• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

عاشقانه های پونه

پونه 640

New member
رنگ که باشیده می شودبرروی ورقه هایم

شعرجاری می شود
تو برروی امواج می نشینی
وصخره هارادرهم می شکنی
مدمرامی بردبه سمت چشمانت
وجزرمرامی کشدبه سوی صدف مهربانیت

وامواج چشمانت تمام جزرومددریارابه هم می ریزد
هیچ جانیستی
تودریایی
ومرادرامواج اغوش خودجای داده ایی
وصدای امواج طوفانیت
مرابه عمق
دریاکشاند
وهمچون مرواریدی
دردل دریا
غلتیدم.
 

پونه 640

New member
اسمان برخاست به احترام چشمانت دریاهانشستندبرروی بال عرش
دنیاراباچشمانت سوق می دهی

دنیارادرهم می بیچی
برروی سکوی اسمان راه می روی
خورشیدوستاره رامی دزدی باجادوی چشمانت

ولبخندمی زنی لبخندی فتان ودلنشین
واسمان محومی شود
انگاررویایی بیش نبود.
 

پونه 640

New member
می برستمت هرچندازمن دوری
قلبت راسجده می کنم

ودرمقابل عظمتت رکوع می کنم
ومن هرچقدربروم بازبه تو برخوردمی کنم
توطنین سجده گاه منی
بازازتووبه تو می نویسم
بایدفراموشت کنم
من تورامی برستم
بگوخدای عاشقانه هایم
کلمات برای تو کوتاه یاکافی نیستند
بگوتاتابه جای کلمات برایت سجودکنم
بگونه بگذارمن بگویم
نمی توانم تورافراموش کنم
تو همانی که دراحساس برندگان جاری هستی
توهمانی که درنبض یک گل بنهان شده ایی
شایدتوهمانی که ازنبودنت بمیرم
حتی اگرکاینات اعتراض کند
مست می شوم روزی
وبه خاطرچشمانت میمیرم
بیاوببین خدارادعوت کرده ام
اومی داندمن چندین بارازعشق تو به اسمان رسیدم
وبه معراج رفتم
ووقتی چشمانت رادیدم
خدادراسمان تورامی کشید
ومن درمقابل چشمانت سجودکردم.
 

پونه 640

New member
درانتظارباران درانتظارقایق
درانتظارموج
درانتظارتو
که شایدباران ببارد...
دربیاده روقدم می زنیم
بدون چتر
به انتظار

باران



که ببارد
وخیس کندتن مارا.
 

پونه 640

New member
وقتی تو رفتی ستاره رفت
غزل کم رنگ شد
شب گریست
صبح به انتظارنشست
مهرگریخت
اشتیاق خوابید
دلبستگی دوید
اشتی خزید
لبخندرمید
اسمان کبودشد
من به تو نرسید
دریارنگش برید
نامه به مقصدنرسید
عشق عزلت گزید
روزها بی تو بوسید
عشق درکوچه ندوید
بهارکوچ کرده بود
خزان سررسید
ماهی دردل دریانرقصید
شراب بی خوابی کشید
اسب عقب کشید
سبزه رنگ باخت
فاصله بیچید
کوه خمید
بلبل یتیم شد
غنچه وانشد
صدابه گوش چکاوک نرسید
قاصدک رفت وبه دیارنرسید.
 

پونه 640

New member
دنیاغمها رامی بلعد جامهاشکسته می شود
ومن یکباردیگر
ازبشت بنهان
لبخندیک
گل شکفته می شوم.
 

پونه 640

New member
من می دویدم نفس زنان به سوی تو امانمی رسیدم
لحظه ایی به خیال ایستادن دویدم
اماکسی صدای
دویدن هایم رانشنید
نمی دانم چراهرچه می دویدم
ازتو دورتر می شدم
ونمی رسیدم.
 
بالا