• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

شهرستان کرمان

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
در مدارك‌تاريخی و جغرافيايی‌اسلامی نام اين منطقه«كرمان»،«كارمانيا»،«ژرمانيا»، «كرمانيا»، «كريمان»، «كارمانی» و «كرمانی» و در كتيبه بيستون به صورت ‹‹يوتيه›› ذكر شده است. شهرستان كرمان از شمال و خاور به كوير لوت از جنوب به شهرستان های بم و جيرفت و از باختر به شهرستان های راور، زرند، رفسنجان و بردسير محدود است. كشاورزی در كرمان رواج داشته ولی به علت كمی باران روش آبياری بيش تر به طريق آبی انجام می شود. از محصولات کشاورزی اين شهرستان می‌توان پسته، زيره، كتيرا، حنا، گندم، جو، يونجه، تره بار و بنشن را نام برد. سابقه هنر خوشنويسی به عنوان يکی از هنر های سنتی و دينی کرمان تا حدود قرنهای پنجم و ششم هجری باز می گردد. بصورت کتيبه آثاری از اين دوران را در کرمان مشاهده می کنيم از جمله کتيبه های بنای خواجه اتابک و مسجد ملک که به خط ثلث و کوفی است. البته کرمان در تاريخ هنر خوشنويسی، هرگز از مراکز مهم اين هنر قلمداد نشده است. از نظر صنايع دستی شهرستان كرمان شهرت فراوان دارد زيرا علاوه بر قالی آن كه بسيار مرغوب است، گيوه دوزی، پته دوزی (نوعی سوزن دوزی)،شال بافي و كرك آن نيز از اهميت ويژه ای برخوردار است. از اين ميان آن‌چه بيش تر جنبه صادراتی دارد قالی و كرك بوده كه در اقتصادكرمان تاثير به‌سزايی داشته است.پته‌دوزي و شال‌بافي مهم ترين و ارزشمندترين صنايع دستي شهرستان كرمان را تشكيل مي دهند. پته حاصل تلاش دست‌های زحمت‌کش و هنرمند دختران و زنان کرمانی است که هركس با چشم دل به آن بنگرد در آن، اثر نگاه‌های خسته‌ای را خواهد يافت که هر صبح تا شام در پی سوزن، از نقطه ای به نقطه ديگر در حرکت بوده و خود يادگار هزاران درد و رنج و گاهی شادی و شعفی که در ذهنشان منقوش بوده؛ است. پته هنر ارزشمندي است كه با وجود آن همه ظرافت و زيبايی، آن‌چنان که بايد و شايد در بازارهای جهانی جايی ندارد. توجه بيش از حد به جنبه اقتصادی و تجاری اين صنعت و به کارگيری نخ‌های نامرغوب و از طرف ديگر افت کيفيت دوخت نيز بی تأثير بر منزوی بودن اين صنعت نبوده است. قيمت بالای پته و آسيب پذيری آن از طرفی، عدم صادرات آن از طرف ديگر از مهم‌ترين دلايل رکود و وقفه در عرضه اين محصول به بازارهای جهانی است. اين هنر که ريشه در تاريخ و گذشته فرهنگی استان کرمان دارد، همانند ساير رشته های صنايع دستی سابقه توليد کاملاً مشخصی ندارد و هر يک از دست اندرکاران، پيدايش آن را به يکی از افسانه های بومی مرتبط می دانند و متأسفانه به دليل آسيب پذيری منسوجات در برابر عوامل جوی در موزه های داخلی و خارجی نمونه هايی از پته که بتواند راهگشای ما به کشف سابقه اين هنر باشد، وجود ندارد. شال‌بافي نيز يكي ديگر از مهم‌ترين و ارزشمندترين صنايع دستي مردم اين منطقه است. در زمينه صنعت شال‌بافي نيز بايد گفت: هوتک يکی از روستاهای چترود است که تنها کارگاه شال‌بافی كرمان را در خود جای داده است. اساس اقتصاد شهرستان كرمان بر صنعت (صنايع دستی و صنايع ماشينی)، كشاورزی، دام‌داری، كارگری و تجارت استوار گرديده است. پسته، قالي، زيره، كتيرا، حنا، گندم و بعضی مواد كانی صادرات اين منطقه را تشکيل می دهند.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
صنايع و معادن

