اختلال وسواس فکری – عملی یک اختلال اضطرابی و مشخصه اصلی آن، افکار یا اعمال مستمر و تکراری است. این افکار (وسواسهای فکری) و اعمال (وسواسهای عملی) حتی برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی غیرمنطقی و مخرب و مقاومت در برابر آنها فوقالعاده مشکل است. مبتلایان به این اختلال که بیشتر زنان هستند، خود را در تصورات ذهنی مختلف یا تشریفات گوناگون، مثلاً بررسی مجدد اتو برای اطمینان از خاموش بودن آن یا شستن مکرر دستها غرق میکنند. رفتار تشریفاتی و افکار روزمره، تا اندازهای بخشی از زندگی هر انسانی است و بدون آنها تمدن نمیتوانست وجود داشته باشد یا دستکم نمیتوانست خیلی کارآمد باشد.
در بسیاری موارد، افراد عادی احساس میکنند لازم است قبل از خواب از بستهبودن درب منزل مجدداً اطمینان حاصل کنند و یا عدهای ساعتها به اینکه مبادا هنگام پارک کردن اتومبیل خود، ماشین بغلی را خط انداخته باشند، فکر میکنند. تنها زمانی اختلال وسواس فکری – عملی در فردی تشخیص داده میشود که این افکار یا اعمال مکرراً به قدری رخ دهد که در اعمال عادی او اختلال ایجاد کند یا سبب درماندگی قابل ملاحظه شود.
افکار وسواسی – اعمال وسواسی
فکر وسواسی یک فکر یا عقیده یا احساس مزاحم و تکرارشونده است. عمل وسواسی یک رفتار آگاهانه، میزانشده و تکراری نظیر شمارش امتحان یا اجتناب است. بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی، غیرمنطقی بودن فکر وسواسی خود را تشخیص میدهد و فکر و عمل وسواسی را خود ناهمخوان میداند.
شناسایی یا میزان شیوع
امروزه شیوع اختلال وسواس فکری – عملی تشخیص داده شده که به مراتب بالاتر از زمانی است که قبلا تصور میشد. میزان شیوع این اختلال، در طول عمر تقریباً ۲ الی ۴/۲ درصد و شیوع سالانه آن حدود ۷/۰ درصد است که معمولاً در نوجوانی یا ابتدای جوانی (۱۸ تا ۲۴ سالگی) آغاز میشود؛ اما در کودکی نیز ممکن است ظاهر گردد.
سببشناسی اختلال وسواس فکری – عملی
عامل یا عوامل بوجودآورنده اختلال وسواس فکری – عملی هنوز شناخته نشده است. بعضی روانپزشکان این اختلال را به تجارب دوران کودکی که به مقولههای کنترل و قدرت مربوطه است، نسبت میدهند. بعضی دیگر این فرضیه را مطرح میکنند که ممکن است کسانی که اختلال وسواس فکری – عملی دارند، زمینه ژنتیک خاصی داشته باشند که آنها را نسبت به تغییر حساس میکند؛ اما در مجموع میتوان به چند مورد در سببشناسی این اختلال به شرح زیر اشاره کرد:
۱- عوامل زیستشناختی
۲- توارث
۳- عوامل روانی
۴- عوامل اجتماعی
نشانهها و خصوصیات بالینی
افکار و اعمال وسواسی خصوصیات مشترکی به شرح زیر دارند: ۱٫ یک فکر یا تکانه مصرانه و مبرم خود را وارد هوشیاری شخصی میسازد. ۲٫ احساس اضطراب شدید با تظاهر اصلی پدیده همراه شده و غالباً منجر به اقدامات تدافعی در مقابل فکر یا تکانه اولیه میگردد. ۳٫ فکر یا عمل وسواسی خودناپذیر است؛ یعنی نسبت به تجربه شخصی از خود به عنوان یک موجود روانی، غریب و بیگانه مینماید. ۴٫ بدون اعتنا به وضوح و اجبار فکر و عمل وسواسی اشخاص به پوچی و غیرمنطقی بودن آنها واقف هستند. ۵٫ شخص مبتلا به فکر و عمل وسواسی میل شدیدی برای مقاومت در مقابل آنها در خود احساس میکند. لازم به ذکر است که در طول دورههای بارداری، اختلال وسواس فکری – عملی زنان تشدید میشود. به بیان دیگر، بارداری نشانههایی از اختلال وسواس فکری – عملی را موجب میشود که قبلا هرگز وجود نداشته است. در برخی زنان، اختلال وسواس فکری – عملی، بعد از زایمان به شکلی از اختلال روانی پس از زایمان مبدل میگردد. بیشتر این زنان افکار ناخواسته و مزاحمی درباره صدمه زدن به نوزادشان دارند! شاید در نتیجه همین تکانهها، زنانی که اختلال وسواس فکری – عملی دارند، در ارتباط با رشتههای صحبت موجود بین خود و نوزادشان به مشکلاتی گرفتار هستند و میکوشند از موقعیتهایی مثل حمام کردن نوزاد که در آن باید در برابر خیالپردازیهای خود واکنش نشان دهند، دور بمانند! گاهی نشانههای اختلال وسواس فکری – عملی با دیگر تغییرات روانی مانند افسردگی که احتمال دارد هفتهها یا ماههای اول بعد از تولد نوزاد ظاهر شود، همراه میگردد.
