به نامِ او
سلام:11:
خب با ورژن بیست و یکم شوخی در خدمتتونم:خنده1:
پیشنهاد میکنم یک پتو دم دستتون بذارین:خنده1:
اگه سرمایی هستین پنجره ها رو ببندین و بخاری رو هم روشن کنین:خنده1:
___________________________________________________
یکی بود یکی نبود...
در روزگارانِ بسیار دور، یک روز خانوم های انجمن تصمیم گرفتن به یه مسافرت یه روزه برن...
(اتوبوس خانوما)
(و البته ماشین شخصیِ خاله مریم)
اینم واکنش آقایون بعد از رفتن خانوما از انجمن
البته آقایون نمیدونستند که خانوما قبل از رفتن جهت پیشگیری از هر گونه خرابکاری ای اونها رو خلع سلاح کردن.
آقایون در نظر داشتن پس از رفتنِ خانوما با اینا انجمن رو نابود کنن...
که خوشبختانه با هوشیاری بانوان این سلاح های مخوف کشف و ضبط شدن:بدجنس:
___________________________________________________
یک ساعت درست یک ساعت پس از رفتنِ خانوما از انجمن:
آقایونِ در اقدامی کاملاً مبتکرانه و محیرالعقول تصمیم گرفتن یه سروسامونی به حیاطِ انجمن بدن:خنده1:
دستشون درد نکنه واقعاً
آها راستی در تصویر یه چند تایی گوسفندِ زبون بسته ی بخت برگشته میبینید.
اونا رو هم آقایون با تیروکمان شکار کرده و در کفِ آشپزخانه ی انجمن کباب کردن:
یه توضیح بدم اونم این که کفِ آشپزخونه کاشی داشت و خیلیم تمیز بود ولی ما هنوز نتونستیم بفهمیم آقایون با کاشیا چی کار کردن:خنده1:
خلاصه اینم دسرِ بعد ناهارشون بود که فقط سبدش مونده:
بعد از دسرم برای هضم غذا...
فیلم دیدن.:خنده1:
البته چه جوری دیدن رو دیگه باید از خودشون پرسید:نیش2:
و از اونجایی که بعدش بیکار شدن تصمیم به تغییرِ دکوراسیونِ انجمن گرفتن:
به نظرتون قدرتِ تخریبِ آقایون چند ریشتر میتونه باشه؟:بدجنس:
چیزی حدودِ صد و نیم ریشتر:نیش2:
این چیزیه که از انجمن باقی موند:خنده1:
الآن شاید بپرسید خانوما که سلاح ها رو ورداشته بودن پس چه جوری آقایون انجمن رو ترکوندن؟
راستش این برای منم معماست چون تنها چیزی که تونستم کشف کنم اینه:
حالا خودتون بیاید توضیح بدین چه جوری با این انجمن رو نابود کردین؟:91:
بعد از داغان کردنِ انجمن هم برای رفع خستگی رفتن فوتبال:نیش2:
ادمینم دروازه بانشون بود:خنده1::
دیگه بعدش خانوما آمده و ...
خدا بیامرزدتون:خنده1:
___________________________________________________
اینجانب چند تا عکس کشف کردم که بد نیست شما هم ببینین
اولیش مربوط میشه به استاد میم.عین:نیش2:
میدونید چرا بهشون میگن استاد؟
چون یکی از شغل هاشون آموزش هستش.
خیلیم در این زمینه موفقن.
کلاً منطقشون در آموزش اینجوریه:
:غش:
یا یاد میگیری یا...
یا با زندگی خداحافظی میکنی:بای:
---------------------------------------
این عکسِ یخچالِ خونه ی دایی آرش ایناس:
خواستن خانواده نفهمن که چه بلایی سر اون نوشابه هه آوردن:نیش2:
البته ابتکارشون قابلِ تحسینِ:دست:
--------------------------------------
این یکی رو راستش نفهمیدم شاهکار کدوم یکی از آقایون هست:خنده1::
:غش:
__________________________________________________
پایان!
دیگه ببخشید کم بود و یخ!
از جنبه ی آقایون هم متشکرم!:فرار2:
بن هم که قرار نیست بشم پس...
