شاخاب پارس نه خلیج فارس
جغرافی نویسان كهن در نامگذاری سرزمین ها، دریاها ، رودها، كوهها و... ریشه هایی را در نظر داشتند؛ مانند این كه نام بیشتر رودها از رنگ آبها و سرزمینها و ... برگزیده می شد، نام كوهها از همانند بودن آنها به كالبدهای دیگر گرفته شده و نام دریاچه ها و دریاها از ریشه استوارتری پیروی شده و بیشتر آنها به نام كشور و سرزمینی كه در نزدیكی و پیرامون آنها قرار گرفته ، نامیده شده است؛ مانند شاخاب مكزیك ، شاخاب فارس ، دریای چین ، اقیانوس هند، دریای مازندران و...9
ناحیه جنوب باختری ایران فارس است كه ساكنان كهن آن « پرسه ها» (پارسیان) نام داشتند كه یونانیان آنها را پرشیا می گفتند و دوسلسله پادشاهی (ساسانی و هخامنشی)از این قوم برخاستند . برخی پژوهشگران بر این باورند، پارسیان همان مردم پارسوا هستند كه ساكن دریاچه ارومیه بودند (كه نام آنان در سنگنبشته آشوری آمده) و به طرف جنوب رفته و در سرزمین پارس سكنی گزیدند . 10
به همین مناسبت ، دریای مجاور این منطقه، دریای پارس نامیده شد كه در آن موقع هیچ یك از كشورهای كوچك و بزرگ امروزی در كناره های شاخاب فارس نبودند و اگر هم بوند، جزیی از سرزمین پهناور ایران به شمار می رفتند. حتی كشورهای قدرتمند ان روز چونان یونان و روم با اجازه ایرانیان كشتی های خود را وارد شاخاب فارس می كردند.11
یونانیان به این دریا «پرس» می گفتند. 12
داریوش از این دریا یاد كرده و عبارت « درایه تیه هچا پارسا آبی » یعنی دریای پارس را به كار برده كه در سنگنبشته به جای مانده از وی نمایان است .13
اعراب نیز می دانند كه این نام ( شاخاب فارس) از دیرباز نام حقیقی این دریای بزرگ بوده است . جغرافیدانان بنام عرب هم از سده های نخستین اسلام آن را می شناختند .
ابی القاسم عبیداله بن عبداله مستوفی ، نامبردار به ابن خرداذبه ، كه كتاب خود «مسالك و ممالك» را در سال 234- 230مهی (14) نگاشته است درباره شاخاب فارس می نویسد : دجله وسط مدینه بغداد ثم تمر بواسط إلی ان تصب إلی البطائح و... تمر إلی ناحیه المذار ثم بصب الجمیع إلی بحر فارس . . . 15
مسعودی ، نویسنده نامی عرب، در كتاب ارزشمند خود "مروج الذهب و معادن الجوهر" زمانی كه زمانی كه از مجموع اخبار درباره دریاها سخن می گفته ، از شاخاب فارس به عنوان دریای پارس یادكرده است .
وی می نویسد :« بحر فارس تكثر امواجه و یصعب ركوبه و...»16
ابن حوقل، جهانگرد نامی و بوم نگار بنام عرب، در كتاب معروف خود " صورة الارض" می گوید :« از شاخاب فارس به نام بحر فارس یاد می كند و می نویسد :« الذی یجب ان یذكر بعد دیار العرب بحر فارس، لانه یشتمل علی اكثر حدودها و تتصل دیارالعرب و...» 17 (ابن حوقل-صوره الارض، منشورات دار مكتبه الحیاه –بیروت،ص48)
اصطخری ،جغرافیدان خبره عرب و نویسنده كتاب " المسالك و الممالك " به سده چهارم مهی ،باز هم از دریای پارس یاد می كند و می نویسد :« بعد دیار العرب بحر فارس فانه... » 18
ابوالفداء ،مولف كتاب "تقویم البلدان" كه از جایگاه ویژه ای برخوردار است،از دریای فارس یاد می كند و زمانی كه حدود فارس را بیان می كند،می نویسد:« حدغربی فارس خوزستاناست.همه حدغربی تا شمال حدود اصفهان است و جبال و حد جنوبی آن دریای فارس است . . . »19
جهانگرد معروف عرب در سده هشتم مهی كه سفرش را سال 725 مهی آغاز كرده و در طی سفرخود از ایران نیز دیدن نمود، در كتاب "رحله"خود می نویسد:« و هو شیخ الشیوخ بمصر ركن الدین العجمی،و معه شیخ رجب و جماعه من الصوفیه و ركبوا بحر فارس من الابله الی هرموز و . . . »20
در معجم البلدان،كتابی مشهور كه همه جغرافیدانان آن را به عنوان یك فرهنگ جغرافیایی معتبر می دانند ،از شاخاب فارس به عنوان "بحرفارس" یاد شده است :« بحرفارس: هو شعبه من البحر الهند الاعظم و اسمه بالفارسیه كما ذكره حمزه زراره كما مسیر وحده من التیز من النواحی مكران علی سواحل بحر فارس الی عبادان . . . »21
بنابراین ،آنچه از متون تاریخی برداشت می شود و حتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان نمودند ایناست كه "شاخاب فارس" در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایـــران بوده است .
