ولش کن اونهارو کشتند سالهاست که میمیرند و خواهند مرد . مامان رضا اونو گذاشت توی باکن و از سرما یخ زد خودش به من گفت , گفت: خدا به من گفت : تو یک امتحانی و مامانت قبل از تو رد
شد. و مرد. بابای مهدیس شیر مسموم بهش داد و علیرضا داره میمیره آخه مامانش بهش غذا نمی ده که بمیره! حتی بهش شیر نمیده اون فقط یک بچه 4 ماهه 3 کیلویی و هیچ گناهی نداره
من گیج شدم کی مرده کی زنده مونگولا مردن یا قاتلاشون راستی مونگول یک فحشه ؟ یا قاتل فحشه ؟ کدومش بد تره ؟ مونگول عقب افتاده سندرم داون يا آدم کش , دزد , مال مردم خور ,
قاچاقچی , نزول خور , رشوه بگیر, ولش کن چیزی که معموله اینه که اگه به یکی بگی مونگول سرت رو میکنه ولی اگه به کسی رشوه بدی یا کسی مال کسی رو بخوه میگن یارو زرنگه ! من
که گیج شدم خوبه که مونگولم و به قول شما این چیزها حالیم نیست وگرنه دیوونه میشدم!
سلام زندگی پسر من هم سندرم داون داره
داشتم مقالات پزشکان محترم رو در نت میخوندم با وبلاگ دکتر اشرفی زاده برخورد کردم و این قسمت رو میذارم دوستان بخونند و لینک رو انتهای مطلب .
من بنیامینم یک کوچولوی مونگول یا (سندرم دانی) خنده داره نه ؟ آخه من شبیه موغولهام , ما زیادیم ,خیلی زیاد , توی همه دنیا پخش شدیم , فکر کنم بچه های اصلی آدم و حوا ما هستیم !
می گی نه! نگاه کن , همه ما تو هر نقطه از دنیا شبیه هم هستیم و به همه مون هم میگن مونگول نمیدونم چرا از شنیدن این کلمه خنده ام می گیره این وبلاگ رو من مامان و بابا می
نویسیم من یک سال دارم ولی بابام بزرگتر ه و مامانم بزرگتر چند وقت پیش یکی 2 تا 3 تا ....از دوستهای من مردن اون هم مثل من عقب افتاده بودن- یعنی از قافله قاتلین عقب موندن
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
ـ صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی ـ
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
٬
آدمیت مرد
٬
گرچه آدم زنده بود.
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
٬
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند ٬
آدمیت مرده بود .
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
٬
گشت و گشت ٬
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
٬
ای دریغ
٬
آدمیت بر نگشت !
قرن ما ٬
روزگار مرگ انسانیت است !
سینهء دنیا ز خوبی ها تهی است ٬
صحبت از آزادگی٬پاکی٬مروت ابلهی است
٬
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
٬
قرن موسی چمبه هاست !
من که از پژمردن یک شاخه گل
٬
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
٬
از فغان یک قناری در قفس
٬
از غم یک مرد در زنجیر
٬
حتی قاتلی بر دار !
اشک در چشمانم و بغضم در گلوست
و ندرین ایام ٬ زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم ؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست ٬
وای ! جنگل را بیابان می کنند !
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند ٬
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نا مردمان با جان انسان می کنند.
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور ٬
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
٬
صحبت از مرگ محبت ٬ مرگ عشق
٬
گفتگو از مرگ انسانیت است .
ولش کن اونهارو کشتند سالهاست که میمیرند و خواهند مرد . مامان رضا اونو گذاشت توی باکن و از سرما یخ زد خودش به من گفت , گفت: خدا به من گفت : تو یک امتحانی و مامانت قبل از تو رد
شد. و مرد. بابای مهدیس شیر مسموم بهش داد و علیرضا داره میمیره آخه مامانش بهش غذا نمی ده که بمیره! حتی بهش شیر نمیده اون فقط یک بچه 4 ماهه 3 کیلویی و هیچ گناهی نداره
من گیج شدم کی مرده کی زنده مونگولا مردن یا قاتلاشون راستی مونگول یک فحشه ؟ یا قاتل فحشه ؟ کدومش بد تره ؟ مونگول عقب افتاده سندرم داون يا آدم کش , دزد , مال مردم خور ,
قاچاقچی , نزول خور , رشوه بگیر, ولش کن چیزی که معموله اینه که اگه به یکی بگی مونگول سرت رو میکنه ولی اگه به کسی رشوه بدی یا کسی مال کسی رو بخوه میگن یارو زرنگه ! من
که گیج شدم خوبه که مونگولم و به قول شما این چیزها حالیم نیست وگرنه دیوونه میشدم!
سلام زندگی پسر من هم سندرم داون داره