امروز، بغض اصفهان شکست:
اصفهان، دمی سفید پوش بمان!
وقتی هوای خاطره سازی داریم
خبرگزاری ایمنا: بالاخره آمدند. این دانه های سفید دوست داشتنی را می گویم که نازو نیاز آمدنشان دعای زمستانی سالهای اصفهانی ها شده است!
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵
بالاخره رد درختان خالی این روزهای مادی نیاصرم و چهارباغ اصفهان تن پوش سفید زمستانی را تجربه کرد. تن پوشی که کم کم داشت به خاطرات سالهای دور و دیرین شان مبدل می شد.
و رویای برفی زاینده رود خشک که مدتهاست آه آب می کشد؛ تعبیر کوچکی پیدا کرد.
این بار خوش خبری های اداره هواشناسی درست از آب درآمد! و اصفهان، امروز در کمال ناباوری و انتظار برفی شد ...
چه خوش است تصویر زمستانی اصفهان که انگار جایی در گلوی کودکی های ما و جوانی های دیروز پدران مان مانده وبغض شده؛ بغض کهنه ای که امروز سفید شد ، دانه دانه شد و شکست...
تصویری که هنوز حسرت خلق آدم هایی که برفی بودند در کنار خوردن یک ظرف سفید پر از برف با شیره داغ را دارد.
این سالها ناز آمدن برف از آسمان اصفهان آنقدر زیاد شده که حتی دلمان برای یخ زدگی زمین بعد و سرماخوردگی های پر دردش هم گاهی تنگ می شود!
برای وقتی که شال و کلاه های پشمی از کارکرد تزیینی این روزهایشان خارج شوند و دستان فرو رفته در آستین های سنگین بارانی با شور و اشتیاق گلوله های برفی بسازند! برای همان لحظه ی کوتاهی که پاهای چکمه پوش اولین رد را برجا بگذارند؛ اولین رد در راه برفی خانه، همان جا که هنوز جای پای هیچکس در آن نمانده است و انگار جوری عجیب منتظر توست و گاهی اصلا دلت نمی آید صافی و یکدستی اش را بشکنی ...
هنوز دارد می آید، آرام، سفید و پر عظمت مثل اسمش که سه حرفی و موجز است اما در ذهن می ماند.
ای کاش بیایید و دمی بنشیند کف خیابان ها و کوچه هایی که زمستان هاشان سالهاست چیزی از خاطره سازی کم دارد!
اصفهان، دمی سفید پوش بمان!
/مریم قدسیه/
اصفهان، دمی سفید پوش بمان!
وقتی هوای خاطره سازی داریم
خبرگزاری ایمنا: بالاخره آمدند. این دانه های سفید دوست داشتنی را می گویم که نازو نیاز آمدنشان دعای زمستانی سالهای اصفهانی ها شده است!
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵
بالاخره رد درختان خالی این روزهای مادی نیاصرم و چهارباغ اصفهان تن پوش سفید زمستانی را تجربه کرد. تن پوشی که کم کم داشت به خاطرات سالهای دور و دیرین شان مبدل می شد.
و رویای برفی زاینده رود خشک که مدتهاست آه آب می کشد؛ تعبیر کوچکی پیدا کرد.
این بار خوش خبری های اداره هواشناسی درست از آب درآمد! و اصفهان، امروز در کمال ناباوری و انتظار برفی شد ...
چه خوش است تصویر زمستانی اصفهان که انگار جایی در گلوی کودکی های ما و جوانی های دیروز پدران مان مانده وبغض شده؛ بغض کهنه ای که امروز سفید شد ، دانه دانه شد و شکست...
تصویری که هنوز حسرت خلق آدم هایی که برفی بودند در کنار خوردن یک ظرف سفید پر از برف با شیره داغ را دارد.
این سالها ناز آمدن برف از آسمان اصفهان آنقدر زیاد شده که حتی دلمان برای یخ زدگی زمین بعد و سرماخوردگی های پر دردش هم گاهی تنگ می شود!
برای وقتی که شال و کلاه های پشمی از کارکرد تزیینی این روزهایشان خارج شوند و دستان فرو رفته در آستین های سنگین بارانی با شور و اشتیاق گلوله های برفی بسازند! برای همان لحظه ی کوتاهی که پاهای چکمه پوش اولین رد را برجا بگذارند؛ اولین رد در راه برفی خانه، همان جا که هنوز جای پای هیچکس در آن نمانده است و انگار جوری عجیب منتظر توست و گاهی اصلا دلت نمی آید صافی و یکدستی اش را بشکنی ...
هنوز دارد می آید، آرام، سفید و پر عظمت مثل اسمش که سه حرفی و موجز است اما در ذهن می ماند.
ای کاش بیایید و دمی بنشیند کف خیابان ها و کوچه هایی که زمستان هاشان سالهاست چیزی از خاطره سازی کم دارد!
اصفهان، دمی سفید پوش بمان!
/مریم قدسیه/