كرمان در زمينه صنايع ماشينی نيز دارای فعاليت های قابل توجهی بوده و به علت فراوانی ذغال سنگ، سرب، سنگ مرمر، آهك و گچ ‌كارخانه های زيادی جهت بهره‌برداری از منابع فوق در اين شهرستان تاسيس شده است كه از آن جمله كارخانه‌هاي توليد آجر، ساخت موزاييك و تهيه سيمان را می توان نام برد.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
کشاورزی و دام داری

كشاورزی در كرمان رواج داشته ولی به علت كمی باران روش آبياری بيش تر به طريق آبی انجام می شود. از محصولات کشاورزی اين شهرستان می‌توان پسته، زيره، كتيرا، حنا، گندم، جو، يونجه، تره بار و بنشن را نام برد. دامداری در كرمان به مقدار كم و منحصر به پرورش گوسفند، بز، شتر، اسب و الاغ می باشد
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
مشخصات جغرافيايي

شهرستان كرمان مركز استان كرمان و يكی از شهرستان های آن از نظر جغرافيايی در 57 درجه و 7 دقيقه ی درازای خاوری و 30 درجه و 18 دقيقه ی پهنای شمالی و در ارتفاع 1755 متری از سطح دريا قرار دارد. شهرستان كرمان از شمال و خاور به كوير لوت از جنوب به شهرستان های بم و جيرفت و از باختر به شهرستان های راور، زرند، رفسنجان و بردسير محدود است. آب و هوای اين منطقه خشك و ميزان بارندگی سالانه به طور متوسط 142 ميلي‌ متر است. بر اساس سرشماری سال 1375 جمعيت شهر كرمان 384991 نفر شامل 79483 خانوار بوده است. مردم شهرستان كرمان مسلمان شيعه و آريايی نژادند و به زبان فارسی با گويش كرمانی صحب می کنند.
مسيرهاي ارتباطي و دسترسي به اين شهرستان را راه‌هاي زير تشكيل مي‌دهد.
- راه كرمان ـ اصفهان به سوی شمال باختری به درازای 703 كيلومتر
ـ راهی به سوی جنوب باختری به درازای 572 كيلومتر
ـ راه كرمان ـ شيراز که از 174 كيلومتری كرمان (سيرجان) راهی به درازای 496 كيلومتر به سوی جنوب كرمان ـ بندر عباس جدا می شود.
ـ راه كرمان ـ مشهد به درازای 853 كيلومتر
ـ راه كرمان ـ زاهدان به سوی خاور به درازای 541 كيلومتر که از 170 كيلومتری راهی به درازای 594 كيلومتر به سوی جنوب جدا شده و كرمان ـ بندر عباس را به هم پيوند می دهد
ـ راه كرمان ـ ماهان از طريق جوپار به سوی جنوب به درازای 52 كيلومتر( جوپار در 26 كيلومتری اين راه قرار دارد)
ـ راه آهن كرمان ـ بافق
اين شهرستان دارای فرودگاه است.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
وجه تسميه و پيشينه تاريخي