پس هیچی دیگه خداحافظتون
:بای:
سلام:11:
خب با ورژن بیست و یکم شوخی در خدمتتونم:خنده1:
پیشنهاد میکنم یک پتو دم دستتون بذارین:خنده1:
اگه سرمایی هستین پنجره ها رو ببندین و بخاری رو هم روشن کنین:خنده1:
___________________________________________________
یکی بود یکی نبود...
در روزگارانِ بسیار دور، یک روز خانوم های انجمن تصمیم گرفتن به یه مسافرت یه روزه برن...
(اتوبوس خانوما)
(و البته ماشین شخصیِ خاله مریم)
اینم واکنش آقایون بعد از رفتن خانوما از انجمن
البته آقایون نمیدونستند که خانوما قبل از رفتن جهت پیشگیری از هر گونه خرابکاری ای اونها رو خلع سلاح کردن.
آقایون در نظر داشتن پس از رفتنِ خانوما با اینا انجمن رو نابود کنن...
که خوشبختانه با هوشیاری بانوان این سلاح های مخوف کشف و ضبط شدن:بدجنس:
___________________________________________________
یک ساعت درست یک ساعت پس از رفتنِ خانوما از انجمن:
آقایونِ در اقدامی کاملاً مبتکرانه و محیرالعقول تصمیم گرفتن یه سروسامونی به حیاطِ انجمن بدن:خنده1:
دستشون درد نکنه واقعاً
آها راستی در تصویر یه چند تایی گوسفندِ زبون بسته ی بخت برگشته میبینید.
اونا رو هم آقایون با تیروکمان شکار کرده و در کفِ آشپزخانه ی انجمن کباب کردن:
یه توضیح بدم اونم این که کفِ آشپزخونه کاشی داشت و خیلیم تمیز بود ولی ما هنوز نتونستیم بفهمیم آقایون با کاشیا چی کار کردن:خنده1:
خلاصه اینم دسرِ بعد ناهارشون بود که فقط سبدش مونده:
بعد از دسرم برای هضم غذا...
فیلم دیدن.:خنده1:
البته چه جوری دیدن رو دیگه باید از خودشون پرسید:نیش2:
و از اونجایی که بعدش بیکار شدن تصمیم به تغییرِ دکوراسیونِ انجمن گرفتن:
به نظرتون قدرتِ تخریبِ آقایون چند ریشتر میتونه باشه؟:بدجنس:
چیزی حدودِ صد و نیم ریشتر:نیش2:
این چیزیه که از انجمن باقی موند:خنده1:
الآن شاید بپرسید خانوما که سلاح ها رو ورداشته بودن پس چه جوری آقایون انجمن رو ترکوندن؟
راستش این برای منم معماست چون تنها چیزی که تونستم کشف کنم اینه:
حالا خودتون بیاید توضیح بدین چه جوری با این انجمن رو نابود کردین؟:91:
بعد از داغان کردنِ انجمن هم برای رفع خستگی رفتن فوتبال:نیش2:
ادمینم دروازه بانشون بود:خنده1::
دیگه بعدش خانوما آمده و ...
خدا بیامرزدتون:خنده1:
___________________________________________________
اینجانب چند تا عکس کشف کردم که بد نیست شما هم ببینین
اولیش مربوط میشه به استاد میم.عین:نیش2:
میدونید چرا بهشون میگن استاد؟
چون یکی از شغل هاشون آموزش هستش.
خیلیم در این زمینه موفقن.
کلاً منطقشون در آموزش اینجوریه:
:غش:
یا یاد میگیری یا...
یا با زندگی خداحافظی میکنی:بای:
---------------------------------------
این عکسِ یخچالِ خونه ی دایی آرش ایناس:
خواستن خانواده نفهمن که چه بلایی سر اون نوشابه هه آوردن:نیش2:
البته ابتکارشون قابلِ تحسینِ:دست:
--------------------------------------
این یکی رو راستش نفهمیدم شاهکار کدوم یکی از آقایون هست:خنده1::
:غش:
__________________________________________________
پایان!
دیگه ببخشید کم بود و یخ!
از جنبه ی آقایون هم متشکرم!:فرار2:
بن هم که قرار نیست بشم پس...
پس هیچی دیگه خداحافظتون
:بای: