بزرگترین تکیه گاه امپراتوری آشور نیروهای نظامی بود. فرمانروایان این کشور بر خلاف دیگر دولتمردان میانرودان، بیشتر شهرتشان را مدیون موفقیت در عملیات نظامی بودند، بنابراین نیاز بود که بنیان های یک ارتش استوار و همیشگی پی ریزی شود. تیگلات پلیسر یکم (۷۲۷-۷۴۴ ق.م) در میان اقدامات گوناگون اداری و اجتماعی، در بهبود وضع نظامب نیز تلاش های فراوانی نمود. او سپاهی را که از گذشته بیشتر از اهالی سرزمین اصلی آشوری تشکیل می شد و برای یک دورۀ مشخص به خدمت فراخوانده می شدند را با یک نیروی حرفه ای همیشگی، بیشتر مرکب از اهالی ایالات جایگزین کرد. او همچنین ر گنجایش ارتش نیز به گونۀ چشمگیری افزود.
سارگن (۷۰۵-۷۲۲ ق.م) در کتیبه هایی که از خود یادگار گذاشته است مرتب از « جنگ افزارهای دهشتناک اش » و از شهرهایی که بوسیلۀ سپاهیان او طعمۀ آتش شده اند سخن می برد. شمار تقریبی این نیرو در زمان سارگن متشکل از چند هزار سرباز بود که به یگان های پرشمار با ابعاد گوناگون تقسیم می شدند. مجموعۀ ارتش را « کسیر شروتی » (پاسدار فرمانروایی) می نامیدند و در جایگاه نظامی پس از شاه که فرماندۀ برتر ارتش به شمار می آمد، فرماندۀ کل سپاه (تورتانو) قرار داشت. نیروهای نظامی به سواره نظام، نیروهای ارابه ران و مهندسی تقسیم می شدند.
یکی از مهم ترین روش های آشوریان برای چیرگی بر مناطق دیگر، گسترش جنگ روانی همراه با وحشت آفرینی بود. به این معنا که فرمانروا پس از هز جنگ اعلام می کرد مردم فلان شهر را که در برابر سپاهیان آشور ایستادگی کرده اند، با بی رحمی تمام به گونه ای وحشتناک قتل عام نموده است. سپس شهرها و خانه های آنان را به آتش کشیده و فرزندان و زنانشان را به بردگی گرفته است. این مورد در صورت اعلام به سایر مناطق موجب می شد تا آنان دست از ایستادگی بردارند و تسلیم آشور شوند. ولی احتمالاً برخلاف آنچه که منشیان آشوری ادعا می کنند، نتایج حاصل از لشگرکشی ها کاملاً هم موفقیت آمیز نبوده است.
از دیگر روش های تأثیرگذار آشوری ها در برخورد با مخالفان و شورشیان مناطق، تبعید دسته جمعی افراد از مناطق گوناگون امپراتوری و پیرامون بود. این تبعید دسته جمعی از ابتکاراتتیگلا پلیسر سوم بود. نمون های فراوان آن مانند تبعید خانوادۀ دَیااُکوی مـادی به سوریه و تبعید دسته جمعی عبریان از یهودیه و اسرائیل به بابل از آن جمله بود و بدنبال آن جمعی از مردم بابل و سوریه را نیز به سرزمین های یهودیان انتقال داد. افراد تبعید شده در کارهای ساختمانی و کشاورزی به کار گرفته می شدند و از این لحاظ هم برای آشوریان استفاده های ارزشمندی داشتند.
برچیده از تاریخ تمدن های مشرق زمین
نوشتۀ دکتر باقرعلی عادلفر
سارگن (۷۰۵-۷۲۲ ق.م) در کتیبه هایی که از خود یادگار گذاشته است مرتب از « جنگ افزارهای دهشتناک اش » و از شهرهایی که بوسیلۀ سپاهیان او طعمۀ آتش شده اند سخن می برد. شمار تقریبی این نیرو در زمان سارگن متشکل از چند هزار سرباز بود که به یگان های پرشمار با ابعاد گوناگون تقسیم می شدند. مجموعۀ ارتش را « کسیر شروتی » (پاسدار فرمانروایی) می نامیدند و در جایگاه نظامی پس از شاه که فرماندۀ برتر ارتش به شمار می آمد، فرماندۀ کل سپاه (تورتانو) قرار داشت. نیروهای نظامی به سواره نظام، نیروهای ارابه ران و مهندسی تقسیم می شدند.
یکی از مهم ترین روش های آشوریان برای چیرگی بر مناطق دیگر، گسترش جنگ روانی همراه با وحشت آفرینی بود. به این معنا که فرمانروا پس از هز جنگ اعلام می کرد مردم فلان شهر را که در برابر سپاهیان آشور ایستادگی کرده اند، با بی رحمی تمام به گونه ای وحشتناک قتل عام نموده است. سپس شهرها و خانه های آنان را به آتش کشیده و فرزندان و زنانشان را به بردگی گرفته است. این مورد در صورت اعلام به سایر مناطق موجب می شد تا آنان دست از ایستادگی بردارند و تسلیم آشور شوند. ولی احتمالاً برخلاف آنچه که منشیان آشوری ادعا می کنند، نتایج حاصل از لشگرکشی ها کاملاً هم موفقیت آمیز نبوده است.
از دیگر روش های تأثیرگذار آشوری ها در برخورد با مخالفان و شورشیان مناطق، تبعید دسته جمعی افراد از مناطق گوناگون امپراتوری و پیرامون بود. این تبعید دسته جمعی از ابتکاراتتیگلا پلیسر سوم بود. نمون های فراوان آن مانند تبعید خانوادۀ دَیااُکوی مـادی به سوریه و تبعید دسته جمعی عبریان از یهودیه و اسرائیل به بابل از آن جمله بود و بدنبال آن جمعی از مردم بابل و سوریه را نیز به سرزمین های یهودیان انتقال داد. افراد تبعید شده در کارهای ساختمانی و کشاورزی به کار گرفته می شدند و از این لحاظ هم برای آشوریان استفاده های ارزشمندی داشتند.
برچیده از تاریخ تمدن های مشرق زمین
نوشتۀ دکتر باقرعلی عادلفر