• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

فرهنگ اصطلاحات جوانان!

baroon

متخصص بخش ادبیات

ک


- کاکتوس = مامور انتظامی

- کاسب = به فروشندگان مشروبات الکی و مواد مخدر می‌گویند.

- کاهگل لقد نمی کنم = حرف دارم می زنم، گوش کن!

- کره = خیلی با حال

- کره خوری = خوردن غذاهای چرب و شیرین پس از دود کردن ماده ی مخدر؛ وحشیانه غذا خوردن؛ به کار بردن بیش از حد هر چیز.

- کره کردن = اشتهای غذا خوردن پس از کشیدن سیگار یا علف

- کف کسی بریدن = برای نشان دادن تعجب زیاد به کار می رود. مثال: قیمتش رو بفهمی کفت می بره...

- کف و خون بالا آوردن = خیلی تعجب کردن، خیلی هیجان زده شدن

- کلان (از کلانتر) = پلیس، نیروی انتظامی

- کل کل کردن = لج بازی کردن

- کم آوردن = جا زدن
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

گ



- گرخیدن = ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

- گل واژه = مودبانه دری وری، حرف بی محتوا و بی هدف.

- گلابی = تنبل، آدم خپل مثال: برو بابا گلابی

- گوجه زدن (تگری زدن) = بالا آوردن

- گوشت کوب = هر چیز به دردنخور و معمولاً قابل حمل می‏گویند. مثال: اون گوشكوبتو (تلفن همراهتو) بده یه زنگ بزنم.

- گولاخ = به ترکی یعنی گوش امّا جوانان به آدم درب و داغون و نخراشیده می گویند.

- گون = آدم دیرفهم.

- گیر سه پیچ = سماجت بسیار
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

ل


- لاو انداختن (love) = عاشق شدن، رفیق شدن

- لاو ترکوندن (love) = عاشق هم بودن، اظهار عشق به یکدیگر.

- لایی کشیدن = با ماشین به سرعت از میان دو ماشین دیگر گذشتن.

- لبگند = لبخند همراه درد و رنج. لبخند زورکی
 
آخرین ویرایش:

Arashtranslater

New member
ف


- فاب (فابریک) رفیق فاب = دوستی که فقط با تو باشد. مثال: مریم فاب منه (فقط دوست منه)

- فراجناحی = با همه رفیق

- فر دادن = از چیزی زدن، از چیزی کف رفتن

- فر خوردن = ترسیدن

- فضانورد = معتاد به قرص، معتاد به حشیش که در عالم هپروت به سر می برد.

- فطیر = خیلی زیاد، آنقدر که نشود فکرش را کرد.

- فک زدن = زیاد حرف زدن، چانه زدن

- فک کسی به زمین خوردن = دهان کسی از شدت تعجب باز ماندن، روی کسی کم شدن

- فلفل سبز = مامور انتظامی

- فنچ (فنچول) = به نشانه‌ی کوچک‌بودن و برای تحقیر طرف مقابل یا نشانه‌ی برتری استفاده می ‌کنند. دختر کم سن و سال

نه دیگه اینو سانسور کردی :بای:

 

baroon

متخصص بخش ادبیات

م



- مال دوره ی گروهبان یکی هیتلر = دارای افکار قدیمی، پیرمرد

- مالیات دادن = چاپلوسی! مثال: بابا اینقدر مالیات نده! (این قدر چاپلوسی نکن!)

- ما هم بله = ما هم در جریانیم. ما هم تو کاریم

- ماهی شو برو! = حرف زیادی نزن، ساکت باش!

- مخ زدن، مخ خوردن = جلب کردن

- مگسی شدن = عصبانی شدن

- ملّی شدن = همه در جریان قرار گرفتن، برای همه آشکار شدن

- مماس بودن = در ارتباط بودن

- میخ شدن = خیره شدن، گیر دادن

- میرزا مقوّا = آدم لاغر و لق لقو :))
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

ن


- نا فرم = بد شکل، بد جور

- نبشی دادن = سوتی دادن، گاف دادن

- نک و نال = ناله

- نمره ی شهرستان = دهاتی، روستایی

- نمور (نموره) = جزیی، کوچک، کمی

 

baroon

متخصص بخش ادبیات

ه



- هاگیر واگیر = گیر و دار، شلوغی و پلوغی

- هَپَلی = کثیف، آلوده، کسی که بهداشت را رعایت نمی کند. (برگرفته از نمایشی در برنامه ی کودک در دهه ی ٦۰ به نام "محله ی برو بیا" که در آن هپلی نماد میکروب بود.)

- هندونه = از همه جا بی خبر

- هندونه زیر بغل گذاشتن = تعریف بیش از حد و دروغین

- هندونه گذاشتن = الکی حرف زدن

- هویج = بی بخار و بی غیرت


 
بالا