• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

..:: شوخی با ایران انجمنی ها نسخه شماره 12 ::..

Mahdi Askari

مدير فنی
سلام

من اومدم

خوب یک چند وقتی بود نذاشته بودم دیگه داشت حالم گرفته میشد

اما امروز میخوام بترکونم

باشید با ما
:انتظار:
------------------------------------------------------------------------

اما اول از همه از سه تا دوست می خوام صحبت کنم
مواد لازم برای این بخش از شوخی:
علی - امین خان - و ماکسیما (یوسف)
خوب بریم سر اصل مطلب

این سه تا با هم خیلی رفیق بودن از بچه گی

1203566156_293339-005.jpg

و همیشه هم با هم می رفتن بازی و خوش گذرونی

0.441541001295189438_taknaz_ir.jpg

حتی تا آینده هم به هم فکر میکردن

0.427368001295189438_taknaz_ir.jpg

ولی از بعضی چیز ها هم میترسیدن :نیش:

003-dozd-jav-gerefte.jpg

اما چشمتون روز بد نبینه که یک روز علی و امین و سمیه خانم داشتن بازی می کردن و یوسف رو خبر نکرده بودند:52:

kodak.www.panteafun.com (1).jpg

اما نمیدونم کی بود پیغام فرستاد به یوسف که بیا اینا تو رو خبر نکردند برای بازی

یوسف هم چنان شاکی شد و یک ندا داد به بچه های پشت صحنه

44g37hvkxs5o7vsvdsdl.jpg

بعدشم بچه های پشت صحنه ریختن وسط

dastan-kotah-2.jpg

ef2301d54ac02ee36152848aea042ec9.jpg

امین و علی دیدن اوضاع خرابه یک تلفن زدن با این مضمون
بابا هوشنگ بیا که بدبخت شدیم بدو بیا الان علی رو می کشن
بوق بوق بوق بوق (صدای تلفن)

من داشتم تو خیابون می چرخیدم دیدم بابا هوشنگ دنبال ماشین می گرده
(نتونستم خودم رو ندازم وسط)
قضیه رو برام تعریف کردن بعد من دیدم دفعه قبل با موتور رفتیم بیرون این دفعه یک ماشین برای بابا هوشنگ گرفتم که بریم

0.092415001331560836_parsnaz_ir.jpg

خوب وقتی رسیدیم یهو دیدم بابا هوشنگ گفت قوی ترینمون اینه ( منو نشون داد)
بعد هم با خیال راحت با علی و امین نشستن به تخمه خوردن
فهمیدم که قضیه ای بوده می خواستن منو ..... :گریه:

خوب منم نامردی نکردم زنگ زدم پلنگ بانو اومد

11121.jpg

جاتون خالی وقتی همشون رو به انضمام یوسف خوب ادب کردیم دیدم علی و امین بابا هوشنگ رو گذاشتن و فرار کردن
بابا هوشنگ دیگه خودتون بعدا به حسابشون برسید

منم از پلنگ بانو تشکر کردم و فرستادمش خونه تا برای بچه ها غذا درست کنه
---------------------------------------------------------------------------------------------------------

داشتم با علی و امید و مهدی یک گروهی درست می کردیم که بریم سراغ دخترا

من و مهدی داشتیم نقشه می کشیدیم که دیدم نگار و بارون اومدن با اسلحه در دستاشون
بارون رو اینطوری نگاه نکنید یک آدم با روحیه خشن... :نیش:

71c5476603.jpg

بعد گفتم شما به دلیل جریحه دار کردن روحیه یک دختر بازداشت هستید
گفتیم برای چی

گفتند امید که عضو گروه شما بوده رفته و یک دختر رو اینطوری ترسونده

30.jpg

اون دختره هم بد نذاشته و اینطوری امید رو زده

3b7208f4c10c03cbe1098795f91d3ffa.jpg

بعد مهدی پرسید حالا اون دختره کی بوده
بارون سریع گفت : آیدا

تا گفت آیدا من و مهدی زدیم زیر خنده
تا خندمون بند میومد دوباره مهدی می گفت آیدا و روحیه لطیف
دوباره می زدیم زیر خنده

اینقدر این موضوع خنده دار بود که جغد روی دیوار هم خندش گرفت

Interestingly-three-photos-of-laughing-owls2-tafrihi-com-thumb.jpg

خلاصه مریم خانم اومد و من و مهدی رو حسابی کتک زد و ما رو رها کردند و رفتند
------------------------------------------------------------------------------------

خوب جاتون خالی چند وقت پیش مسابقات وزنه برداری بود و داوود و امید و علی و مهدی هم شرکت کردند