در مدارك تاريخی و جغرافيايی اسلامی نام اين منطقه «كرمان»، «كارمانيا»، «ژرمانيا»، «كرمانيا»، «كريمان»، «كارمانی» و «كرمانی» و در كتيبه بيستون به صورت ‹‹يوتيه›› ذكر شده است. «كارمان» از دو كلمه ‹‹كار›› به معنی جنگ و ‹‹مان›› به مفهوم محل تشکيل شده که به معنی ‹‹جايگاه دلاوری و نبرد›› می باشد. بعضی از جغرافيادانان، نام قديم اين شهر را «گواشير» (بردشير) خوانده اند که همان ‹‹كوره اردشير›› يا شهر اردشير بوده كه به تدريج به ‹‹گواشير›› تبديل شده است. در دوره ساسانيان فرمانروای كرمان، عنوان شاه داشت، چنان كه بهرام چهارم (388- 389 م) كه در زمان پدرش والی كرمان بود لقب كرمانشاه (شاه كرمان) را داشت. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب می شد.
كرمان در دوره اسلامی و مقارن با 21 تا 24 هـ . ق و سال های بعد از آن تلاطمات سياسی زيادی را شاهد بود. عمر بن خطاب دراين زمان سهيل عدی و عبدالله عتبان را مامور فتح كرمان كرد. سرداران نام برده با گرفتن اندك جزيه ای ازحاكم كرمان به مدينه مراجعت كردند. در سال 31 هـ . ق مردم كرمان به جرم ندادن جزيه مورد هجوم سردار عرب، عبدالله بن عامر قرار گرفتند. وی كه از سوی عثمان مامور فتح كرمان شده بود، بدون مقاومت اهالی، كرمان را فتح كرد و جزيه چندين سال عقب افتاده را هم از اهالی پس گرفت و مجاشع بن مسعود را با يك هزار تن سپاه به حكومت كرمان برگزيد و خود عازم خراسان شد. در درگيری هايی كه بين اهالی و سپاه عرب در گرفت كرمان با مداخله نيروهای كمكی عبدالله بن عامر، به تصرف كامل مسلمانان درآمد و مجاشع در دوران خلافت عثمان و علی بن ابيطالب عليه السلام، حاكم كرمان ماند. در دوره خلافت بنی اميه شورش هايی در كرمان بر پا شد. عبدالرحمن بن اشعث از طرف امويان به جای مجاشع به حكومت كرمان منصوب شد. در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز (99-101 هـ . ق) شخصی به نام غسان حكومت كرمان را بر عهده گرفت. در دوران حكومت وی كرمان رو به آبادی نهاد و بسياری از آتشكده های زرتشتيان كه به آن ها «مجوسيه» می گفتند، خراب شد.
در زمان خلفای بنی عباس حوادث مهمی در كرمان روی نداد. در اين دوره كرمان در معرض حمله اقوامی كه قبل از اسلام در بنادرخليج فارس می زيستند قرارگرفت. اما معتصم آن ها را شكست داده و از كرمان خارج كرد.
در سال 253 هـ . ق كرمان به تصرف يعقوب ليث موسس سلسله صفاريان درآمد. بعد از وی برادرش عمرو فارس، كرمان و سيستان را تصرف کرد. در سال 266 هـ . ق كرمان به تصرف سامانيان درآمده و در سال 267، عمرو بار ديگر بر كرمان استيلا يافت. بعد از درگذشت عمروليث حكام كرمان توسط امرای سلسله سامانی تعيين می شد.
در سال 315 هـ . ق معزالدوله ديلمی كرمان را تصرف و ديلميان چندين دهه بر اين شهر حكومت کردند. بعدها بر سر تصرف كرمان ميان خاندان آل بويه اختلاف افتاد و كشمكش ميان ديلميان و آل بويه تا سال ها ادامه داشت. در سال 433 هـ . ق كرمان به تصرف آلب ارسلان سلجوقی درآمد و وی موسس سلاجقه كرمان شد و حكومت آنان تا سال 583 هـ . ق ادامه داشت. به گفته ياقوت حموی كرمان در دوره سلاجقه از بهترين و آبادترين بلاد محسوب می شد. دراواخر دوران زمامداری اين سلسله، اوضاع داخلی كرمان، دچارهرج و مرج گرديد و نابسامانی آن با حمله غزان شدت يافت.
در سال 583 هـ . ق غزان بر كرمان مسلط شده و زرند را به طور موقت مركز ايالت خود قرار دادند. در اين دوره ملك دينار غزنوی حاكم كرمان بود. بعد از درگذشت وی پسرش علاءالدين فرخ شاه (591 – 592 هـ . ق) جانشين او شد. در دوران وی كرمان دستخوش آشوب و ناامنی گرديد و جمعی از امراء، به نام علاءالدين تكش خوارزمشاه خطبه خواندند (568 – 596 هـ . ق). خوارزمشاه هم از اين موقعيت استفاده كرده و سپاهی را ازخراسان مامور تصرف كرمان كرد. در نتيجه در سال 592 هـ . ق كرمان ضميمه قلمرو خوارزمشاهيان گرديد و هندوخان، پسر علاءالدين تكش خوارزمشاه حاكم آن جا شد. هم زمان با درگذشت تكش كرمان دوباره ميدان تاخت و تاز تركمانان غز شد. در اين زمان ملوك شبانكاره برای سركوبی غزان چندين بار به كرمان حمله کردند، تا سرانجام اين ايالت را به تصرف خود در آوردند. بر اثر ظلم و بيدادگری حكام شبانكاره اهالی عليه اين قوم سر به شورش کرده و عجم شاه يكی ديگر از پسران ملك دينار را كه در زمان هندوخان روانه خوارزم شده بود و در كرمان به سر می برد، به اميری انتخاب كردند. در همين زمان اتابك مظفرالدين سعد بن زنگی (599 – 623 هـ . ق) كه با ملوك شبانكاره در زد و خورد بود، كرمان را يك بار در سال 600 و بار ديگر در سال 602 هـ . ق به تصرف خود در آورده و اين شهر تا سال 607 به وسيله يكی از گماشتگان اتابك سعد اداره می شد. با سرپيچی گماشته اتابك از فرمان و آشفته شدن اوضاع كرمان، تاج الدين ابوبكر كه از طرف سلطان محمد خوارزمشاه بر شهر زوزن و قهستان حكومت می كرد، از اين هرج و مرج استفاده كرده و كرمان را به تصرف خود در آورد.
در سال 619 هـ . ق مقارن رسيدن چنگيز خان به خراسان، براق حاجب ( قتلغ خان)، از امرای خوارزمشاهی، بر كرمان استيلا يافت و رسما سلسله قراختاييان را بنيان نهاد. در زمان سلطنت اين سلسله( 619 تا 703 هـ . ق) در كرمان ماركوپولو سياح معروف ونيزی از كرمان ديدن كرد.
در سال 741 هـ . ق امير مبارزالدين محمد موسس آل مظفر، كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض اين سلسله كرمان ضميمه متصرفات امير تيمور گورگانی شد و پس از تيموريان به ترتيب كرمان تحت تصرف سلسله های قراقويونلو و آق قويونلو بود.
مقارن ظهور شاه اسماعيل اول موسس سلسله صفويه (905 – 930 هـ . ق) كرمان در تصرف پسران سلطان حسين بايقرا بود. شاه اسماعيل با اعزام يكی از سرداران خود به نام جان محمد به كرمان، اين شهر را بدون مقاومت و خونريزی به تصرف درآورد. در اين زمان عده ای از ازبكان از طريق خراسان به كرمان تاختند که برخی از سرداران شاه اسماعيل شكست خورده و عقب نشينی كردند. از اين تاريخ به بعد تا پايان سلسله صفويه كرمان در امنيت و آسايش بود. گنجعلی خان يكی از معروف ترين حكام دوره صفوی درمدت ماموريت خود در كرمان نسبت به آبادی و عمران آن سعی و كوشش زياد كرده و آثار زيادی را در آن شهر از خود به يادگار گذاشته است.
محمود افغان در سال 1132 هـ . ق به قصد تصرف اصفهان پايتخت صفويه از طريق سيستان خود را به كرمان رسانيد. در آن جا از لطفعلی خان والی فارس و برادر زاده فتحعلی خان وزير اعظم به سختی شكست خورد و به قندهار گريخت. محمود افغان بار ديگر در سال 1132 هـ . ق از راه سيستان به كرمان حمله کرد و پس از استيلا بر آن از طريق يزد راهی اصفهان شد. پس از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران به تصرف نادر موسس سلسله افشاريه درآمد. بعد از كشته شدن وی كرمان دچار هرج و مرج گرديد و به وسيله افغان ها و بلوچ ها تاراج شد.
كريم خان زند، موسس سلسله زنديه (1163 – 1193 هـ . ق) بعد از سركوبی مخالفين خود، خدامراد خان زند را با سپاهی به كرمان فرستاد. اين سردار بدون هيچ گونه مانعی كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض سلسله زنديه به وسيله آقامحمد خان قاجار، روزهای تاريك و تيره روزی كرمانيان آغاز شد. آقا محمد خان همين كه از حركت لطفعلی خان زند به كرمان و انتخاب آن جا به پايتختی مطلع شد، با شتاب رهسپار كرمان گرديد و نزديك چهار ماه آن جا را در محاصره گرفت و در نهايت كرمان را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان پس از استيلا بر شهر، فرمان قتل عام اهالی بی گناه را صادر كرد و سپاهيان قاجار از هيچ جنايتی در حق اهالی بی گناه كرمان فروگذاری نكردند. روايت است كه به دستور آقا محمد خان بيش از 20 هزار نفر از نعمت بينايی محروم شدند و از سرهای عده ای از ساكنين بی گناه كله مناره ها بر پا گرديد. بعد ازمرگ آقا محمد خان در دوره سلطنت فتحعلی شاه، شهر جديد كرمان در شمال باختری شهر قديم بنا شد. شهر امروزی كرمان، به بركت توسعه صنعتی، كشاورزی و فرهنگی يكی از آبادترين شهرهای ايران به حساب می آيد.
 
بالا