• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

علاءالدين تكش

B a R a N

مدير ارشد تالار
علاءالدین تکش، پسر ارشد ایل ارسلان بود که به هنگام فوت پدر امارت جُند را داشت، وی چون انتخاب برادرش سلطانشاه را به جانشینی پدر پذیرفت، عاقبت به کمک قراختاییان توانست در 568 ق / 1173 م وارد خوارزم شده و بر تخت سلطنت خوارزمشاهی بنشیند. از آن پس مدتی افزون بر بیست سال، نواحی تحت قلمرو خوارزمشاهیان عرضه نزاع و دعواهای خانوادگی این دو برادر بود که منجر به چندین جنگ خونین نیز شد. هر چند، در آخر، تکش به منظور پایان دادن به این اختلافات، موافقت کرد که امارت خراسان را برادرش سلطانشاه واگذار کند، امابا مرگ سلطانشاه، بار دیگر این ولایت ضمیمه قلمرو خوارزم شد.
انضمام قلمرو سلجوقیان عراق به خوارزمشاهیان
به این ترتیب با مرگ سلطانشاه، تکش در سراسر قلمرو خوارزمشاهیان آزادی تمام پیدا کرد. به طوری که حکومت نیشابور را به پسرش قطب الدین محمد سپرد. چندی بعد او مطلع شد که سلطان طغرل سلجوقی، دژ تبرک را از والی آن جا گرفته و گروهی از اهالی آن جا را نیز کشته است. تکش در آغاز سال «590 ق / 1194 م» رهسپار ری شد. در جنگی که بین طغرل با هم پیمانان تکش درگرفت، طغرل کشته شد و سر او برای خلیف عباسی فرستاده شد و تکش از آن جا رهسپار همدان شد و اغلب دژهای استوار آن نواحی را تصرف کرد. بدین ترتیب قلمرو سلجوقیان عراق عجم به قلمرو خوارزمشاهیان ملحق شد «ربیع الاول 590 ق / مارس 1194 م». خلیفه عباسی، مؤید الدین قصاب، وزیر خود را با خلعت و تشریفات نزد سلطان تکش فرستاد. این وزیر هنگامی که به اسدآباد همدان رسید، از روی خود کامگی و نابخردی پیام داد که سلطان خوارزمشاهی می‏بایست به پیشواز او آید سلطان نیز گروهی از سپاهیان خود را مأمور تنبیه این وزیر نادان نمود، به طوری که به سپاه ده هزار نفری خلیفه شکست سختی داد و آن ها را تا دینور تعقیب نمود. سلطان تکش، حکومت اصفهان را به قتلغ اینانج و ری را به پسرش یونس خان سپرد.
نبرد تکش با ترکان قبچاق
در «591 ق / می 1195 م» تکش، برای سرکوبی ترکان قبچاق به ماوراءالنهر سیحون لشکر کشید، اما در نبردی که بین سپاهیان خوارزمشاه با ترکان قبچاقی درگرفت، از ایشان شکست سختی خورد «ششم جمادی الاخر 591 ق / می 1195 م» به طوری که بخش عمده‏ای از سپاهیانش به دست این قوم به هلاکت رسیدند. پس از این شکست تکش به خوارزم بازگشت ولی سه سال پس از این واقعه، تکش توانست انتقام این شکست را از ترکان قبچاق بگیرد و پسرش محمد، آنها را مغلوب و امیر قبچاق را اسیر سازد.
عاقبت کار تکش
در 591 ق / 1195 م پسر تکش - یونس خان - که به بیماری چشم درد مبتلا و نابینا شده بود، اتابک او میاجق در اصفهان با استقلال کامل حکومت می‏کرد. کم کم کار این استقلال به عصیان علیه خوارزمشاهیان کشید و تکش مجبور شد تا برای دفع عصیان و سرکوبی شورش اتابک، در ربیع الاول 595 ق / ژانویه 1199 م از راه مازندران به ری لشکرکشی نماید. سرانجام میاجق در قلعه فیروزکوه دستگیر شد و سلطان خوارزمشاه، به پاس خدمات برادرش از خون او گذشت و به زندان افکند. در همین ایام، ناصر خلیفه عباسی که از آمدن دوباره تکش به عراق عجم نگران شده بود. از بیم آن که مبادا، او قصد دارالخلافه را داشته باشد، برای سلطان خوارزمشاه خلعتهای فراوان فرستاد و محمد پسر تکش را قطب الدین لقب داد. ولی پس از آرام شدن اوضاع عراق عجم، به خیال تسخیر قلاع اسماعیلیه افتاد، اما توفیقی حاصل نکرد و در 596 ق / 1200 م پسرش قطب الدین محمد را در خراسان و پسر دیگرش تاج الدین علی شاه را در اصفهان گذاشت و خود عازم خوارزم شد. علاءالدین تکش در رمضان 596 ق / ژوئن 1200 م، هنگامی که از خوارزم عازم خراسان بود، بیمار شد و در 19 رمضان / جولای 1200 همان سال دار فانی را وداع گفت. پسرش قطب الدین محمد که در این زمان مشغول محاصره ترشیز بود، به محض شنیدن این خبر، با شتاب خود را به اردوی پدر رساند.
مورخان، تکش را پادشاهی نیکو رفتار، متدین و اهل فضل و ادب می‏دانند. در دربار این سلطان شاعران و ادیبان زیادی در مجلسش بودند که بهاءالدین محمود بن بغدادی، شاعر، منشی و رئیس دار الانشای سلطان از مشهورترین آنان است. علامه فخرالدین محمد بن رازی «543 - 606 ق / 1148 - 1209» تعدادی از تألیفات خود را به نام سلطان علاءالدین تکش به نگارش درآورده است .
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

تاپیک تایید شد.

 
بالا