سید حامد رحمتی
New member
مرد هم که باشی گاهی کم می آوری...
مرد هم که باشی گاهی دلت هلاک یک "دوستت دارم" می شود...
گاهی دلت لک میزند برای یک تکیه گاه...
گاهی دلت لک می زند برای گریه کردن...
گریه می کنی و یادت می افتد که از بچگی توی گوشت فرو کردند: " مرد که گریه نمی کند" و با پشت آستین چشمانت را پاک می کنی...
ولی گریه های یواشکی و شبانه چقدر سبکت می کند...
اشک باید رازداری کند...جلوی هر نامردی نباید راز دلت را فاش کند...
مرد هم که باشی گاهی دلت هلاک یک "دوستت دارم" می شود...
گاهی دلت لک میزند برای یک تکیه گاه...
گاهی دلت لک می زند برای گریه کردن...
گریه می کنی و یادت می افتد که از بچگی توی گوشت فرو کردند: " مرد که گریه نمی کند" و با پشت آستین چشمانت را پاک می کنی...
ولی گریه های یواشکی و شبانه چقدر سبکت می کند...
اشک باید رازداری کند...جلوی هر نامردی نباید راز دلت را فاش کند...