[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یلدا نام فرشتهای است، بالا بلند. با تنپوشی از شب و دامنی از ستاره. یلدا نرمنرمک با با اولین شب زمستان آمده و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان میکشد تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند. یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه میرفت و لابهلای خوابهای زمین لالاییاش را زمزمه میکرد. گیسوانش در باد میوزید و شب به بوی او آغشته میشد[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
یلدا شبی از خدا پارهای آتش قرض گرفت. آتش که میدانی، همان عشق است. یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزد. آتش در وجود یلدا بارور شد[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
فرشتهها به هم گفتند: «یلدا مادر خورشید است. و هر شب قطرهقطره خونش را به خورشید میبخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].»
فرشتهها گفتند: فردا که خورشید به دنیا بیاید، یلدا خواهد مُرد[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
یلدا همیشه همین کار را میکند؛ میمیرد و به دنیا میآورد. یلدا آفرینش را تکرار میکند[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
راستی، امروز که خورشید را دیدی، به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشتهای است که روزی از خدا پارهای آتش قرض گرفت.:گل: