• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

شناخت کودکان از خود

ziba

کاربر ويژه
شناخت کودکان از خود





ra4-932.jpg


امکان دارد کودکان تصور کنند که از نقاط قوت و ضعف خود اطلاع دارند ولی این مسئله زمانی مفید خواهد بود که منطبق با واقعیت باشد و تنها در این صورت است که آنها می توانند مسیر مناسب را انتخاب کنند. دلایل مختلفی برای اشتباه کودکان در شناخت توانایی های شان وجود دارد. احتمال دارد آنها به علت بی تجربگی دچار اشتباه شوند و عقایدشان با توجه به اطلاعات محدود شکل بگیرد.

فرض کنید در سر کلاس، معلم یکی از دانش آموزان را تحسین می کند ولی او متوجه تمجیدهای معلم از سایر دانش آموزان نمی شود. در این شرایط دانش آموز به این نتیجه می رسد که از سایرین مستعدتر است.

کودکان غالباً برای شناخت خود ابزار مقایسه با سایر همسالان را به کار می برند. آنها وقتی احساس می کنند که در حوزه ای از همسالان خود بهترند به این باور می رسند که از سایرین متمایز هستند در حالی که این موضوع را در نظر نمی گیرند که شاید سطح همسالان آنها کمتر از حد استاندارد باشد.

کودکان ممکن است دربرآورد میزان تلاش مورد نیاز نیز دچار اشتباه شوند زیرا تجربه چندانی ندارند.آنها در بیشترین موارد احساس می کنند که علی رغم تلاشی که می کنند کارها به خوبی پیش نمی رود و از این مسئله ناراحت می شوند در صورتی که در واقع به حد کافی تلاش نمی کنند!

کودکان، گاهی نیز برای دانستن اینکه باید تا چه حد تلاش کنند افراد بسیار موفق را الگو قرار می دهند.متأسفانه راهی برای تعیین میزان تلاش یک فرد وجود ندارد. به عنوان مثال همه مردم برای دانشمندانی مثل ابوعلی سینا احترام خاصی قائلند ولی نمی دانند که آنها برای رسیدن به موفقیت تا چه حد زحمت کشیده اند.

گاهی کودکان دچار اعتماد به نفس کاذب می شوند و توانایی های خود را بیشتر از آنچه در واقعیت است تصور می کنند. والدین نیز مخالفتی با این مسئله ندارند. در واقع بیشتر والدین فرزندان خود را متفاوت از سایر کودکان می دانند.

اعتماد به نفس کاذب می تواند مشکلاتی را به بار آورد و کودک را به این باور برساند که بدون تلاش می تواند به موفقیت دست یابد. این مسئله انگیزه و قدرت تمرکز را در کودکان از بین می برد.

قضاوت نادرست از توانایی های فرد در دو حالت خود را نشان می دهد:

۱ روند پیشرفت کودک کند می شود.

۲ کودک پس از رویارویی با واقعیت ها دچار سرخوردگی، خشم و اندوه می شود.

شناخت منطبق با واقعیت از توانایی ها به کودک اجازه می دهد برای آینده خود بهتر برنامه ریزی کند و تصمیمات درستی بگیرد.

اشتباه نکنید. منظور ما این نیست که کودکان عادی نباید برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند.

درست است که همه کودکان نمی توانند در فعالیت های مختلف بدرخشند ولی شرکت در این فعالیت ها فواید زیادی به همراه دارد. در واقع کودکان با این کار احساس رضایت کرده و تجربیات گرانبهایی کسب می کنند.

کودکانی که درک درستی از توانایی های خود ندارند هنگام ناکامی از نظر روانی به شدت به هم می ریزند.

کودکان واقع بین در بیشتر موارد موفق هستند. آنها از موفقیت های خود شاد می شوند ولی از سوی دیگر ناکامی ها نیز انگیزه شان را نابود نمی کند.

چنین کودکانی از موفقیت ها و ناکامی ها درس های مفیدی می گیرند و از آنها در فعالیت های آینده سود می برند.

از آنجا که کودکان از تجربه کافی برخوردار نیستند والدین نقش مهمی در راهنمایی آنها دارند.

از فرزندتان بپرسید که درباره توانایی های خود چه عقیده ای دارد و اگر عقاید او با واقعیت منطبق نبود راهنمایی اش کنید. شما می توانید سؤالات زیر را از فرزندتان بپرسید:

۱ اکنون چه احساسی داری؟

۲ چه تصوری از توانایی های خود داری؟

۳ چقدر تلاش می کنی؟

۴ تا چه حد از فعالیت های خود لذت می بری؟

۵ چه اهدافی را در زندگی دنبال می کنی؟

اگر می خواهید فرزندتان شناخت درستی از توانایی های خود داشته باشد در ابتدا خودتان به این شناخت دست یابید، در غیر این صورت دچار مشکل می شوید.

بسیاری از والدین این مسئله را درک نمی کنند که فرزندشان از سایرین متمایز نیست.

برای شناخت بهتر توانایی های فرزند خود می توانید از مربیان و آموزگاران وی کمک بگیرید.
 
بالا