سیر و پیشآگهی
بیش از ۵۰ درصد بیماران قبل از سنین ۲۴ سالگی شروع به تجربه علائم کرده و بیش از ۸۰ درصد قبل از ۳۵ سالگی دچار علائم بیماری میشوند. در حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد موارد شروع علائم در پی اتفاق استرسآمیز، مثل حاملگی، مسائل جنسی، یا مرگ یکی از نزدیکان روی میدهد! در نیمی از موارد شروع اختلال به صورت حاد است، چون بسیاری از بیماران علائم و نشانههای خود را پنهان میکنند. غالباً در مراجعه به روانپزشک، ۵ تا ۱۰ سال تأخیر روی میدهد و سن متوسط برای بستری شدن ۳۰ سال است. گزارش شده است که حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد این بیماران بهبود قابل ملاحظه و ۴۰ تا ۵۰ درصد نیز بهبودی متوسط پیدا میکنند. گزارشهای گوناگونی نیز مبنی بر اینکه ۲۰ تا ۴۰ درصد بیماران همچنان مبتلا مانده یا روز به روز بر شدت علائم آنان افزوده میشود، وجود دارد.
ارزیابی وضعیت بیمار
متخصصان ماهر در تشخیص و درمان اختلالهای روانی معمولاً به کمک علائم فکری و عملی میتوانند افرادی را که مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی هستند، تشخیص دهند. افرادی که اختلال وسواس دارند، از اختلالهای هیجانی یا روانی دیگر، مانند افسردگی نیز رنج میبرند و بهندرت امکان دارد در یکی از مراحل اولیه اسکیزوفرنی باشند. توضیح اینکه: اسکیزوفرنی، مزمنترین و ناتوانکنندهترین بیماری در بین بیماریهای روانی است که خلق، رفتار و افکار انسان را به شدت مختل میکند و میزان بروز آن در زنان و مردان غالباً یکسان است.
درمان اختلال وسواس فکری – عملی
معمولاً برای درمان این اختلال از روشهای گوناگون درمانی استفاده میشود که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دارودرمانی: برخی از متخصصان درمان دارویی را به عنوان درمان اول این اختلال به کار میبرند و برخی دیگر، از درمان دارویی به عنوان عکس رواندرمانی بینشگرایا رفتاردرمانی استفاده میکنند. از جمله داروهایی که برای درمان اختلال وسواس فکری عملی به کار میرود، میتوان به داروهای ضدافسردگی سهحلقهای و نیز دیازپینها اشاره کرد. برخی متخصصان به عنوان خط اول برای درمان اختلال وسواسی (فکری – عملی) این روش را به کار میبرند. استفاده از داروهای ضدافسردگی سهحلقهای- مهارکنندههای موتوآمین اکسیداز، همچنین استفاده از بنزوزپازپینها، بنا به تشخیص پزشک میتواند مفید باشد. اکثر مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی به داروهای ضدافسردگی یا دیگر درمانهای دارویی که معمولاً با روانشناختی یا دیگر انواع رواندرمانی رفتاری همراه میشوند، خوب پاسخ میدهند.
داروهای ضدافسردگی مانند فلوکستین، برای درمان زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی یا اختلال وسواس فکری – عملی تشدیدشده با زایمان، خصوصاً اگر همراه با رواندرمانی مصرف شوند، میتوانند بسیار مفید و مؤثر باشند. ضدافسردگیهای سهحلقهای مانند آمیتریپتیلین برای زنانی که به افسردگی نیز دچارند، مفید است که حتما مصرف این قرصها باید با تشخیص پزشک باشد.
رفتاردرمانی:بسیاری از متخصصان رفتاردرمانی را برای درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی انتخاب میکنند رفتاردرمانی ممکن است به صورت سرپایی و یا بستری شدن انجام گیرد. بسیاری از متخصصان، رفتاردرمانی را به عنوان روش درمانی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی برمیگزینند. این روش ممکن است بهطور سرپایی یا به شکل بستری شدن انجام گیرد. رفتاردرمانی در ۶۰ الی ۷۵ درصد بیماران مبتلا مؤثر بوده است. استفاده از روشهای حساسیتزدایی تدریجی، غرفهسازی، یا شرطیسازی میتواند به روند درمان این بیماران کمک کند.
رواندرمانی: رواندرمانی شناختی، رواندرمانی بینشگرا و رواندرمانی حمایت نیز از جمله روشهای رواندرمانی برای درمان این بیماری هستند که ممکن است با توجه به شدت و ضعف بیماری مورد استفاده قرار گیرند. روانکاوان و روانپزشکان معمولاً از روانکاوی یا رواندرمانی درازمدت بیشتر استفاده میکنند. رواندرمانی حمایتی بیتردید جای خود را دارد؛ بهخصوص برای گروه بیماران وسواسی خاص که با وجود علائم خفیف یا شدید خود، قادر به کار و تطابق اختصاصی هستند.
رواندرمانی خانواده غالباً در حمایت خانواده، کاهش ناهماهنگی زناشویی که از اختلال وسواس ناشی شده و ساختن اعتماد درمانی با اعضای سالم خانواده به نفع بیمار، مفید است.
سایر روشهای درمانی: رواندرمانی خانواده غالباً در حمایت خانواده، کمک به کاهش ناهماهنگی زناشویی که از اختلال وسواس فکری – عملی ناشی شده است و ساختن اعتماد درمانی با اعضای سالم خانواده میتواند مفید باشد.
محمدرضا دژکام
روانشناس
زیبـــاشــو دات کام
روانشناس
زیبـــاشــو دات کام