جغرافی نویسان كهن در نامگذاری سرزمین ها، دریاها ، رودها، كوهها و... ریشه هایی را در نظر داشتند؛ مانند این كه نام بیشتر رودها از رنگ آبها و سرزمینها و ... برگزیده می شد، نام كوهها از همانند بودن آنها به كالبدهای دیگر گرفته شده و نام دریاچه ها و دریاها از ریشه استوارتری پیروی شده و بیشتر آنها به نام كشور و سرزمینی كه در نزدیكی و پیرامون آنها قرار گرفته ، نامیده شده است؛ مانند شاخاب مكزیك ، شاخاب فارس ، دریای چین ، اقیانوس هند، دریای مازندران و...9
ناحیه جنوب باختری ایران فارس است كه ساكنان كهن آن « پرسه ها» (پارسیان) نام داشتند كه یونانیان آنها را پرشیا می گفتند و دوسلسله پادشاهی (ساسانی و هخامنشی)از این قوم برخاستند . برخی پژوهشگران بر این باورند، پارسیان همان مردم پارسوا هستند كه ساكن دریاچه ارومیه بودند (كه نام آنان در سنگنبشته آشوری آمده) و به طرف جنوب رفته و در سرزمین پارس سكنی گزیدند . 10
به همین مناسبت ، دریای مجاور این منطقه، دریای پارس نامیده شد كه در آن موقع هیچ یك از كشورهای كوچك و بزرگ امروزی در كناره های شاخاب فارس نبودند و اگر هم بوند، جزیی از سرزمین پهناور ایران به شمار می رفتند. حتی كشورهای قدرتمند ان روز چونان یونان و روم با اجازه ایرانیان كشتی های خود را وارد شاخاب فارس می كردند.11
یونانیان به این دریا «پرس» می گفتند. 12
داریوش از این دریا یاد كرده و عبارت « درایه تیه هچا پارسا آبی » یعنی دریای پارس را به كار برده كه در سنگنبشته به جای مانده از وی نمایان است .13
اعراب نیز می دانند كه این نام ( شاخاب فارس) از دیرباز نام حقیقی این دریای بزرگ بوده است . جغرافیدانان بنام عرب هم از سده های نخستین اسلام آن را می شناختند .
ابی القاسم عبیداله بن عبداله مستوفی ، نامبردار به ابن خرداذبه ، كه كتاب خود «مسالك و ممالك» را در سال 234- 230مهی (14) نگاشته است درباره شاخاب فارس می نویسد : دجله وسط مدینه بغداد ثم تمر بواسط إلی ان تصب إلی البطائح و... تمر إلی ناحیه المذار ثم بصب الجمیع إلی بحر فارس . . . 15
مسعودی ، نویسنده نامی عرب، در كتاب ارزشمند خود "مروج الذهب و معادن الجوهر" زمانی كه زمانی كه از مجموع اخبار درباره دریاها سخن می گفته ، از شاخاب فارس به عنوان دریای پارس یادكرده است .
وی می نویسد :« بحر فارس تكثر امواجه و یصعب ركوبه و...»16
ابن حوقل، جهانگرد نامی و بوم نگار بنام عرب، در كتاب معروف خود " صورة الارض" می گوید :« از شاخاب فارس به نام بحر فارس یاد می كند و می نویسد :« الذی یجب ان یذكر بعد دیار العرب بحر فارس، لانه یشتمل علی اكثر حدودها و تتصل دیارالعرب و...» 17 (ابن حوقل-صوره الارض، منشورات دار مكتبه الحیاه –بیروت،ص48)
اصطخری ،جغرافیدان خبره عرب و نویسنده كتاب " المسالك و الممالك " به سده چهارم مهی ،باز هم از دریای پارس یاد می كند و می نویسد :« بعد دیار العرب بحر فارس فانه... » 18
ابوالفداء ،مولف كتاب "تقویم البلدان" كه از جایگاه ویژه ای برخوردار است،از دریای فارس یاد می كند و زمانی كه حدود فارس را بیان می كند،می نویسد:« حدغربی فارس خوزستاناست.همه حدغربی تا شمال حدود اصفهان است و جبال و حد جنوبی آن دریای فارس است . . . »19
جهانگرد معروف عرب در سده هشتم مهی كه سفرش را سال 725 مهی آغاز كرده و در طی سفرخود از ایران نیز دیدن نمود، در كتاب "رحله"خود می نویسد:« و هو شیخ الشیوخ بمصر ركن الدین العجمی،و معه شیخ رجب و جماعه من الصوفیه و ركبوا بحر فارس من الابله الی هرموز و . . . »20
در معجم البلدان،كتابی مشهور كه همه جغرافیدانان آن را به عنوان یك فرهنگ جغرافیایی معتبر می دانند ،از شاخاب فارس به عنوان "بحرفارس" یاد شده است :« بحرفارس: هو شعبه من البحر الهند الاعظم و اسمه بالفارسیه كما ذكره حمزه زراره كما مسیر وحده من التیز من النواحی مكران علی سواحل بحر فارس الی عبادان . . . »21
بنابراین ،آنچه از متون تاریخی برداشت می شود و حتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان نمودند ایناست كه "شاخاب فارس" در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایـــران بوده است .