چرا ناصر الدین شاه دستور داد قلعه نهاوند خراب کنند ؟
درنهاوند تپه اي مشرف به شهر وجود دارد كه بر روي آن قلعه يزدگرد ساساني قرار داشت . داستان خراب شدن آن بسيار عبرت انگيز است .برخلاف انچه که عامه ی مردم نهاوند اعتقاد دارند ناصرالدین شاه قلعه نهاوند را به علت مشرف بودن به خانه های مردم تخریب نکرد بلکه انچه که باعث شدناصرالدین شاه قلعه نهاوند را تخریب کند این گونه می گويند كه ناصرالدين شاه قاجار آنجا را در دو نوبت مورد تخريب قرار داد‘ تا شايد به
گنجهاي شاهان ساساني دست يابد . كه هر دو نوبت تيرش به سنگ خورد ولي با عمل خود قلعه اي را كه تا آن زمان سالم باقي مانده بود به نابودي كشاند.كهنسالان نهاوند : گويند كه بعد از ناصرالدين شاه ‘ بزرگ مالك منطقه به نام ظفرالسلطان در جايي از پاي قلعه دستور مي دهد كه با شكافتن زمين و دست رسي به آب چشمه قلعه آب انباري بنا نمايد . در اين عمليات به محوطه وسيعي بر مي خورند كه محل عبور آب چشمه بود ‘ در آنجا به دفينه ي يزدگرد دسترسي پيدا مي كند كه وي آنها را تصاحب مي كند .
كار ساختن آب انبار دنبال مي شود پس از اتمام آن به آب انبار طلايي اشتهار مي يابد . امروزه از اين آب انبار اثري وجود ندارد و گويند كه محل آن رابا سنگ و خاك پر كرده اند . نهاونديها معتقدند كه چشمه عظيمي در پاي قلعه وجود دارد كه آب آن از تونل طبيعي عبور مي كند . واز زمانهاي خيلي قديم سنگ بزرگي در جلو آب قرار داشته كه سوراخي در وسط آن تعبيه شده است و آب از آنجا بيرون زده مي شود . همچنين اظهار مي دارند كه از اين آب را با شبكه لوله كشي ( با لوله هاي سفالي در قطرهاي متفاوت ) به خانه ها و حمام ها رسانده اند .
كه قسمتي از اين شبكه به هنگام تخريب خانه ها و كندن كوچه ها توسط كارگران ديده شده ‘ و نمونه آنرا در حمام حاج آقا تراب به آشكارا مي توان مشاهده كرد .
در صفحه 546 آثار البلاد و اخبار العباد ‘ ذكريا بن محمد محمود قزويني در حاشيه صحفه مترجم آن جهانگير ميرزا قاجار در مورد اين آب چنين نوشته است :
(( در نهاوند قلعه اي است محكم در ميان قلعه نقبي است كه از آن نقب به پله هايي كه گذاشته اند پايين روند . چون به منتهاي نقب رسند صفه اي از سنگ تراشيده شده كه سه نفر انسان را جا دارد . و در پيش روي اين صفه آبي بلانهايت نه عمق دارد و نه عرض و طولش مشخص است ‘ مانند دريا . واكثر اوقات در ميان جام ها ‘ روغن پر كرده و فتيله گذاشته سوزانيده اند و به آن آب سر داده اند در تا مد نظر كار مي كرده است آب چراغ را برده است و انتهاي آب معلوم نيست)).