..::آبی دل::..
متخصص بخش
ملكه حاچپسوت
در دامنه ارتفاعات غربي مقابل شهر تبس در ساحل غربي نيل، ويرانه هاي زيباترين معبد مصر به چشم مي خورد.اين معبد امروزه به" دير البحري"معروف است. اين معبد كوچك را دختر توتموز اول،عليا حضرت ملكه حاچپسوت،براي انجام مراسم ويژه مردگان بنا كرد.وقتي باستانشناسان ماجراهاي زندگي حاچپسوت را به هم پيوند مي دادند،به يكي از مهيج ترين داستانهاي تاريخ مصر باستان پي بردند.زيرا به واقع سرگذشت زن زيبايي است كه تخت سلطنت مصر را از دست پسر بچه اي ربود و بيست و يك سال با آرامشي آميخته با دلهره سلطنت كرد.
ماجرا چنين آغاز مي شود كه توتموز اول از ملكه بزرگ دربارش چهار فرزند داشت. همه آنها به جز شاهزاده خانم خردسال،حاچپسوت،در كودكي مردند.توتموز پسري هم از يكي از همسران ديگرش داشت، در مصر باستان برادران و خواهران خانواده سلطنتي نيز بنا بر سنت با يكديگر ازدواج مي كردند. شايد بتوان گفت كه ازدواج با محارم تخت و تاج را در ميان خانواده شاهي نگه مي داشت و پاكي و خلوص دودمان سلطنتي را تضمين مي كرد.اما حاچپسوت برادر تني نداشت وهمين امر براي او بهترين پيشامدها را در پي داشت.وقتي توتموز اول پايان زندگيش را نزديك ديد حاچپسوت را به ازدواج برادر ناتني او، پسري كه از همسر ديگرش داشت در آورد.پس از مرگ توتموز اين مرد با نام توتموز دوم، فرعون مصر و حاچپسوت، ملكه مصر شد.
(ملكه حاچپسوت)
حاچپسوت وشوهرش صاحب دو دختر شدند.توتموز دوم علاوه بر آن هم پسري از يكي از زنان حرمش داشت.وقتي اين پسر نه ساله بود پزشكان دربار به توتموزدوم گفتند كه چيز زيادي به پايان عمرش باقي نمانده است. براي اينكه خاندان شاهي بار ديگر بدون وليعهد نماند، توتموز دختر بزرگش را به ازدواج پسرش در آورد. بعد از مرگ توتموز دوم اين پسر بچه به عنوان توتموز سوم بر تخت نشست و همسر خردسالش ملكه بزرگ مصر شد. حاچپسوت اكنون مي بايست نقس ملكه مادر را باز مي كند، او در تمام مراسم رسمي فروتنانه پشت سر فرعون خردسال گام بر مي داشت،اما در تمام اين مدت ظاهرأ زمام امور را درپنجه هاي خود مي فشرد.
اما حكومت بر مصر زير نام توتموز سوم خردسال حاچپسوت را راضي نمي كرد.بنابراين احتمالأ يك روز حاچپسوت خود را همچون پادشاهان قديم با مقدسترين جامه و علامتهاي رسمي فرعون آراست، و در حالي كه ريش مصنوعي چهار گوشي به چانه خود چسبانده بود، بر تخت سلطنت نشست وخود را فرعون مصر اعلام كرد.حاچپسوت نخستين زني بود كه با يك كودتاي بدون خونريزي به فرمانروايي دره نيل رسيد.
حاچپسوت هماندم كه سلطنت را به چنگ آورد، دستور داد توتموز سوم را به صحن وسيع وتاريك داخل معبد آمون تبعيد كنند.آنگاه حاچپسوت كاهن بزرگ و وفادار آمون را به مقام صدراعظمي نشاند و به كمك او بازسازي معابد مصر را آغاز كرد.معابد مصر در دوران فرمانروايي طولاني هيكسوس ها به طرز غم انگيزي رو به خرابي رفته بود.
در اين ميان حاچپسوت كار ساختمان دير البحري،معبد ويژه پس از مرگ خودش را را هم در تبس آغاز كرده بود. معبد او توسط سر معمارش سنموت طرح ريزي و ساخته شد،سنموت تنها مردي بود كه حاچپسوت در تمام عمر دوستش مي داشت.سنموت در زماني كه بر كار ساخنمان ديرالبحري نظارت مي كرد دستور داد كه يك آرامگاه مخفي هم براي خودش در زير محراب داخلي معبد حاچپسوت بسازند.
حاچپسوت بيست و يك سال با كارداني بر مصر حكومت كرد. سلطنت او به رغم خصومتها و توطئه هايي كه در پشت پرده جريان داشت،حد فاصلي بود ميان مصر قديم محصور در دره نيل كه در صلح و صفا با همسايگانش دادوستد مي كرد، و مصر جديد كه رفته رفته به امپراطوري جنگ طلب و سلطه گر با ثروتي فوق تصور مبدل مي گشت.
زندگي حاچپسوت به طرز ناگهاني و اسرار آميز به پايان رسيد. توتموز هنگامي كه از نو به سلطنت رسيد.سي و يك ساله بود.خواه حاچپسوت را او به قتل رسانده باشد يا نه، واقعيت
اين است كه كوشش كرد تا تمام يادبود هاي او را در مصر نابود كنند