اینجا امین خان داره علی رو تمرین میده

images142.jpg

اینم مهدی داره تمرین می کنه

xnvzja0uvlrvhtolt7x.jpg


اینم امید که داره تمرین می کنه

11328761447_pc7d0d22217df1d861f5d1945a36fa7715_d81xjr6hnd0enpum7o0.jpg


اما داوود رو نگاه کنید که چکار کرد و همه رو گذاشت پشت سرش

11330225188_26.jpg


--------------------------------------------------------------
اما تو شوخی شماره 2 یادتونه حافظ یک شعری برای نگار گفته بود
دوباره براش یک شعری گفته

ghffhhg.png


------------------------------------------------------------------
اما گفتم بارون خانم روحیه خشنی داره
خودتون نگاه کنید دیگه
این از بچه گی

11328761544_6d08zyr157vyrd65s80.jpg


اینم بزرگی ایشون

11330224765_13301792852.jpg

------------------------------------------------------------------------------------------
اینم گرد همایی آقایان انجمن

s0zn01cv08fdvjbyk3q8.jpg

==================================================

توضیحات تکمیلی:
1- خواستم از مریم خانم چند تا شوخی ناب بذارم اما ترسیدم ایشون ناراحت بشن به همین دلیل نذاشتم
2- خوب اگه ما رو ندید دیگه حلال کنید با این شوخی هایی که گذاشتم برای علی گیوتین رو شاخشه
3- از همگی دوستان کمال تشکر و معذرت رو دارم

پایان
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
وای وای مردم از خنده:غش2::غش2::غش2::غش2::غش2::ایول:

اینهمه خلاقیت داشتی و رو نکردی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


واقعاً بهت تبریک میگم:10:. خیلی خیلی مهارت داری مهدی عزیز :شاد::10:
سبز باشی و همیشه بدرخشی :گل:


امّا من انقد خشن نیستماااا:اخم: .... :نیش2:
این تمساحه توی روحیه م تأثیر گذاشت.:15:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
داغ ترش هم شما ها باید بذارید به نوبت :نیش:

بارون خانم مدارک مستحکم از خشونت شما موجود می باشد نذارید رو بشه :سوت:



دوستان این لینک قوانین هست هر کجا که با قوانین مداخلت داره رو بگید تا عوض کنم
http://www.iranjoman.com/showthread.php?t=35014
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
palang;171061 [CENTER گفت:
--------------------------------------------------------------
اما تو شوخی شماره 2 یادتونه حافظ یک شعری برای نگار گفته بود
دوباره براش یک شعری گفته

ghffhhg.png


------------------------------------------------------------------

[/CENTER]


ایول حافظ چقدر منو دوست داره خبر ندارم.:خنده2:همیشه به یادمه...:نیش:

حالا تعبیر و تفسیر این چی هست؟
:سوت:

گزینه 1: کف پای نگار، دست داره؟

گزینه 2:
نگار خاک بازی کرده ،کف پاش دستی شده؟

گزینه 3:
نگار لوح غباری از کف دست پای خاکیش دریافت کرده؟

:نیش2::نیش2::نیش2:


لطفا" شماره گزینه صحیح را به سامانه پیامکی (پلنگ ) ارسال کرده و یه یه سالی منتظر پاسخگویی و قرعه کشی باشید...
10.gif
10.gif
10.gif
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
سِی من با این هیکل استخونی چه وزنه ای زدم به کول :نیش:

مرسی پلنگی :داغ: :گل:

ولی این جملت خیلی باحال بود:

3- از همگی دوستان کمال تشکر و معذرت رو دارم.


کمال معذرت کجا میشه اونوقت :فکر: :10: :10:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
:25: من چی بهت بگم آخه

شما هیچی نگو میگم پلنگ بانو بیاد ها :نیش: :غش2:
اصلا خنده دار نبود ...:46::46::46:

مهدی میاد میگه خنده دار بوده یا نه
سِی من با این هیکل استخونی چه وزنه ای زدم به کول :نیش:

مرسی پلنگی :داغ: :گل:

ولی این جملت خیلی باحال بود:

3- از همگی دوستان کمال تشکر و معذرت رو دارم.


کمال معذرت کجا میشه اونوقت :فکر: :10: :10:

نمی دونم از مدیر بخش جهانگردی بپرس :نیش:
چه باحال بود. کلی خندیدم.:خنده2::ایول::غش2::غش2:

قابل نداشت



راستی اگه شما ناراحتید علی چی باید بگه که مشتری همیشگی شوخیهای منه :خنده2:
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
کی ناراحته ؟؟ :تعجب: :نیش:

علی ادمینه دیگه :نیش: گذاشتنش واسه همچین جاهایی :10:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
پرونده شوخی شماره 12 هم بسته شد

دوستان نظرات رو در ادامه همین تاپیک ثبت کنند
با تشکر


در ضمن از تک تک عزیزان نیز معذرت خواهی مجدد می کنم
علی - امین - یوسف- سمیه - نگار - مهدی - امید - بارون - داوود - آیدا و بقیه دوستان
خوب اینجا جا داره اسم آقا هوشنگ گل رو جداگانه ببرم و ازشون تشکر و معذرت خواهی جداگانه داشته باشم

ممنون
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
آقا من یه سوال دارم


پلنگ خان میشه بپرسم چند سالته ...؟ :فکر:
 
بالا